صفحه اصلی / توسعه فردی / سوء استفاده عاطفی : 8 ترفند سوء استفاده گران برای کنترل روابط
سوء استفاده عاطفی

سوء استفاده عاطفی : 8 ترفند سوء استفاده گران برای کنترل روابط

سوء استفاده عاطفی همیشه و همه‌جا دیده می‌شود. افرادی هستند که به قربانیان آسیب می‌زنند و از آن‌ها بهره می‌ببرند تا به اهداف خود برسند و مسیر توسعه فردی را مخدوش کنند.

«برخی از افراد سعی می‌کنند با قطع کردن سر دیگران قدبلند شوند.» (پاراماهانزا یوگاناندا)

«وقتی کسی دائماً شما را پایین می‌آورد، به شما این احساس را می‌دهد که نمی‌توانید هر کاری را درست انجام دهید یا باعث می‌شود دربارۀ خود احساس بی‌ارزشی کنید. به‌طورکلی، این سوء‌استفاده عاطفی است.» (منبع ناشناس)

سوء استفاده عاطفی می‌تواند به‌عنوان ترکیبی از شست‌وشوی مغزی و قلدری روانی و سوء‌استفادۀ عاطفی به‌منظور تسلط و کنترل تعریف شود.

اصطلاح «گس لایتینگ» از فیلم (Gaslight 1944) سرچشمه گرفت كه در آن شوهر داستان فیلم به‌طور هدفمند همسر خود را با متقاعد کردنش عذاب می‌داد و بدین ترتیب، عینیت و ارزشش را به‌سرعت می‌برد.

در جامعۀ معاصر ما که اطلاعات ناشایست، حقایق جایگزین، تفرقه و خودشیفتگی رواج دارد، از سوءاستفادۀ عاطفی اغلب در مشاغل، سیاست‌ها، رسانه‌ها، در محل کار و روابط شخصی استفاده می‌شود. نمونه‌هایی از سوءاستفادۀ عاطفی شامل شرکت‌هایی هستند که محصولات اعتیادآور را به کودکان تبلیغ می‌کنند، سیاست‌مدارانی که برای تقسیم جامعه کلاه‌برداری می‌کنند، رؤسای رسانه‌ای که در ظاهر از به دست آوردن شهرت متنفر هستند، مدیرانی که از کارمندان برای سودآوری سوء‌استفاده می‌کنند و سوءاستفاده‌کنندگان رابطه‌ای که قربانیان خود را مقصر قربانی کردن می‌دانند.

سوزان فوروارد در کتاب خود «باج‌گیری عاطفی» به این نوع مسائل پرداخته است. در این کتاب یاد می‌گیرید که چطور باج‌گیری عاطفی را تشخیص بدهید و با استفاده از روش‌های مختلف ارائه‌شده با سوء استفاده عاطفی مقابله کرده و در جهت رشد و بهبود شخصیت فردی خود رو به جلو حرکت کنید.

کتاب باج گیری عاطفی

کتاب باج گیری عاطفی اثر سوزان فوروارد

سوء استفاده عاطفی خشونت روانی است. تحقیقات و نویسندگان گوناگونی تأثیر سوءاستفادۀ احساسی و پیامدهای مخرب آن را بررسی کرده‌اند. در این مقاله ایران مدیر هشت تاکتیک رایج و کنترل‌کنندۀ سوءاستفادۀ احساسی را ذکر کرده‌ایم که در کتاب چگونه می‌توان با موفقیت بر سوء استفاده عاطفی غلبه کرد و قلدری روانی را متوقف ساخت به آن‌ها اشاره‌شده است.

سوء استفاده عاطفی و تاکتیک روانی

1. دروغ مزمن

«اگر دروغ را به‌اندازۀ كافی تکرار كنید، به‌عنوان حقیقت پذیرفته می‌شود.»

این نقل‌قول مشهور و منتسب به منابع مختلف شاید شایع‌ترین و محکم‌ترین ویژگی سوءاستفادۀ احساسی و اختراع روایتی دروغین به‌وسیلۀ سوءاستفاده‌کنندگان احساسی باشد که از آن‌ها برای شست‌وشوی مغزی، حمله، کمبود، بی‌اعتبار کردن یا تضعیف قربانیان خود استفاده می‌کنند. به‌جای تکیه بر ادعاها، شواهد، عینیت و اثبات، اتهام‌های گس لایتینگ اغلب با دروغ یا اغراق ناخوشایند همراه است.

سوءاستفاده‌کنندگان احساسی از این تاکتیک استفاده می‌کنند تا در خط حمله قرار بگیرند و گفت‌وگو را ضبط و رابطه را تضعیف ‌کنند. علاوه‌بر‌این، با نگه‌داشتن حمله و به‌شدت پرخاشگر بودن، قربانی تمرکز خود را از دست می‌دهد.

سوء استفاده عاطفی قربانیان خود را با استفاده از دروغ و مبالغه‌های مداوم در حالت دفاعی نگه می‌دارد و اهرم اجتماعی و روانی را حفظ و سایر گروه‌های جمعیتی را تحریف می‌کند. «همسرم بازندۀ احساساتی است و باید حقیقت را بداند.» (شوهر ناشناس)؛ «کاری که ادارۀ شما انجام می‌دهد، اتلاف وقت و منابع است. شما چطور اشتغال خود را توجیه می‌کنید؟» (مدیر ناشناس)؛ «چه کسی دربارۀ حقوق خود سؤال می‌کند. آن‌ها مردم نیستند.» (ناشناس)

2. عادی کردن عادت‌های غلط و القا کردن مجموعه‌ای ناامن

سوء استفاده عاطفی و اضطراب

همچون جنگ روان‌شناختی سوءاستفاده‌کنندگان احساسی به‌منظور برهم‌زدن رابطه به‌طور مداوم تکرار می‌شوند. در بسیاری از مواقع‌، آنان باعث ایجاد مجموعه‌ای ناامن در ذهن قربانیان خود می‌شوند كه با سردرگمی، اضطراب، شرم و فرومایگی در برابر هویت و ارزش شخصی محاصره می‌شوند.

تا وقتی سوءاستفاده‌کنندۀ احساسی ازلحاظ روانی حداقل درزمینۀ شست‌وشوی مغز آزاد نشود، ممکن است توانایی ادعای خود را از دست دهد. وی گفت: «وقتی در مدرسه بودم، به دلیل جنسیت و قومیت و ظاهر بدنی آزار و اذیت شدم. همه را در درونم ریختم و از خودم شرمنده بودم. مدت زمان زیادی طول کشید تا فهمیدم مشکل من نیستم. اکنون قدرت درون خود را بازیابی کردم.» (ناشناس)

3. تضعیف قربانی و سرکوب مخالفت

ازآنجاکه سوءاستفاده‌کنندگان احساسی به‌طور مداوم فروپاشی و حاشیه‌نشینی را در افراد یا گروه‌های هدف القا می‌کنند، ممکن است برخی از قربانیان دچار خستگی سوءاستفادۀ عاطفی شوند؛ جایی که آن‌قدر از حملات و اجبار دائمی ‌سوءاستفاده می‌کنند و قربانی آن‌قدر خسته می‌شود یا می‌ترسد از خود دفاع کند و سوء استفاده عاطفی را با بی‌حسی و استعفا تحمل می‌کند.

در روان‌شناسی به این دست از افراد اصطلاحاً «یخ‌زده» می‌گویند. بدین ترتیب، سوء استفاده عاطفی با سرکوب مخالفان و تحریک روابط از بین می‌رود. «مادرم همیشه از من انتقاد می‌کرد. این انتقادها هرگز سازنده نبودند. او نسبتاً رفتار تند و شرم‌آوری داشت تا زمانی که فارغ‌التحصیل شدم و رفتم.» (ناشناس)

کتاب روانشناسی

4. پرخاشگری و خصومت هنگام مقابله

سوء استفاده عاطفی و پرخاشگری

ازآنجا‌که یکی از مهم‌ترین تاکتیک‌های سوءاستفاده‌کنندگان احساسی تداوم حمله است، بسیاری از آنان وقتی به‌دروغ فراخوانده می‌شوند، بسیار تهاجمی و خصمانه می‌شوند. آن‌ها به‌جای توجیه سخنان و اعمال خود که می‌دانند انکارناپذیر است، سعی می‌کنند با دو برابر یا سه برابر کردن حملات کنترل خود را به دست بیاورند.

آنان بی‌اعتبار هستند و قربانیان خود را نیز بی‌اعتبار می‌کنند. این سوءاستفاده‌کنندگان احساسی با تصویب این «نمایش سمی» امیدوارند ضمن رهایی از نقص شخصیت و فساد اخلاقی، قربانیان خود را به تسلیم وادار کنند.

5. جدا و منزوی

برخی از سوءاستفاده‌کنندگان احساسی به‌طور مصنوعی ذهنیت محاصره را ایجاد و استراتژیکهای قربانی را از افراد خاص، منابع، اطلاعات، پشتیبانی و حقوق جدا می‌کنند. بسته به شرایط، ممکن است سوءاستفاده‌کنندۀ احساسی برای اجتناب از تعامل خود با دوستان، خانواده، همکاران، جامعۀ گسترده‌تر یا رسانه‌های پرمخاطب، به استفاده از سوء استفاده عاطفی مجبور شود.

با استفاده از تاکتیک‌های عوام‌فریبی مانند «ما در مقابل آن‌ها هستیم»، «تقسیم و تسخیر»، «انزوا و کنترل»، «دشمنان همه‌جا هستند» و «من تنها امید تو هستم»، بیشتر رابطه‌ای اقتدارگرا برقرار می‌کنند. وی گفت: «به‌زودی پس از ازدواج، شوهرم می‌خواست ارتباط من با دوستان و خانواده را محدود کند. او به من گفت تنها کسی است که می‌توانم به او اعتماد کنم و همه افراد دروغ می‌گویند.» (ناشناس)

6. اسطوره‌های برتر و ناجی جعلی

به‌عنوان نمونه‌ای از روان‌شناسی سرکوبگر، برخی از سوءاستفاده‌کنندگان احساسی خود را «ناجی» و «قهرمان» و «برتر» معرفی می‌کنند و خود را تنها کسانی می‌دانند که قدرت و راه‌حل برای کاهش بسیاری از مشکلات و مسائل سوءاستفاده‌کنندگان احساسی را دارند. با استفاده از این تاکتیک، سوءاستفاده‌کنندگان احساسی بیشتر رابطۀ مستقل و مطیع را تقویت می‌کنند.

در سوء استفاده عاطفی برای اینکه بتوانند حس برتری سمی و خودپسندی تحریف‌شده (تأمین خودشیفتگی) را تأمین کنند، به فرومایگی دیگران نیاز دارند.

سوء استفاده عاطفی و برتری جویی

«نامزد من می‌گفت اگر جدا شویم، هیچ‌کس دیگر مرا دوست نخواهد داشت؛ زیرا خیلی نچسب بوده ام.» (ناشناس)

«شما شیوۀ صحبت کردن مرا دوست ندارید؟ خب، چه کس دیگری شما را استخدام خواهد کرد؟» (پیش‌کارگران موقت)

7. دادن وعده‌های دروغین و سوء استفاده عاطفی

به‌عنوان بخشی از دروغ‌گویی و اغراق، بعضی از سوءاستفاده‌کنندگان احساسی گاهی اوقات امیدهای دروغین به قربانیان خود می‌دهند. آنان قول می‌دهند رفتارهای سخت را کاهش دهند یا به این نکته اشاره می‌کنند که نهایتاً اوضاع بهتر خواهد شد؛ اما مراقب باشید. این وعده‌ها معمولاً فقط تاکتیک فریبندۀ دیگری است تا به قربانیان امید غیرواقعی دهد که تحمل سوءاستفاده‌های بیشتری داشته باشند.

به‌عنوان نمونه، کسی که قول می‌دهد تعداد حملات قربانی خود را کاهش دهد، هنوزهم مهاجم و متجاوز است، حتی کسی که از کاهش سخت‌گیری خود سپاسگزار است، هنوز هم قربانی است. بسیاری از سوءاستفاده‌کنندگان احساسی بدرفتاری خود را با دیگران ادامه می‌دهند تا زمانی که مداخلۀ هماهنگ و مصمم صورت گیرد و روش‌های بسیار مخرب آن‌ها متوقف شود.

8. سلطۀ اجتماعی و کنترل روان‌شناختی

برای سوءاستفاده‌کنندگان احساسی هدف نهایی از سوءاستفادۀ احساسی کسب قدرت و کنترل افراد است. با استفاده از اطلاعات دروغین و بمباران مکرر قربانیان با تبلیغات و پیام‌های ناعادلانه، سوءاستفاده‌کننده‌ احساسی قصد دارد فرد یا گروه یا جامعه را ازنظر روانی تسخیر و از آنان درزمینۀ سلطۀ اجتماعی و منافع شخصی سوء‌استفاده کند.

کتاب روانشناسی

سخن آخر

در این مقاله با مفهوم سوء استفاده عاطفی آشنا شدیم و شگردهای سوء استفاده گران را شناختیم. آیا شما با چنین موردی برخورد کرده‌اید؟ لطفاً تجربه‌های خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

منبع:

Psychologytoday

درباره‌ی ایران مدیر

همچنین ببینید

موفقیت

9 گام کاربردی برای یافتن رمز موفقیت در زندگی

چگونه می‌توان موفقیت را تعریف کرد؟ روش‌های متعدد بسیاری وجود دارد که به وسیله آن …

یک نظر

  1. باسلام من ۴سال ازدواج کردم ودراین مدت شوهرم به خاطر مشکلات که با خانواده ام داشت هر زمانی یه قانون هایی برای ارتباط خانوادام میزاشت یه مدت نه ارتباط تلفنی بود نه دیداری.بعد یه مدت تلفن گرفت برام دوباره ازم میگرفت چند وقت ارتباط با خانوادام ساعتی یا یک روز در هفته انگار زندانی بودم الان بهتر شده ولی این مقاله واقعا به درد من خورد عین زندگی منه چون شوهرم همیشه مشکلات فقط خودش میخواد حل کنه تا اعتراض میکنم سرکوبم میکنه یه طوری جوابم میده احساس اشتباه بهم دست میده بعد یهو مهربون میشه .یه طوری حرف میزنه که نتونم اعتراض کنم .همیشه قانون برامن هست و برا اون همیشه قانون عوض میشه بهونه اش هم اینه که من مرد هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *