تأثیر پذیری چیست؟ اگر قرار باشد اتفاقهای بزرگ زندگی خود و اثر آن بر توسعه فردی را ارزیابی کنید که در شکلگیری شخصیت تأثیر داشتهاند، این مورد را باید در نظر بگیرید: اندیشههایی که افراد انتخاب میکنند به زندگیشان وارد میشود.
آقای شوف منتورم، هشدار مهمی به من داد که با شما در میان میگذارم. او گفت: «قدرت اثر را دستکم نگیرید.» تأثیر اطرافیانمان خیلی قوی است. بیشتر اوقات تحت تأثیر دیگرانیم، با اینکه متوجه نیستیم؛ چون تأثیر پذیری معمولاً در بازۀ زمانی طولانیای شکل میگیرند.
فشار متقابل نیروی زیادی دارد؛ چون خیلی نرم و روان است. اگر در اطرافتان کسانی را دارید که تمام درآمدشان را خرج میکنند، بسیار ممکن است شما نیز همین کار را کنید.
اگر در اطرافتان کسانی را دارید که اهل مطالعه نیستند، بسیار ممکن است شما نیز همینطور میشوید. اطرافیان کمکم ما را بهطرف خود میکشانند تا درنهایت به خود بیاییم و بپرسیم: «چطور شد که به اینجا رسیدم». اگر واقعاً بخواهیم زندگیمان بهگونهای رقم بخورد که برنامهریزی کردهایم، اثرهای ظریف باید بادقت بررسی شوند.
با درنظرگرفتن این نکتۀ مهم، در این مقاله ایران مدیر سه سؤال مهم ذکر شده است که باید از خود بپرسید تا شاید کمکتان کند معاشرتهای کنونیتان را بهتر تحلیل کنید.
1. چه کسانی اطرافم هستند؟
افرادی را که بیشتر با آنها میگردید و از آنها تأثیرپذیری دارید را در نظر داشته باشید. باید هرکسی را که توانسته است بهنوعی بر شما اثر بگذارد ارزیابی کنید.
2. این روابط و تأثیر پذیری چه فایدهای برایم دارد؟
باید از خود بپرسید که این افراد باعث شدهاند چه کار کنم؟ باعث شدهاند به چه چیزی گوش دهم؟ باعث شدهاند چه کتابی بخوانم؟ باعث شدهاند کجا بروم؟ باعث شدهاند چه فکری کنم؟ باعث شدهاند چطور صحبت کنم؟ باعث شدهاند چطور احساس کنم؟ باعث شدهاند چه بگویم؟ باید جدی بررسی کنید که دیگران چطور بر شما اثر گذاشتهاند.
3. آیا همهچیز روبهراه است؟
درست است که شاید با هرکسی که معاشرت داشتهاید اثر مثبت انرژیبخشی داشته باشد؛ اما ممکن است تأثیر پذیری از او آفت باشد. باید دقیقتر و عینیتر بررسی کنید. همهچیز ارزش بررسی دوباره را دارد؛ مخصوصاً وقتی به قدرت اثر مربوط میشود. هر دو مورد نتیجه دارند؛ ولی فقط یک کدام شما را به جایی که لازم است میبرند.
کار آسانی است که از کنار چیزهایی بگذریم که بر زندگیمان اثر دارند. کسی میگفت: «من اینجا زندگی میکنم، ولی فکر نمیکنم اهمیتی داشته باشد. این افراد اطرافم هستند، ولی فکر نکنم بد باشد.» اگر من بودم بیشتر بررسی میکردم.
یادتان باشد همهچیز اهمیت دارد. البته بعضی چیزها بیشتر اهمیت دارند، به بررسی بپردازید تا بفهمید برای تأثیر پذیری و معاشرتهایتان خوب است یا بد. تغافل هرگز سیاست خوبی نیست. فهمیدن بهترین سیاست است.
معاشرت جهت زندگی را تعیین میکند، فشارها بر ما چیره میشوند و موجها ما را میگیرند. سؤال بزرگی که میتوان مطرح کرد این است که آیا به خود اجازه میدهیم چیزی شویم که آرزو داریم؟
در اینجا سه راه را برای خلاصشدن از معاشرتها و رابطههای مزاحم مطرح میکنیم.
1. جدایی
جدایی تصمیم آسانی نیست؛ ولی در برخی جاها ضروری است. ممکن است مجبور شوید نگذارید اثرهای منفی دیگران بر شما اثری بگذارد. این انتخاب ممکن است کیفیت زندگیتان را حفظ کند.
2. اثر را محدود کنید
زمان زیادی را صرف تأثیر پذیری بزرگ و زمان کمی را صرف تأثیر پذیری کوچک کنید. خلاف این کار آسان است؛ ولی به دامش نیفتید. اولویتها و ارزشهایتان را بررسی کنید. زمان کمی دارید؛ پس باید آن را عاقلانه سرمایهگذاری کنید.
3. روابط خود را توسعه دهید
پیشنهاد میکنم بیشتر از همه بر این مورد تمرکز کنید. افراد موفق دیگری را پیدا کنید که بتوانید زمان بیشتری را با آنها بگذرانید. به ناهار دعوتشان کنید و از آنها دلیل موفقیتشان را بپرسید. البته موفقیت فقط مالی نیست؛ ممکن است بخواهید در زمنیه ازدواج، تربیت فرزند، سلامتی یا در زندگی معنوی موفق شوید.
معاشرت هدفمند یعنی پیداکردن افراد شایسته با گسترش دایرۀ اثر
سخنی دربارۀ معاشرت و اثر
وقتی موفق شوید، موفقیت بیشتری اطرافتان ایجاد و جذب میکنید. موفقیت، موفقیت میآورد. پس وقتی موفق میشوید حتی اگر فقط یک سطح از سطح کنونی بالاتر بروید، میبینید معاشرانتان نیز موفقتر میشوند (که سطح معاشرتهای خودتان را نیز زیاد میکند). این یکی از دستاوردهای جانبی موفقیت است.
با کسانی رابطه داشته باشید که در پیشرفت شخصی و حرفهای از شما جلوتر هستند. افراد موفق زیادی اطرافتان هستند که میتوانند به روشهای بسیاری کمکتان کنند. اگر موفق باشند، مشغولاند؛ پس احتمال دارد نخواهند با شما رابطه داشته باشند.
اگر شما به سراغشان بروید احتمال دارد که بخواهند شما را ببینند. پیش بروید تا کسی را پیدا کنید که بخواهد همدیگر را ببینید. بگذارید معاشرت با ایشان کمکتان کند. از آنها یاد بگیرید، نگاهشان کنید، بگذارید تجربیات آنها شما را راهنمایی کند؛ ولی یادتان باشد شما باید دنبال آنها بروید، نه برعکس.
باید افرادی اطرافتان باشند که بتوانید به آنها تکیه کنید و واقعیت را به شما بگویند، حتی اگر منفی باشد. واقعیت تلخ ما را میسازد و به جلو میبرد. نمیخواهیم افرادی اطرافمان باشند که فقط خوبیها را به ما بگویند.
با دقت تعیین کنید چه چیزی بر شما اثر میگذارد. این راهها زندگیمان را شکل میدهد. به دنبال کسانی باشید که شما را بسازند و موجب پیشرفت شما شوند. یادتان باشد معاشرت باید موجب پیشرفت شما شود، نه اینکه شما را بازدارد.
چرا به حضور و تأثیر پذیری از افراد همشأن در اطرافتان نیاز دارید؟
جان سی ماکسول در کتاب جدیدش به نام «زندگی عامدانه»، مفهوم دستیابی به موفقیت را توضیح میدهد. او میگوید که هیچکس بدون آمادگی، تلاش و داشتن تصویری شفاف از آنچه او را نجات میدهد و به بالای کوه میرساند، از کوه بالا نمیرود. موفقیت در کسب و کار ها هم همینطور است.
زندگی هم همینطور است. هیچکس تصادفی موفق نمیشود. با توجه متمرکز روزانه و داشتن هدف است میتوانیم به تمام آنچه میخواهیم برسیم. ماکسول در کتابش مطرح میکند که چطور افرادی را بیابیم که در مسیرمان بهسمت موفقیت به ما ملحق شوند. او توصیف میکند که در این مسیر باید بهدنبال چه ویژگیهایی باشیم.
او میگوید: درنهایت با 18 مرد و زن اهل آمریکای لاتین ملاقات کردم که درمجموع 45 تا 50 میلیون نفر را مدیریت میکردند. آنها باوجود موفقیت، هیچکدام به ظرفیت مدیریت نرسیده بودند. هدفم این بود که کمک کنم به مرحلۀ بعدی اثر برسند.
شروع کردم و پرسیدم: «چطور میتوانید اثرتان را بیشتر کنید؟» ایدههای بسیاری مطرح شد که با اینکه خوب بودند، ولی جامع نبودند و فقط به یکی از افزایشهای اثربخشی آنها اشاره میکرد. آنها گروه فرهیختهای از افراد موفق بودند، ولی مسئله اصلی را جا انداخته بودند که شراکت بود. به آنها گفتم: داشتن شرکای درست کمکتان میکند که تحرک داشته باشید و چشماندازتان را درک کنید.
وقتی با کسی شریک شوید، میتوانید به منابع تازهای دست پیدا کنید؛ دانش، تجربه، اثر و ظرفیت طرف دیگر. وقتی همین حالا در سطح خیلی مؤثری هستید و به موفقیت میرسید، با بهترکردن خود به دستاورد بزرگی نمیرسید؛ چون فقط تا سطحی رشد میکنید.
با شراکت یا ارتباط با افراد توانمند دیگر که چیز متفاوتی برایتان به ارمغان میآورند به آن میرسید. نمیشود با هرکسی شراکت کنید و انتظار داشته باشید به رؤیاهایتان برسید. باید خیلی هدفمند باشید. برای مؤثربودن، با آدمهای همشأن وارد ائتلاف شوید. اگر از کسانی که رؤیاها و ارزشهای شما را دارند تأثیر پذیری ندارید و شراکت نمیکنید، نمیتوانید آن شراکتها را مؤثر کنید.
اوایل کارم، تصویر واضحی از کسانی نداشتم که دنبالشان بودم. پس کسانی را استخدام میکردم که مناسب نبودند. اجازه دادم دیگران آن تصویر را برایم بکشند. آنها تصویرهایشان را کشیدند و خیلی خوب شده بود. مثل تصویرهایی بود که در فتوشاپ روتوش میکنند. موثق و مناسب تیمم نبودند.
حالا به نظرتان چطور این مسئله را جبران میکنم؟ 10 درصد برای عامل اغراق در نظر میگیرم. اهمیت این 10 درصد در مسابقۀ گلف برایم روشن شد. بیشتر گلفبازان در مهارتهایشان اغراق میکنند. باافتخارترین لحظه زمانی است که فرصت میدهند.
بعد از همۀ آن صحبتهای مبالغهآمیز، توپ را میزنند و بازی واقعیشان را نشان میدهند. گلفبازان اغلب یکسان اشتباه میکنند. گلفباز زمین را بررسی میکند و چوبی را بر اساس مسافتی انتخاب میکند که توپ با ضربهای عالی و چابک میرود. این کار را در هر دور فقط یک یا دو بار انجام میدهد.
خیلی پیش میآید که با یک ضربه توپ را 150 یارد بزنند؛ ولی در 90 درصد ضربههای دیگر 135 یارد میزنند.
من وقتی چوبی را برای ضربه انتخاب میکنم، 10 درصد فاصلهام را از ضربۀ کامل کم میکنم. ممکن است در یک دور چند ضربۀ عالی 100 درصد هم بزنم؛ ولی دهها ضربه را در 90 درصد میزنم.
تأثیر پذیری و بهترین انتخابها
مسابقۀ گلف را رها کنیم و به موضوع رهبری برگردیم. موقع پیداکردن شریک، افراد را بر اساس چیزی انتخاب نکنید که میگویند میتوانند انجام دهند یا چیزی که یک بار انجام دادهاند. بر اساس رفتارهای معمولشان انتخابشان کنید. اینگونه میفهمید واقعاً به چه چیزی ارزش میدهند.
انتخابهایمان بیشتر بر اساس چیزی است که فکر میکنیم میتوانیم یا باید انجام دهیم تا آنچه معمولاً انجام میدهیم. همه ما انسانیم، پس باید به همه فرصت دهیم. البته باید واقعگرا نیز باشیم. باید تصویری از آنچه دنبالش هستیم داشته باشیم.
انتخاب شریک مناسب در رفتن به مرحلۀ بعد زندگیمان ضروری است. این کار تمرین کلیدیای در زندگی هدفمند است؛ اما تنها وقتی میتوانیم شرکای مناسبی انتخاب کنیم که بدانیم چه چیز برایمان مهم است.
در اینجا برای اینکه بتوانید ارزشهای شخصیتان را ارزشیابی کنید، راهنمایی میآورم. این راهنما باعث میشود بتوانید شرکای مناسب را انتخاب کنید. (در کتاب بنده به نام زندگی عامدانه، دربارۀ این نوع طرح زندگی میتوانید بیشتر بخوانید.)
برای چه چیزهایی ارزش قائلید؟
برای یافتن افراد همشأن و تأثیر پذیری از آنها ، باید بدانید دنبال چه هستید. دربارۀ مهمترین ارزشهای مدنظرتان برای ایجاد تفاوت در زندگی دیگران فکر کنید. من دنبال کسانی هستم که این 12 خصلت را داشته باشند:
- اول به دیگران فکر میکنند.
- محدودۀ فکریشان وسیعتر از خودشان است.
- انگیزهای دارند که مسری است.
- مهارتهای تکمیلی دارند.
- در پشتیبانی معرکه هستند.
- روحیۀ توانایی دارند.
- اثرشان وسیع است.
- ذهنیت فعالگرایی دارند.
- موجب پیشرفت اطرافیان میشوند.
- افراد برجستهای هستند.
- در کار تیمی حرفهای هستند.
- تفاوت ایجاد میکنند.
سخن آخر
کدامیک از این موارد برای شما مهم است؟ کنارش تیک بزنید. چه خصلتهای دیگری برایتان مهم است که در اینجا نیست؟ آنها را بنویسید. این فهرست برای پیداکردن افراد همشأن به شما کمک میکند.
یادتان باشد که شراکتهای بزرگ باعث میشود پیشرفت کنید، ارزشهایتان را بهمراتب بیشتر میکند، شما را قادر میسازد کاری را انجام دهید که در آن بهتر هستید، موجب میشود به دیگران کمک کنید و به بهترین نحو عمل کنید، وقت بیشتری به شما میدهد، کمک میکند تمایلهای قلبیتان را برآورده کنید و چشمانداز و تلاشتان را باهم ترکیب کنید.نطر شما در این باره چیست؟ لطفاً ایده های خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
منبع: