یادگیری کاری چه مراحلی دارد؟ ما بهطور کامل در آغوش انقلاب صنعتی چهارم هستیم؛ انقلابی دیجیتالی که بر تمامی جنبههای زندگی ما، بر کار، بازی و حتی بر خانه و توسعه فردی تأثیر میگذارد.
انقلاب دیجیتالی اینکه چه کاری، چگونه و کجا اتفاق بیفتد را تغییر میدهد. ممکن است بتوانید کسبوکاری را بدون Post-It Notes اداره کنید اما بدون فناوری یادگیری کاری شانسی وجود ندارد. ایران مدیر در این مقاله موضوع یادگیری کاری را بررسی میکند.
مدتهاست که زمان برای انتخاب یا استفاده از عصر دیجیتالی به طور انتخابی، گذشته است. فناوری همیشه وجود دارد، همیشه در حال پیشرفت است و همیشه هولناک است. برای مثال، از نظر تاریخی، مرزهای بین رشتههای متنوع، خدمات درمانی و فناوری اطلاعات (IT) بیش از پیش مبهم و پیچیده شدهاند.
فناوری، صنایع را تغییر میدهد و فرصتهای تازهای ایجاد میکند. شما میتوانید قربانی آشفتگی باشید یا از مزایای نوآوری کاربردی بهرمند شوید.
صریح بگویم: هیچ شغلی، هیچ شرکتی و هیچ صنعتی از این تأثیر در امان نیست. به منظور پیشرفت در آینده یادگیری کاری ، میتوانید ـ و البته باید ـ بر یادگیری مداوم متمرکز شوید.
لاکپشت و خرگوش و یادگیری کاری
نکتۀ جالب آن است که به نظر میرسد صنعت یادگیری برای محیط کاری آینده کمتر آماده شده است. رویکردهای سنتیِ آموزش اولیه طی سالهای اخیر، تغییر اندکی کرده است.
در ایالات متحده امریکا، از زمان واردشدن به مهدکودک تا تحصیلات تکمیلی، هجده سال زمان نیاز است. این با قانون بیانشدۀ مور در تضاد قرار دارد که هر هجده ماه، قدرت محاسبه دو برابر میشود.
سرعت تغییر، در جهانِ خارج از دنیای آموزشی بسیار سریع است؛ «خرگوش» مقابل آموزش «لاکپشت».
آیا جای تعجب است که شاهد شکافهای مهارتی در هر نقش یا صنعتی هستیم، چه برسد به رشتههای STEM علوم، فناوری، مهندسی یا ریاضی؟
این مطلب تنها بدین دلیل نیست که دانشجویان ما مسیرهای شغلی گفتهشده را انتخاب نمیکنند، زیرا وقتی درسخواندنشان تمام میشود، محیطی که به آن ملحق میشوند، پیش از آن پیشرفت کرده است.
رهبران کسبوکار در صنایع، میدانند مشکل کجاست. در نظرسنجی اخیر دلویت (Deloitte)، 39 درصد مدیران شرکت گزارش کردند که بهندرت قادر بودند یا نمیتوانستند استعداد مورد نیاز شرکت را بیابند.
در برههای از زندگی، از همۀ ما پرسیدهاند که «وقتی بزرگ شدی میخواهی چه شغلی داشته باشی؟» یا «در پنج سال آینده خودت را کجا میبینی؟»
در هر دو مورد، پاسخ مورد انتظار، بیانکردنِ یک عنوان شغلی و دستیابی به جایگاه ارشدی در آن است؛ بااینحال، چنین پرسشهایی در قرن بیستم، واقعیت فعلی را بازتاب نمیدهند.
در قرن بیستویکم، یادگیری کاری و یادگیری دوباره ضروری است
برآورد شده است که 65 درصد کودکانی که درحالحاضر به آموزش ابتدایی وارد میشوند، در آینده در نقشهایی کار خواهند کرد که امروزه وجود ندارند.
شغلهای تازه همواره درحالظهور است: برای مثال، رانندۀ اوبر، برنامهنویس اندروید یا IOS، دانشمند دادهها، مهندس چاپ سهبعدی یا تحلیلگر دادههای عظیم. حال لیست شغلها در آینده را در نظر بگیرید. شامل کدام مشاغل میشوند؟ تکنسین تعمیر ربات؟ طراح هولوگرام؟
آلوین تافلر (Alvin Toffler) اصلیترین اثر خود با نامِ «شوک آینده» را حدود چهل سال پیش نوشت. وی در کتابش تغییر سریع را پیشنهاد کرد که سبب میشود مردم خود را کنار بِکشند و «شوک آینده» را تجربه کنند. وی اظهار داشت تغییرات بسیار زیادی در مدت زمان بسیار کوتاهی رخ میدهد که جمعیتی فراوانی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
خانمها و آقایان! اگر امیدوار هستید که شاید در آینده کارها کُند شوند، نفستان را نگه ندارید؛ کلاهتان را نگه دارید! چون حرکت سریع میشود.
زمانی که موضوع بررسی محل کارو یادگیری کاری در آینده فرا میرسد، مهارت فراموشی و یادگیری دوباره از همه چیز مهمتر میشود. آیا شما در زمینۀ یادگیری و تطبیقپذیری خودتان سرمایهگذاری میکنید تا این مسئله را تضمین کنید که آمادۀ پذیرفتن نقشهای تازه هستید؟ به نظرمی رسد مشاغل در زمینه یادگیری کاری هنوز جدیت ندارند.در حالی که یکی از مهمترین رسالتهای سازمان همین است.
اگر روندها، سیستمها و برنامههای نوین، تقویتکنندۀ سیستم اقتصادی باشند ـ همانطور که تاکنون چنین بودهاند ـ به نظر میرسد هوش مصنوعی (AI) و علم رباتیک میتواند در بلندمدت ایجاد ارزش کند. یعنی روزی فرا خواهد رسید که یادگیری کاری جای نیروی کار را تنگ میکند و هوش مصنوعی با یادگیری کاری وسیع به کار گرفته میشود.
زمانی که مجموعه مهارتی و یادگیری کاری را تغییر میدهیم، ما بهمثابه سازمان یا کارمند باید برنامهریزی کنیم و آموزش ببینیم تا بتوانیم در مجموعه مهارتهای تازه و گوناگون سهیم شویم.
اقتصاد چه داخلی، چه ملی و چه جهانی، با فراهمکردن انتقال ارزش پول از شخصی به شخص دیگر عمل میکند تا از طریق تلاشهای کارفرما و کارمند، تولیدکننده را به مصرفکننده متصل کند. کارمندان چک حقوقشان را دریافت میکنند تا بتوانند بهعنوان مصرفکننده، مصرف یا سرمایهگذاری کنند.
این امر ارزش را به تولیدکننده و کارفرما بازمیگرداند؛ پس این چرخه ادامه دارد. برای مثال، اگر بازیگران را حذف و کارمند را با اتوماسیون جایگزین کنید، احتمالاً این چرخه شکسته خواهد شد؛ مگر اینکه کارمند بتواند در نقش تازهای چک حقوقش را دریافت کند.
کنارِهمگذاشتنِ موارد و یادگیری کاری
از قضا هرچه فناوری و نرمافزار بیشتر بر جهان ما تأثیر میگذارد، مهارتهای نرمافزاری واقعی نیز مهمتر میشوند. کسبوکارها نباید تنها بر واسطهای دیجیتالی تمرکز یابند، یا بر این موضوع متمرکز شوند که بر روز تسلط دارد، بلکه واسطۀ انسانی نیز دارای اهمیت است.
مشاغل و شرکتهایی که بر مزایای فناوری متمرکز ماندهاند، بیشتر عمر خواهند کرد و ثروتمند خواهند شد. ما در یک تقاطع هستیم. آیا فناوری سبب میشود کنار گذاشته شوید یا بدتر از آن، موجب منسوخشدنِ مهارتهای شما میشود؟
یا اینکه روی یادگیری کاری مداوم سرمایهگذاری میکنید تا بتوانید وقتی زمانش برسد، بچرخید؟ شما قدرت انتخاب دارید.
سخن آخر
در این مقاله با مفهوم یادگیری کاری آشنا شدیم. همچنین دانستیم رهبران کسبوکار در صنایع، میدانند مشکل کجاست. در نظرسنجی اخیر دلویت (Deloitte، 39) درصد مدیران شرکت گزارش کردند که بهندرت قادر بودند یا نمیتوانستند استعداد مورد نیاز شرکت را بیابند وزمانی که مجموعه مهارتی و یادگیری کاری را تغییر میدهیم، ما بهمثابه سازمان یا کارمند باید برنامهریزی کنیم و آموزش ببینیم تا بتوانیم در مجموعه مهارتهای تازه و گوناگون سهیم شویم. آیا شما در سازمان خود به این مقوله اهمیت میدهید؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
منبع: