تفکر طراحی به عنوان یکی از نوآوریهای دنیای دیجیتال، ابزار و تکنیکهای کاملا مشخصی را با روشی ساده ارائه میدهد. مدتی قبل، پیش از ظهور اینترنت و تکنولوژیهای مربوط به آن، اصطلاح “تاكسی” با چندین ویژگی از قبیل اتومبیل با رنگ مشخص (آبی / مشکی / زرد / قرمز) متعلق به آن و با اپراتور های دارای مجوز، شناخته میشد، و در مقایسه با اتوبوس در بسیاری از نقاط جهان، گرانقیمت تلقی میشد.
اینترنت زمینه ظهور شکل جدیدی از خدمات تاکسی را فراهم کرد. یک پلتفرم که هر شخصی را با داشتن یک ماشین مناسب و معقول، قادر میسازد تا بدون نیاز به ایجاد یک شرکت و اداره اختصاصی برای انجام این کار، به یک اپراتور تاکسی تبدیل کند.
امروزه، در بسیاری از نقاط جهان، شرکتهایی مانند Grab، Uber و Go-Jek هستند که به میلیونها مشتری اجازه میدهند که از خدمات با ارزشتر و بهتری بهرهمند شوند.
ارائه ارزش Airbnb (یک بازار آنلاین که به افراد اجازه میدهد اقامتگاههای کوتاهمدت کرایه یا اجاره کنند) در صنعت هتلداری متحول شده است. در بخش خدمات مالی، Digibank، یک اسپین آف از DBS Bank سنگاپور، اکنون به مشتریان این امکان را میدهد تا در 90 ثانیه یک حساب بانکی باز کنند.
این مثالها در هر بحثی که مربوط به تکنولوژیهای نوآورانه باشد، ضروری هستند.
نوآوریهای دیجیتال
نوآوریهای دیجیتال از بسیاری جهات قابل تعریف هستند. Searchcio تعریف مفیدی را ارائه می دهد: “نوآوری دیجیتال تغییری است که زمانی که تکنولوژیهای دیجیتال جدید و مدلهای کسبوکار روی ارائه ارزش کالاها و خدمات موجود تأثیر میگذارند، اتفاق میافتد”. این تعریف حاکی از آن است که نوآوری دیجیتال به سه نکته اصلی مربوط میشود.
اول: خلاقیت و نوآوری دیجیتالی، کاری با تکنولوژیهای دیجیتالی دارد که توسط بیتها و بایتها هدایت میشوند (ارقام باینری که اجزای قدرت محاسبات را شکل میدهند).
یک نمونه متداول تلفن هوشمند است، که در آن “هوشمندی” از قابلیت عملکرد آن برای انجام عملکردهای متعدد بر اساس برنامههایی که توسط ارقام باینری استفاده میشوند، ناشی میشود. برنامههای دیجیتالی تعبیه شده در دستگاههای هوشمند مانند تلویزیونها، تلفنها و دستگاههای قابل حمل به صورت یکپارچه به اینترنت وصل میشوند و به کاربران امکان برقراری ارتباط، انجام معامله، یادگیری، کار و سرگرمی را میدهند.
دوم: برای ایجاد نوآوری در کسب و کار، تکنولوژیهای دیجیتال باید با مدلهای کسب و کار همراه با ارائههای ارزش خاص یا منحصربهفرد همراه شوند. مرکز جهانی تحول کسبوکارهای دیجیتال (IMD، 2017) در مورد سه ارائه ارزش اصلی مطرح شده توسط نوآوران دیجیتال، یعنی: ارزش هزینه (هزینه رایگان/ فوقالعاده کم، تراکم خریدار و شفافیت قیمت)، ارزش تجربه (مدلهایی که توانمندسازی، شخصیسازی و اتوماسیون مشتری را ارائه میدهند) و ارزش پلتفرم (ایجاد یک اکوسیستم، اجتماعات مورد علاقه و جمعیت شرکتی) بحث میکند.
سوم: ارائه ارزش است، که راه مصرف یا تحویل محصول یا خدمت موجود به مشتری را تغییر میدهد. در این زمینه، کلمه تغییر بسیار حیاتی است، بدین معنی که تغییر، ارزش محصول/ خدماتی است که اغلب بهعنوان نتیجه مستقیم یا اندازهگیری نوآوری دیجیتالی استفاده میشود که بهطور معمول میتواند در مقیاس، اندازهگیری شود.
برای نشان دادن این مورد، استفاده از پاورپوینت برای ارائه سخنرانی در یک کلاس فیزیکی یا در دانشگاه نوعی تکنولوژی دیجیتالی است، اگر چه نوآوری نیست. با این حال، امکان ارائه تحصیلات دانشگاهی، بدون نیاز به حضور در هر کلاس به صورت فیزیکی، یک نوآوری در نظر گرفته میشود.
دانشکده کسبوکار هاروارد در سال 2015 اظهار داشت که تفکر طراحی (DT) شایستگی است که مدیران و رهبران باید از آن برخوردار باشند. فرایندهای موجود در DT میتوانند به سازمانها برای مدیریت بهتر و دستیابی به نوآوریهای دیجیتال کمک کنند.
تفکر طراحی (DT)
ایدهها و آرمانهای ذاتی DT لزوما جدید نیستند. با این حال، DT روش منظمی را برای تزریق تفکر خلاق و نوآورانه در هر شرکت ارائه میدهد.
تفکر طراحی (DT)،ابزار و تکنیکهای کاملا مشخصی را با روشی ساده ارائه میدهد. سپس این ابزارها برای استخراج مقادیر الهامبخش DT استفاده میشوند.
تفکر طراحی به صورت یک رویکرد مشارکتی با محوریت کاربر در حل مسئله تعریف میشود. مدرسه طراحی (dSchool) در دانشگاه استنفورد یک فرآیند DT مرحلهای را با پنج مرحله تعریف کرده است. این فرآیند پنج مرحلهای و معنی هر فرآیند در جدول زیر خلاصه شده است:
چرا تفکر طراحی کمک کننده است
یک مطالعه در سال 2014 توسط موسسه مدیریت طراحی نشان داد که شرکتهای طراحی محور مانند Apple، Coca-Cola، P&G و Nike، بیش از 214 درصد از S&P500 بهتر هستند.
ایران مدیر نکات زیر را که توضیحات احتمالی در مورد رابطه بین تفکر طراحی و عملکرد مثبت در یک زمینه سازمانی هستند را ارائه میدهد:
• DT بر کار مشارکتی، خرد کردن ذهنیت، وظایف سنتی و کار در انزوا و دپارتمانی کردن تمرکز میکند: پروژههای DT اغلب زمینهای مناسب را برای بارور شدن ایدهها و راهحلهای متخصصان مختلف در یک شرکت فراهم میکنند و زمانی که به خوبی اجرا شود، DT میتواند ایدههای دستیابی به موفقیت را تولید کند – که عمدتا با جمع کردن گروهی از افراد متنوع در سازمان، در حل چالش DT به دست میآید.
• DT روی مشتریان تمرکز میکند: این مورد دیدگاه بیرون به درون را در نظر میگیرد و مشتریان را در هسته اصلی هر ایده یا راه حل ایجاد شده قرار میدهد. اگرچه مفهوم مشتری محوری لزوما جدید نیست، فرآیند DT روشی جدید را برای بررسی مرکزیت مشتری ارائه میدهد.
• DT به ما اجازه میدهد تا شکست را جشن بگیریم: مراحل نمونهسازی و آزمایش DT بسیار تکراری هستند و بین هر دو مرحله به جلو و عقب میروند، جایی که ایدهها به طور مداوم بر اساس بازخورد کاربران / مشتریان نهایی طبقهبندی می شوند. با بیانی متفاوت، DT میتواند با شکست سریع در خانه اول بهجای شکست بهخاطر حضور زیاد در بازار، مبلغ زیادی را برای شرکتها پس انداز کند.
• DT بر اهمیت گوش دادن تأکید میکند: با شناخت در هسته اصلی هر پروژه DT، یک نتیجه از پروژههای موفق DT، توانایی آنها در ترویج فرهنگی است که به همه فرصتی برای ابراز آزادانه میدهد. بنابراین، فرهنگ گوش دادن به یکدیگر (هم با ذینفعان داخلی و هم خارجی) ایجاد میشود.
قرار گرفتن در سفر تفکر طراحی (DT)
چرا تفکر طراحی (DT)؟
توجیه قرار گرفتن در سفر DT باید برای سازمان روشن باشد. سه دلیل وجود دارد که اغلب توسط رهبران هنگام ورود به سیستم در یک پروژه DT استفاده میشوند:
• ایجاد معنا: پروژههای DT برای ایجاد آگاهی بیشتر در بین کارکنان در مورد آنچه که DT است، چه کاری میتواند انجام دهد و فرآیندهای ذاتی در DT استفاده میشوند. رهبران غالبا امیدوارند كه پس از تكمیل یك برنامه DT یا bootcamp، كارمندان بتوانند از ایدههای DT برای حل مسائل روزمره استفاده كنند. در این زمینه، چالشهای طراحی اغلب توسط یک فروشنده خاص ایجاد میشوند و ممکن است لزوما با موضوعات اصلی که سازمان با آن روبرو است، طنین انداز نشوند.
• چالشهای خاص: از DT برای رفع مسئله خاصی که سازمان با آن روبرو است، استفاده میشود. نمونههایی از پروژههایی که روی آن کار میشود، شامل سادهسازی فرآیندهای مالی و خرید، معرفی روشهای یادگیری قرن بیست و یکم، مدل کسب و کار پروژههای IOT، افزایش مشتری و غیره هستند. این چالشها اغلب بهصورت مشترک بین فروشنده / مربیان DT و سازمان مشتری هستند.
• استراتژیک: DT بهعنوان پایهای برای تجدید چشمانداز کلی استراتژیک استفاده میشود. این امر به تعهد بسیار بیشتری از طرف رهبران و ذینفعان کلیدی نیاز دارد. در همین راستا، پروژههای DT اغلب در یک طرح کلی تحول کسب و کارهای دیجیتال ترکیب میشوند.
انتخاب فروشنده
بسیاری از فروشندگان یا ارائهدهندگان آموزش وجود دارند که از اصطلاح DT استفاده کردهاند، اگرچه ممکن است لزوماً از یک روش تعیین شده پیروی نکنند.
رهبران در این زمینه باید روششناسی خاصی را ارائه دهند که توسط همه مربیان، ارائه و یا پیشنهاد شده است. اطمینان حاصل کنید که این روش شناسی با اهداف اصلی استفاده از DT مطابقت دارد.
مشارکتکنندگان
شرکتکنندگان انتخاب شده برای یک bootcamp DT نقش مهمی در دستیابی به نتیجه مورد انتظار دارند. ما توصیه میکنیم که شرکتکنندگان از کارمندانی تشکیل شده باشند که:
• آماده یادگیری ابزارهای جدید و دارای ذهن و قلبی باز برای تغییر باشند.
• مایل به تبدیل شدن به سفیر یا قهرمان DT باشند.
• از پسزمینه متنوع (اغلب ترکیبی بین گروههای مدیریت، کسبوکار، تکنولوژی و بازاریابی) باشند.
تعهد به تغییر
همانطور که استفان کاوی میگوید، رهبران باید “با هدف در ذهن خود شروع کنند”.
پروژههای موفقیتآمیز تفکر طراحی اغلب با رهبرانی همراه هستند که تفکر طراحی را بهعنوان قطب نمایشی هدایت میکنند که سازمان را به سمت مسیر درست، به خصوص در پرداختن به هرگونه اختلال احتمالی دیجیتال هدایت میکند.
سخن آخر
از فکر کردن درباره تفکر طراحی مانند هر آموزش دیگری اجتناب کنید؛ بلکه از آن بهعنوان فرصتی برای پیشبرد تغییر و تحول در سازمان، بهویژه در مواجهه با نوآوری دیجیتال استفاده کنید. در این مقاله به مفهوم تفکر طراحی و چرایی وجود آن پرداختیم.
آیا شما در سازمان خود به دنیای نوآوریهای دیجیتال و تفکر طراحی قدم گذاشتهاید؟ و از این روشها استفاده میکنید؟ لطفاً تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.