تفکر خلاقانه ویژه آدمهایی است که به فکر کردن عادت دارند. به نظر میرسد امروزه عبارت تفکر باز به یک عبارت محبوب تبدیلشده باشد اما این عبارت بیشازحد مورداستفاده کارفرمایان است؛ اما منظور از جعبه (محدوده)» چیست؟ و چه کسی خارج از جعبه (محدوده) فکر میکند و یا بهعبارتدیگر چه افرادی از طرز فکر خلاقانه و توسعه فردی برخوردار هستند؟
بنا بر تحقیقات، اصطلاح تفکر خلاقانه از معمای معروف «نه نقطه» سرچشمه میگیرد. ایران مدیر در این مقاله موضوعاتی درزمینه تفکر خلاقانه را بررسی میکند.
دستورالعملهایی که با معما همراه هستند این موارد هستند که مربعی شامل نه نقطه را با استفاده از چهار خط مستقیم و یا کمتر، بدون بلند کردن قلم یا مداد و بدون دنبال کردن همان خط بیش از یکبار به هم پیوند دهید. (شکل 1 را ببینید)
در حل این معما، اکثر افراد خود را درون جعبه (محدوده) خیالی که توسط نقاط ساخته شده محدود میکنند؛ اما برای یافتن پاسخ این معما، باید تفکر خلاقانه و خارج از جعبه (محدوده) خیالی داشت.
اصطلاح تفکر خلاقانه بعدها بهعنوان جستجوی راهحلهای خارج از الگوهای معمول تفکر بیان گردید.
نوآورانی که صنایع مختلف را نوآوری و پایهریزی کردهاند، از این نوع راهحلها برای شروع کار خود استفاده میکنند.
دیو گیلبوآ، دانشجوی MBA دانشکده کسبوکار وارتون، از آن دسته نوآوری است که با تفکر خلاقانه، صنعت عینکسازی را نو و بهروز کرده است.
وی در طی سفر به چیانگ مای، عینک خود را در هواپیما گم کرد و با دانستن قیمت بالای عینک، این سؤال در ذهنش به وجود آمد که چرا این فناوری بهاندازه یک آیفون باید هزینه داشته باشد.
او با سه نفر از همكلاسیهای خود شروع به مطالعه درزمینه صنعت عینكسازی كرد و دریافت كه این صنعت توسط یك شركت ایتالیایی به نام Luxottica انحصار یافته است.
گیلبوآ و دوستانش تصمیم گرفتند باهدف تولید عینک شیک و مقرونبهصرفه برای توده مردم و فروش آن باقیمت مناسب نسبت به سایرین متفاوت باشند.
آنها شرکتی را به نام واربی پارکر راهاندازی کردند که فریمهای ساده و شیک با لنزهای باکیفیت را فقط از طریق وبسایت به قیمت 95 دلار آمریکا تولید کرده و به فروش میرساند.
این شرکت با فروشی نزدیک به 10 میلیون دلار ایالاتمتحده آمریکا در سال اول موفقیت باورنکردنی را تجربه کرد، با امتیاز خالص تبلیغاتی 88 درصد بالاتر از (Zappos و Apple) و با نرخ دریافت 10 سفارش در هر پنج دقیقه بود.
این داستان یک داستان باورنکردنی است، اما چگونه یک شخص بهطور منظم تفکر خلاقانه دارد؟
برای شروع، باید درک کنیم که «جعبه (محدوده)» پیچیدهتر از آن است که تنها توجه خود را روی نقاط روی یک کاغذ بگذاریم.
گاهی در مییابیم که یک جعبه (محدوده) معمولی در محیط کسبوکارهای رقابتی امروز بهنوعی یک ششوجهی است که موانعی را برای ذهن ایجاد میکند و یا بهعبارتدیگر آنچه من آنرا تله فکری مینامم.
همانطور که در شکل 2 مشاهده میشود، من فهمیدم که این وجوه با عناوین آموزش، صنعت، تجربه، فرضیات، فرهنگ و تاریخ تعریفشدهاند.
اجازه دهید تا بررسی کنیم که چگونه گیلبوآ از تله فکری خارج شد و چگونه میتوانیم یاد بگیریم که تفکر خلاقانه و نوآور داشته باشیم.
1. آموزش در تفکر خلاقانه
افراد آموزشدیدهاند که در یک مسیر خاص توسط سیستم آموزش تفکر کنند. بعضی از مفاهیمی که در بیشتر سرفصلهای MBA توضیح دادهشدهاند، مدتها قبل توسعهیافتهاند و هرگز مورد چالش قرار نگرفتهاند.
برای مثال، برنامه درسی، دانشجویان MBA را از ورود به صنایع انحصاری منع میکند اما گیلبوآ این مسئله را به چالش کشید و وارد صنعتی شد که بهطور انحصاری در دست کمپانی Luxottica بود.
او در مورد نیازهای مشتری و بازار مطالعه کرد و با ایجاد جایگاهی برای مصرفکنندگان و با ساده کردن کل فرآیند خرید روش سادهای را برای به چالش کشیدن کسبوکار کمپانی Luxottica ابداع کرد.
2. صنعت
در بسیاری از صنایع، مرزهای صنعت توسط بازیکنان بزرگ تنظیم و ساخته میشوند، درحالیکه تمام شرکتهای دیگر باید طبق قوانین (ساختارگرایی) ایفای نقش کنند.پاین مسئله تفکر رهبران را محدود میکند و تفکر خلاقانه به روش های جدید انجام کسبوکار را برای بازسازی مرزهای بازار دشوار میسازد.
از این قبیل موارد در شرایطی است که نوآورانی مانند گیلبوآ میتوانند از این موقعیت استفاده کنند و صنعتی را دچار نوآوری کنند.
در صنعت عینکسازی، مرزها توسط کمپانی Luxottica تعیینشده بود. تمامکاری که تولیدکنندگان میتوانستند انجام دهند، این بود که از این قوانین پیروی کنند.
اما گیلبوآ همکاریهای خود را با برندها از بین برد، تعداد طرحهای مختلف را کاهش داد، شروع به فروش محصولات از طریق تجارت الکترونیک کرد و یک برنامه آزمایشی مجازی، یک برنامه آزمایشی خانگی رایگان و یک فروشگاه موبایل ایجاد کرد که ثمره آن تحویل عینک باکیفیت بالا و قیمت پایین به مصرفکنندگان شد.
3. تجربه
افراد در جایگاههای ارشد تمایل دارند تا از عبارت «بر اساس تجربه من» استفاده کنند. این عبارت یک عبارت خطرناک است زیرا ممکن است زمینه تجربه آنها در شرایط امروز قابلاجرا نباشد.
تکیه کردن بهصورت گسترده بر تجربیات باعث محدود شدن تمرکز آنها و جلوگیری از پذیرش ایدههای جدید میشود.
نداشتن تجربه در صنعت عینکسازی به گیلبوآ کمک کرد تا یک ذهنیت بازداشته باشد و از زاویهای دیگر به این نوع کسبوکار نگاه کند.
او درزمانی که تنها یک درصد عینکها بهصورت آنلاین فروخته میشدند، شروع به فروش آنلاین عینک نمود.
گیلبوآ همچنین با معرفی برنامه امتحان مجازی» که به مشتریان اجازه میدهد عکس چهره خود را در وبسایت بارگذاری کرده و ببینند چه نوع عینکی مناسب آنها هست، بر چالش لزوم امتحان کردن عینک قبل از خرید نیز غلبه کرد.
او یک برنامه آزمایش خانگی رایگان را اضافه کرد که از طریق آن مشتریان میتوانستند پنج عدد عینک را که از شرکت واربی پارکر باشد انتخاب کنند، سپس آنها را برای یک دوره آزمایشی 5 روزه برای مشتریان رایگان ارسال میکرد.
4- فرضیات
در حل مسائل، ما اغلب به ادراکات شخصی تکیه میکنیم که در بعضی شرایط میتوانند مفید باشند، اما ما باید مراقب باشیم که خیلی وابسته به این ادارکات نباشیم.
فرضیات در دنیای ما نحوه مشاهده ما را شکل میدهند و گاهی اوقات آنها باید به چالش کشیده شوند، زیرا ممکن است که این فرضیات نادرست باشند.
بهسادگی بپرسید چرا و چرا نه و این نوع فرضیات را به چالش بکشید.
در صنعت عینکسازی فرض بر این بود که به دلیل انحصار قوی هیچ راهی برای رقابت با کمپانی Luxottica وجود ندارد.بسیاری از تازهواردان تلاش کردند اما با شکست روبهرو شدند.
اما با به چالش کشیدن این فرض و مطرح نمودن سؤالات درست گیلبوآ یک کسبوکار بسیار موفق ایجاد کرد.
5. فرهنگ
فرهنگ اغلب میتواند یک مانع برای تفکر خلاقانه باشد. بعضی از شرکتها یک فرهنگ انعطافناپذیر را ایجاد کردهاند و به ارث بردهاند که بهراحتی نمیتواند تغییر را تحمل کند.
این امر مانع از رشد و سازگاری کسبوکار در موقعیتهای مختلف میشود.یادگیری از فرهنگهای دیگر میتواند به یک شرکت برای رشد و یافتن راههای جدید موفقیت کمک کند.
گیلبوآ دریافت که بیش از یک میلیارد نفر به عینک دسترسی ندارند و فرهنگ بازگرداندن جامعه را از طریق ابتکار «جفت بخر یک جفت جایزهبگیر» آغاز نمود.
واربی پارکر با فروش این عینکها به شرکای غیردولتی که در کشورهای درحالتوسعه به کارآفرینان کمدرآمد آموزش میدهند، کمک کرد تا بتوانند عینک را با قیمت مناسب بفروشند.
این مسئله به دلیل مسئولیت اجتماعی این شرکت باعث ایجاد طرفداری برای این برند شده است.
6. تاریخ
نوآوران نیازی به مرجع تاریخی ندارند. آنها به الگوهای تاریخی نگاه میکنند و راههای جدیدی را برای حل مسائلی که برای مدت طولانی وجود داشتهاند، کشف میکنند.
سایر بازیکنان صنعت عینکسازی سعی کردند تا کمپانی Luxottica را به چالش بکشند اما با شکست مواجه شدند. گیلبوآ الگوها را مطالعه کرد، از اشتباهات دیگران آموخت و یک کسبوکار موفق ایجاد کرد.
سخن آخر
اکنون شروع بسیار خوبی برای یک تفکر باز است. اجازه ندهید که تحصیلات، وضعیت صنعت، تجربه، فرضیات، فرهنگ و تاریخ، شما را از ایجاد و پیادهسازی یک ایده خلاقانه و عالی منصرف کند. آیا شما به نوآوری در کسبوکار وزندگیتان فکر میکنید؟ لطفاً تجربههای خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
منبع:
Leaderonomics