صفحه اصلی / توسعه فردی / هرم نیازهای مازلو : قدم گذاشتن بر پلکان نیازهای انسانی
هرم نیازهای مازلو

هرم نیازهای مازلو : قدم گذاشتن بر پلکان نیازهای انسانی

هرم نیازهای مازلو چه چیزهایی را شامل می‌شود؟ چه چیزی موجب ایجاد رفتار انسان می‌شود؟ سلسله مراتب نیازهای مازلو یکی از شناخته شده‌ترین نظریه‌های انگیزشی است. به گفته روانشناس انسان‌گرا، آبراهام مزلو (Abraham Maslow)، اقدامات ما برای رسیدن به نیازهای خاصی انجام می‌شود. ایران مدیر در این مقاله به بررسی هرم نیازهای مازلو می‌پردازد.

نگاهی دقیق‌تر به سلسه مراتب نیازهای مازلو

مازلو اولین بار مفهوم سلسله مراتب نیازها را در سال 1934 در مقاله‌ای به نام «نظریه انگیزش انسان» و کتاب بعدی خود «انگیزش و شخصیت» مطرح کرد. این سلسله مراتب نشان می‌دهد که مردم انگیزه دارند تا ابتدا نیازهای اساسی خود را برطرف کنند و سپس به رفع نیازهای پیشرفته‌تر بپردازند.

در حالی که برخی از مکتب‌های فکری موجود در آن زمان (مانند روانکاوی و رفتارگرایی) تمایل داشتند که روی رفتارهای مشکل‌ساز تمرکز کنند، مازلو بیشتر علاقه‌مند بود تا درباره چیزی که باعث شادی مردم می‌شود و کارهایی که آن‌ها برای رسیدن به شادی انجام می‌دهند، بپردازد.

مازلو به عنوان یک انسان‌گرا معتقد بود که مردم میل ذاتی به خودشکوفایی دارند، یعنی اینکه بتوانند بهترینِ خود باشند. برای رسیدن به این اهداف نهایی، باید ابتدا تعدادی از نیازهای اساسی‌تر مانند نیاز به غذا، ایمنی، عشق و عزت‌نفس برآورده شود.

پنج سطح مختلف برای هرم مازلو وجود دارد. اجازه دهید برای نگاهی دقیق‌تر به هرم نیازهای مازلو ، از پایین‌ترین سطح که به نیازهای فیزیولوژیکی معروف است، شروع کنیم.

کتاب روانشناسی

هرم نیازهای مازلو ؛ از نیازهای پایه تا نیازهای پیچیده‌تر

سلسله مراتب نیازهای مازلو اغلب به صورت هرم نمایش داده می‌شود. پایین‌ترین سطح هرم مزلو از اساسی‌ترین نیازها تشکیل شده است، درحالی که پیچیده‌ترین نیازها در بالای هرم مزلو قرار دارند. نیازهایی که در پایین هرم قرار دارند، نیازهای اساسی فیزیولوژیکی از قبیل نیاز به غذا، آب، خواب و گرما هستند. پس از اینکه این نیازهای سطح پایین برآورده شدند، افراد می‌توانند به سمت نیازهای بعدی که برای ایمنی و حفاظت از خود هستند، حرکت کنند.

هرچه مردم به سمت بالای هرم مزلو پیش می‌روند، نیازها هم به سمت نیازهای روانی و اجتماعی تغییر می‌کنند. خیلی زود، نیاز به عشق، دوستی و صمیمیت اهمیت پیدا می‌کند و در ادامه هرم، نیاز به عزت‌نفس و احساس موفقیت در اولویت قرار می‌گیرند.

مازلو هم مانند کارل راجرز (Carl Rogers)، برای دستیابی به پتانسیل‌های فردی بر اهمیت خودشکوفایی، که مرحله‌ای از رشد و پیشرفت یک فرد است، تأکید می‌کند.

شکل هرم نیازهای مازلو

نیازهای کمبود در مقابل نیازهای رشد

مازلو معتقد بود که این نیازها شبیه غرایز هستند و نقش مهمی در ایجاد انگیزه در رفتار دارند. نیازهای فیزیولوژیکی، امنیتی، اجتماعی و ارزشمندی از نیازهای کمبود است که به دلیل محرومیت ایجاد می‌شوند. ارضای این نیازهای سطح پایین برای جلوگیری از احساسات ناخوشایند مهم است.

مازلو بالاترین سطح هرم را نیازهای رشد نامید. این نیازها ناشی از فقدان چیزی نیستند، بلکه ناشی از تمایل انسان به رشد به‌عنوان یک فرد هستند.

با وجود اینکه این نظریه عموماً به عنوان یک سلسله مراتب نسبتاً سفت و سخت توصیف شده، مازلو عنوان کرده است نظمی که این نیازها بر اساس آن برآورده می‌شوند، همیشه از این ترتیب استاندارد پیروی نمی‌کند. به عنوان مثال، او می‌گوید برای بعضی از افراد نیاز به عزت‌نفس بیشتر از نیاز به عشق است. برای بعضی دیگر، نیاز به پیشرفت‌های خلاقانه حتی می‌تواند بر اساسی‌ترین نیازها هم ارجحیت داشته باشد.

1. نیازهای فیزیولوژیکی

نیازهای فیزیولوژیکی احتمالاً کاملاً مشخص هستند. این نیازها شامل مواردی می‌شوند که برای بقای ما بسیار مهم هستند. نمونه‌هایی از نیازهای فیزیولوژیکی عبارتند از:

  •  غذا
  •  آب
  •  نفس كشيدن
  •  تعادل حیاتی

علاوه بر نیازهای اساسی تغذیه، هوا و تنظیم دما، نیازهای فیزیولوژیکی شامل مواردی چون پناهگاه و پوشاک نیز می‌شوند. مازلو همچنین تولید مثل جنسی را نیز در این سطح از سلسله مراتب نیازها قرار داد، زیرا برای بقا و تکثیر انواع ضروری است.

2. نیازهای امنیت و ایمنی

هرچه به سمت سطح دوم هرم مزلو پیش برویم، نیازها کمی پیچیده‌تر می‌شوند. در این سطح، نیازهای امنیت و ایمنی به نیازهای اصلی و اولیه تبدیل می‌شوند. مردم خواهان کنترل و نظم در زندگی خود هستند، بنابراین این نیاز به ایمنی و امنیت تا حد زیادی به رفتارهای این سطح کمک می‌کند.

برخی از نیازهای اساسی امنیت و ایمنی شامل موارد زیر است:

  • امنیت مالی
  • رفاه و سلامت
  • ایمنی در برابر تصادفات و جراحات

پیدا کردن شغل، داشتن بیمه درمانی و مراقبت‌های بهداشتی، سپرده‌گذاری در حساب پس‌انداز و نقل مکان کردن به یک محله امن‌تر، همگی نمونه‌هایی از اقداماتی هستند که با انگیزه ایمنی و امنیت انجام می‌شوند.

سطوح ایمنی و فیزیولوژیکی این سلسله مراتب در کنار هم، چیزی را تشکیل می‌دهند که اغلب به عنوان نیازهای اساسی از آن‌ها یاد می‌شود.

3. نیازهای سطح اجتماعی

نیازهای اجتماعی در هرم مزلو شامل مواردی چون عشق، مقبولیت و تعلق خاطر است. در این سطح، احساس نیاز به روابط عاطفی، هدایت‌کننده‌ای برای رفتار انسان است. برخی از مواردی که این نیاز را برآورده می‌کند عبارتند از:

  •  دوستی
  •  دلبستگی‌های عاشقانه
  • خانواده
  •  گروه‌های اجتماعی
  •  گروه‌های جامعه
  •  کلیساها و سازمان‌های مذهبی

برای جلوگیری از بروز مشکلاتی از قبیل تنهایی، افسردگی و اضطراب، مهم است که افراد احساس دوست داشته شدن و مقبولیت نزد دیگران را تجربه کنند. همانطور که شرکت در گروه‌های مختلف مثل گروه‌های مذهبی، تیم‌های ورزشی، کلوپ کتاب و سایر فعالیت‌های گروهی اهمیت دارد، روابط شخصی با دوستان، خانواده و عشاق نیز نقش بسیار مهمی ایفا می‎کند.

4. نیاز به احترام

در سطح چهارم هرم نیازهای مازلو نیاز به قدردانی و احترام ذکر شده است. هنگامی که نیازها در سه سطح پایین‌تر برآورده شدند، نیاز به احترام و عزت‌نفس نقش مهمتری در ایجاد رفتار ایفا می‌کند.

در این مرحله، به دست آوردن تقدیر و احترام افراد دیگر اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

مردم نیاز دارند که موفقیت‌هایی به‌دست آورند و سپس این موفقیت‌ها و تلاش‌ها توسط دیگران دیده شوند.

علاوه بر نیاز به احساس موفقیت و اعتبار، نیاز به احترام شامل مواردی چون عزت‌نفس و ارزش شخصی نیز می‌شود. مردم نیاز دارند احساس کنند که برای دیگران ارزشمند هستند و آن‌ها هم سهمی در این جهان دارند. مشارکت در فعالیت‌های حرفه‌ای، دستاورد‌های دانشگاهی، مشارکت تیمی یا ورزشی و سرگرمی‌های شخصی همگی می‌توانند در تحقق نیاز به احترام نقشی داشته باشند.

افرادی که با دست‌یابی به عزت‌نفس کافی و شناساندن آن به دیگران می‌توانند نیاز به احترام را برآورده کنند، تمایل دارند که به توانایی‌های خود اطمینان کنند اما کسانی که فاقد عزت‌نفس و احترام دیگران هستند، احساس حقارت را در خود پرورش می‌دهند.

عزت‌نفس و سطح اجتماعی، در کنار هم، آنچه را که به عنوان نیازهای روانی سلسله مراتب شناخته می‌شود، تشکیل می‌دهند.

5. نیاز خودشکوفایی

یکی دیگر از هرم نیازهای مازلو نیاز به خودشکوفایی است. در نوک هرم مازلو، نیاز خودشکوفایی قرار دارد. مازلو با اشاره به نیاز مردم برای رسیدن به پتانسیل کامل خود به عنوان یک انسان، می‌گوید: «انسان باید آن چیزی باشد که می‌تواند باشد».

با توجه به تعریف مازلو از خودشکوفایی:

«خودشکوفایی می‌تواند تا حدودی به‌صورت استفاده و بهره‌برداری کامل از استعدادها، توانایی‌ها، پتانسیل‌ها و … توصیف شود. چنین افرادی به نظر می‌رسد كه به شکوفایی استعدادهای خود کمک کرده و نهایت تلاش خود را صرف انجام کاری می‌کنند که توانایی انجام آن را دارند. آن‌ها افرادی هستند که یا پیشرفت کرده‌اند و یا در حال پیشرفت و رسیدن به بالاترین سطح توانایی‌های خود هستند.»

افراد خودشکوفا و خودآگاه، درگیر رشد شخصی بوده و کمتر به عقاید دیگران توجه می‌کنند و علاقه‌مند به شکوفا کردن توانایی‌های بالقوه خود هستند.

خودشکوفایی در هرم نیازهای مازلو

انتقادات از هرم نیازهای مازلو

نظریه مازلو هم در حوزه روانشناسی و هم در خارج از آن بسیار محبوب شده است. مخصوصاً زمینه‌های آموزشی و تجارت‌، تحت تأثیر این نظریه قرار گرفته‌اند. در عین محبوبیت، به عقاید آبراهام مزلو انتقاداتی هم شده است.

اصلی‌ترین انتقاد به این مورد بود که: نیازها الزاماً از یک سلسله مراتب پیروی نمی‌کنند.

علی رغم اینکه برخی از تحقیقات از نظریات مازلو حمایت می‌کنند، اکثر آن‌ها نتوانسته‌اند ایده سلسله مراتب نیازها را اثبات کنند. وهبا (Wahba) و بردوِل (Bridwell) گزارش داده‌اند که شواهد کمی برای رتبه‌بندی این هرم نیازهای مازلو وجود دارد و حتی شواهد کمتری مبنی بر اینکه این نیازها به صورت سلسله مراتبی هستند.

آزمودن هرم نیازهای مازلو دشوار است

سایر انتقادها از نظریه مازلو به این نکته اشاره می‌کنند كه آزمودن تعریف او از خودشکوفایی، دشوار است. همچنین تحقیقات وی در مورد خودشکوفایی براساس نمونه بسیار محدودی از افراد بنا شده است که شامل افرادی هستند که او می‌شناخت و همچنین بیوگرافی افراد مشهوری که او معتقد بود که خودشکوفا هستند. چرا هرم نیازهای مازلو تا این حد تأثیرگذار بوده است؟

صرف نظر از این انتقادات، هرم نیازهای مازلو نمایانگر تغییر مهمی در روانشناسی است. روانشناسی انسان‌گرای مازلو به‌جای تمرکز بر رفتار و رشد غیرطبیعی، بر رشد افراد سالم تمرکز کرده است.

با اینکه تحقیقات نسبتاً کمی از این نظریه حمایت کرده‌اند، اما هرم نیازهای مازلو هم در حوزه روانشناسی و هم خارج از آن شناخته شده و محبوب است. در مطالعه‌ای که در سال 2011 منتشر شد، محققان دانشگاه ایلینویز تصمیم گرفتند که این سلسله مراتب را آزمایش کنند.

چیزی که آن‌ها کشف کردند این بود که گرچه برآورده کردن نیازها به شدت با حس خوشبختی ارتباط دارد، اما مردم با فرهنگ‌های مختلف در سرتاسر جهان گزارش داده‌اند که حتی زمانی‌که بسیاری از اساسی‌ترین نیازها برآورده نشده باشند، باز هم خودشکوفایی و نیازهای اجتماعی اهمیت دارند.

چنین نتایجی به این مسئله اشاره دارد که گرچه این نیازها می‌توانند محرک قدرتمندی برای رفتار انسان باشند، اما لزوماً طبق سلسله مراتبی که مازلو مطرح کرده است، پیش نمی‌روند.

مرور اجمالی روانشناسی انسان‌گرا

روانشناسی انسان‌گرا دورنمایی است که بر توجه به کلیت فرد تأکید کرده و بر مفاهیمی چون اراده آزاد، خودکارآمدی و خودشکوفایی تاکید می‌کند. روانشناسی انسان‌گرا به جای تمرکز بر عملکرد بد، تلاش می‌کند که به افراد در شکوفایی پتانسیل‌ها و بالا بردن رفاه خود کمک کند.

روانشناسی انسان‌گرا، که غالباً انسان‌گرایی نیز نامیده می‌شود، در دهه 50 میلادی در واکنش به روانکاوی و رفتارگرایی حاکم بر روانشناسی در آن زمان، ظهور کرد. روانکاوی بر آگاهی از انگیزه‌های ناهشیاری که منجر به رفتار می‌شود تمرکز کرده است در حالی که رفتارگرایی روی فرآیندهای شرطی‌سازی که باعث ایجاد رفتار می‌شوند، مطالعاتی انجام داده است.

اندیشمندان انسان‌گرا معتقد بودند که مکتب‌های روانکاوی و رفتارگرایی هم بیش از حد بدبین هستند، زیرا یا روی هیجانات ناخوشایند تمرکز می‌کنند و یا کلاً نقش انتخاب شخصی را نادیده می‌گیرند.

اما لزومی ندارد که به این سه مکتب فکری به عنوان عناصر رقیبِ هم نگاه کنید. هر شاخه از روانشناسی در درک ما از ذهن و رفتار انسان نقش داشته است. روانشناسی انسان‌گرا همچنین بعد دیگری را معرفی می‌کند که دید کل‌نگرتری به فرد می‌بخشد.

روانشناسی انسان‌گرا در هرم نیازهای مازلو

مفاهیم کلیدی هرم نیازهای مازلو

روانشناسی انسان‌گرا در گذار پیشرفت خود، روی پتانسیل‌های هر فرد متمرکز شد و بر اهمیت رشد و خودشکوفایی تأکید کرد. باور بنیادی روانشناسی انسان‌گرا این است که افراد ذاتاً خوب هستند و مشکلات روحی و اجتماعی ناشی از انحراف از این گرایش طبیعی است.

انسان‌گرایی همچنین معتقد است که افراد دارای نماینده‌های شخصی هستند و انگیزه دارند از این اراده آزاد برای دنبال کردن چیزهایی استفاده کنند که به آن‌ها در رسیدن به پتانسیل کامل خود به عنوان یک انسان کمک می‌کند. این نیاز برای شکوفایی و رشد شخصی یک انگیزه اصلی برای تمامی رفتارها است.

مردم مرتباً به دنبال روش‌های جدیدی برای پیشرفت، بهتر شدن، آموختن چیزهای جدید و تجربه کردن رشد روانی و خودشکوفایی هستند.

تاریخچه مختصر هرم نیازهای مازلو

رشد اولیه روانشناسی انسان‌گرا شدیداً تحت تأثیر فعالیت‌های چند نظریه‌پرداز اصلی، خصوصاً آبراهام مزلو و کارل راجرز بود. دیگر اندیشمندان برجسته انسان‌گرا شامل رولو می و اریک فروم بودند.

در سال 1943، مازلو سلسله مراتب نیازها را در مقاله‌ای به نام «نظریه انگیزش انسان» که در بخش نقد و بررسی روانشناختی منتشر شده بود، شرح داد.

بعدها در اواخر دهه 50، آبراهام مزلو و سایر روانشناسان جلساتی را تشکیل دادند تا به بحث و گفتگو در مورد توسعه یك سازمان حرفه‌ای بپردازند که رویكردی انسان‌گرایانه‌تر به روانشناسی داشته باشد. آن‌ها توافق كردند كه عناوینی از قبیل خودشکوفایی، خلاقیت، فردیت و مفاهیم مرتبط دیگر، موضوعات اصلی این رویكرد جدید باشند.

در سال 1951، کارل راجرز درمان مراجع محور را ارائه کرد، که رویکرد انسان‌گرایانه و مراجع محور او را در مورد درمان توصیف می‌کرد. در سال 1961، مجله روانشناسی انسان‌گرا تأسیس شد.

در سال 1962 بود که انجمن آمریکایی روانشناسی انسان‌گرا تشکیل شد و تا سال 1971، روانشناسی انسان‌گرا به یک بخش از APA تبدیل شد.

در سال 1962، مازلو «به سوی روانشناسی وجود» را منتشر کرد و در آن روانشناسی انسان‌گرا را «قوای سوم» در روانشناسی توصیف کرد. قوای اول و دوم به ترتيب رفتارگرايي و روانكاوي بودند.

تأثیر این مکتب

جنبش انسان‌گرایی تأثیر عمیقی بر دوره‌های روانشناسی گذاشت و روش‌های جدیدی را برای فکر کردن درباره سلامت روانی ارائه داد. این جنبش رویکرد جدیدی برای درک رفتارها و انگیزه‌های انسان ارائه کرده و منجر به توسعه تکنیک‌ها و رویکردهای جدید روان‌درمانی شد.

برخی از ایده‌ها و مفاهیم اصلی که در نتیجه جنبش انسان‌گرایی به‌وجود آمدند، بر موارد زیر تاکید دارند:

  • خودپنداره
  • سلسله مراتب نیازها
  •  توجه مثبت نامشروط
  • اراده آزاد
  •  درمان مراجع محور
  •  خودشکوفایی
  •  فرد با کارکرد کامل
  •  تجارب اوج

نقاط قوت و انتقادات

یکی از مهم‌ترین نقاط قوت روانشناسی انسان‌گرا این است که بر نقش فرد تأکید می‌کند. این مکتب روانشناسی به مردم در کنترل و تعیین وضعیت سلامت روانی خود اعتبار بیشتری می‌دهد. همچنین تأثیرات محیطی را نیز در نظر می‌گیرد. روانشناسی انسان‌گرا به جای اینکه فقط به افکار و امیال درونی ما توجه کند، تأثیر محیط بر تجربیات ما را نیز در نظر می‌گیرد.

روانشناسی انسان‌گرا به رفع برخی از برچسب‌هایی که به روش‌های درمان زده می‌شود، کمک کرده و باعث شده است افراد نرمال و سالم بپذیرند که توانایی‌ها و پتانسیل‌های خود را از طریق درمان کشف کنند.

علی‌رغم اینکه درمان، آموزش، مراقبت‌های بهداشتی و حوزه‌های دیگر همچنان تحت تاثیر روانشناسی انسان‌گرا قرار دارند، اما این مکتب از تیررس انتقادات دور نمانده است.

روانشناسی انسان‌گرا اغلب بیش ازحد ذهن‌گرا به‌نظر می‌رسد. اهمیت تجربیات فردی، مطالعه و اندازه‌گیری پدیده‌های انسان‌گرایانه را دشوار می‌کند. ما چگونه می‌توانیم به صورت عینی بگوییم که آیا کسی خودشکوفا است یا نه؟ پاسخ این است که ما نمی‌نوانیم. ما فقط می‌توانیم به ارزیابی تجربیات افراد توسط خودشان تکیه کنیم.

انتقاد عمده دیگر این است که مشاهدات غیرقابل ارزیابی هستند؛ هیچ روش دقیق برای اندازه‌گیری یا تعیین کیفیت این صفات وجود ندارد.

کتاب روانشناسی

سخن آخر

امروزه مفاهیم اصلی روانشناسی انسان‌گرا در بسیاری از رشته‌ها از جمله شاخه‌های دیگر روانشناسی، آموزش، درمان، جنبش‌های سیاسی و سایر زمینه‌ها قابل مشاهده است. به عنوان مثال، روانشناسی فرافردی و روانشناسی مثبت هر دو به شدت متکی به تأثیرات انسان‌گرایانه هستند.

اهداف روانشناسی انسان‌گرا امروزه به همان اندازه مناسب است که در دهه‌های 40 و 50 میلادی بود. این مکتب سعی در توانمندسازی افراد، بالا بردن رفاه، سوق دادن افراد به سمت شکوفا کردن پتانسیل‌های خود و بهبود جوامع در سراسر جهان دارد. شما در این زمینه چه نطری دارید؟ لطفاً ایده‌های خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

منبع:

Verywellmind

درباره‌ی ایران مدیر

همچنین ببینید

موفقیت

9 گام کاربردی برای یافتن رمز موفقیت در زندگی

چگونه می‌توان موفقیت را تعریف کرد؟ روش‌های متعدد بسیاری وجود دارد که به وسیله آن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *