ترس از تعهد واژهای است که بسیاری از زندگیهای امروزی با آن روبهرو هستند. آیا در رابطۀ عاشقانهای هستید که شریک زندگیتان (یا شما ) ترس از تعهد دارد؟ آیا رابطه مدتی برقرار بوده، ولی هنگامیکه صحبت از مراحل بعدی میشود به نظر میرسد مشکلاتی برسرراه وجود دارد؟ این موانع احتمالی چه چیزهایی هستند؟ ایران مدیر در این مقاله به این پرسشها پاسخ خواهد داد.
هنگامیکه یکی از زوجین تمایلی به سرمایهگذاری کامل در رابطه عاطفی ندارند ترس از تعهد به وجود میآید. در ادامه به هفت دلیل (و نشانههای گویا) که ممکن است فردی در رابطۀ عاشقانه، ترس از تعهد داشته باشد اشاره میشود. و در این رابطه خوانندگان میتوانند برای مطالعه بیشتر به کتابهای هفت کلید موفقیت در رابطۀ طولانیمدت و چگونگی برقراری روابط مؤثر و مدیریت افراد مختلف مراجعه کنند.
برخی عدم تعهدها ممکن است یک دلیل اصلی و برخی دیگر میتواند دلایل متعددی داشته باشد. البته پویایی یک رابطه اغلب پیچیده است. هرچه زوجی بیشتر باهم بوده باشند، این احتمال وجود دارد که متغیرهای بیشماری در عدم تعهدشان به یکدیگر وجود داشته باشد. اگر چنین مشکلاتی وجود داشته باشد و فرد به توسعه فردی اهمیت دهد، فهرست زیر شاید همۀ حالتهای رابطهها را در برنگیرد، ولی میتواند تا حدودی موضوع را روشن کند:
1. فرد متعهد یا فردی که موقتاً متعهد است
شریکتان شما را چگونه میبیند؟؛ «آقا/خانم متعهد» یا «آقا/خانمی که موقتاً متعهد است»؟ بهعبارتدیگر، شریکتان چقدر در رابطۀ متعهدانه با شما جدی است؟ شما درمورد شریکتان چطور هستید؟ برخی با این انتظار در رابطۀ عاشقانه میمانند که آن را موقتی و گذرا میدانند، درحالیکه شاید شریکشان در جستجوی یک رابطه طولانی و جدی است. یکی از نشانههای رابطه متعهدانه این است که نزدیکترین دوستان و مخصوصاً خانوادهها در فعالیتهای اجتماعی آنها معرفی میشوند و حضور دارند.
2. تفاوتها در اولویتها و ترس از تعهد
شما و شریک زندگیتان ممکن است اولویتهای متفاوتی در رابطه داشته باشید.
برای بعضی افراد، مرکز ثقلِ زندگی، داشتن یک رابطه جدی و مداوم است و سایر اولویتها در درجه دوم قرار دارند. برای برخی دیگر، رابطۀ عاشقانه یا حتی «متعهدانه»، تنها یکی از جنبههای زندگی است و جوانب بسیار دیگری از زندگی وجود دارد که از دید آنها در اولویت بالاتری قرار میگیرد. اولویتهای درجهیک برای آنها حرفه، تحصیل، رؤیاهای شخصی، روابط اجتماعی و حرفهای، تفریحات شخصی و ماجراجوییهاست. درواقع این دسته از افراد رابطۀ عاشقانه را شاید مشغولیت پارهوقت ببینند و وقتی مشغولش میشوند که مشغول سایر اولویتهای ضروری نباشند؛ به گونهای که روابط عاشقانه و مشترک، به منطقه امن ذهنی آنان آسیبی نزند.
3. حرکت زوج در زندگی با سرعتهای متفاوت
وقتی یکی از طرفین در زندگی با گامهای سریع پیش میرود و طرف دیگر کندتر حرکت میکند، این امر شاید منشأ از بین رفتن تعهد شود. بهعنوانمثال وقتی یکی از زوجها در حرفهاش و در جامعه سریع پیش میرود و دیگری بدون پیشرفت و در حال درجا زدن است نیز این موضوع پیش میآید. وقتی دنیای حرفهای و اجتماعی زوجها از همدیگر فاصله بگیرد، در هدفهای بلندمدتشان نیز اختلاف پیدا میشود. پس یکی از دو طرف دچار ترس از تعهد خواهد شد.
4. روابط زوجین
دایره مسائل ارتباطی وسیع است. مطالعات متعددی نشان دادهاند که وجود ارتباط (نبودش) یکی از اولین دلایل درمانگری زوجهاست. ارتباط ضعیف، حتی باوجود بهترین و دوستداشتنیترین نیتها، ممکن است باعث شک و ترس از تعهد شود.
اگر رابطهتان شکل صحیح و مؤثر ندارد، خبر خوب این است که شما و شریک زندگیتان میتوانید شکل یک رابطه مؤثر و سالم را آموخته و بهسرعت آن را به کار ببندید و ترس از تعهد را از بین ببرید.
5. دلبستگی
کسانی که بهسختی دلبسته میشوند معمولاً ازنظر احساسی چیزهایی از خود بروز میدهند که ممکن است حتی اگر شریکشان فردی شایسته باشد، او را از متعهد ماندن بازدارد. در روابط احساسی و عاطفی عصبی میشوند و احساس امنیت ندارند؛ در روابط عاطفی بسیار خودمحور و خودمختار عمل میکنند و همین موجب میشود نسبت به تعهدات عاطفی بیاهمیت باشند و احتمالاً به دنبال آزادی در روابط عاطفی و جنسی هستند.
کسانی را که به آنها نزدیک میشوند دور میکنند (فضا برای نفسکشیدن لازم دارم) ترجیح میدهند مجرد باشند تا اینکه سروسامان بگیرند. حتی در رابطههای متعهدانه، داشتن استقلال را بیش از هر چیز دیگر میستایند. بااینکه تجربههای بهشدت سختی مثل اندوه، متارکه یا سوءاستفاده در زندگی دارند، ولی بازهم در مقابل رفتارهای صمیمانه و متعهدانه مقاومت میکنند. همین تعارضها در عدم اطمینان به دیگران و تکیه به آنها، اطرافیان را میراند. آنها اصولا روابط صمیمانه کمی دارند.
6. خودشیفتگی
گروه تحقیق کلینیک مایو اختلال شخصیتی خودشیفتگی را به این صورت تعریف میکند: «اختلال ذهنیای که در آن فرد شدیداً حس میکند مهم است و باید ستوده شود. کسانی که اختلال شخصیت خودشیفته دارند معتقدند از دیگران بهترند و ملاحظۀ احساسات دیگران را نمیکنند». خودشیفتهها در ابتدا جذاب به نظر میرسند، کمکم سلطهطلب و استثمارگر و درنهایت آسیبزا و ناامیدکننده میشوند.
در رابطۀ عاشقانه با فرد خودشیفته، او معمولاً علاقه ندارد رابطۀ مسئولانه و متعهدانهای (حتی در ازدواج) داشته باشد. فرد خودشیفته فقط به خودش علاقه دارد و از شریک زندگیاش برای رضایت خودش در تمامی مسائل جنسی، عاطفی، اجتماعی و یا مالی استفاده میکند. وقتی فرد خودشیفته به خواستهاش میرسد، یا موفقیت جذابتری مییابد، احتمالاً نقض عهد میکند. در این شرایط قربانی خودش را به خاطر بیتوجهی و بدرفتاری شریک خودشیفتهاش بازخواست و مشکل عاطفی پیدا میکند.
چند سؤال وجود دارد که به شما کمک میکند بدانید آیا در یک رابطه خودشیفتگی قرار دارید یا نه:
آیا احترام او به من واقعی است؟ آیا انتظارات و خواستههای شریکم از من منطقی است؟ این رابطه یکطرفه است یا دوطرفه؟ آیا شریک زندگی من نسبت به انتقاد معقول و منطقی واکنش ضعیفی نشان میدهد؟ نهایتاً آیا من خودم شخصاً در این رابطه احساس خوبی دارم؟
7. سازگاری مالی
هر چه رابطه زوجین ازنظر زمان طولانیتر باشد، امکان بروز اختلافات مالی نیز بیشتر است و ممکن است یکی از شریکها یا هر دو را از داشتن تعهد جدی بازدارد.
مسائل و مشاجرههای مالی بر برخی از عمیقترین نیازها و ترسهای روانیمان تاثیر میگذارند که شامل اعتماد، دوری از خطر، امنیت، قدرت و کنترل میشود که البته فقط محدود به اینها نیست.
سخن آخر:
در این مقاله پس از طرح پرسشهایی درباره تعهد زوجین و چگونگی برخورد افراد با آن به هفت عامل عمده نبود تعهد در زندگی اشاره شد. آیا شما اینچنین پیش آمدهایی در زندگی داشتهاید؟ لطفاً تجربههایتان را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
منبع: