کسب و کار ناب استارتاپی چگونه باید باشد؟
وقتی فردی میفهمد که من استاد کارآفرینی هستم، یا میخواهد که به صحبتهای او گوش دهم، یا با نگاه متعجبی میگوید: «من فکر میکردم که کارآفرینی فقط به خلاقیت افراد بستگی دارد، چطور میتوانید کارآفرین بودن را به کسی آموزش دهید؟» درنتیجه، سؤالهای بسیاری از من درباره شغلم شده، اما سؤال اصلی این است؟ چه چیزی منجر به موفقیت مؤسسان میشود؟ خوشبختانه، من دانش بسیاری در این زمینه دارم که میخواهم آن را با شما به اشتراک بگذارم.
ایران مدیر در این مقاله به بررسی درست و غلط های روش نوپای لین (نوپای ناب) در استراتژی کسب و کارهای استارتاپی میپردازد.
مرحله اول در کسب و کار ناب ، ظهور روش راهاندازی ناب
پیشگامان آن استیو بلنک و اریک رایس بودند که بهخوبی عمل کردند. بهطور خلاصه، متد لین پیشنهاد میکند که استارت آپ ها برای موفقیت، مغرضانه عمل کنند. کارآفرین های موفق باید با درک ریسکهای کسبوکار خود با استفاده از یک مدل موفق کسبوکار شروع کنند که به مدیرانی نیاز دارد تا بهخوبی روی «ارزشهای کار» و «مشتریان هدف» را بهطور دقیق مشخص کنند؛ و پس از آن، خیلی سریع نمونه محصولات را با قیمت ارزان تولید کنند.
اگر پس از عرضه نمونه محصولات به بازار، بررسیها نشان دادند که روش آنها درست بوده است که عالی! اما اگر نه آنها باید بر اساس بازخوردهایی که از MPV دریافت کردهاند، محصولات را مجدداً طراحی کنند. درواقع لازم است تا تغییراتی در محصول ایجاد کنند یا بازار هدف خود را تغییر دهند. آنها باید این کار را ادامه دهند تا اینکه محصولی متناسب با نیازهای بازار تولید کنند که به یک کسب و کار ناب تبدیل شوند.
روش «لین» در سیلیکون ولی مورد هدف قرار گرفت، چرا که شرکتهای نوپا این رویکرد جدید را پذیرفتهاند.
همچنین ثابت شد که آموزش این روش نسبتاً آسان است، این موضوع سبب شد که در تمامی کلاسهای آموزشی کارآفرینی تدریس شود؛ اما روش لین تنها تغییر بزرگ در استراتژی استارتاپها طی ۱۰ سال گذشته نبود زیرا وقوع انقلاب دیگری در راه بود. دانشگاهیان با دستیابی به دادههای بیشتر، تکنیکهای پیشرفتهتر برای تجزیهوتحلیل رویکردهای جدید شروع به رمزگشایی کد موفقیت استارتاپها کردهاند. آنچه درگذشته متعارف بود اکنون زیر سؤال میرود. (آیا باتجربهترها همیشه کارآفرینان موفقتری هستند؟ یا جوانان هم میتوانند موفق باشند؟)
ما چیزهای ارزشمندی در مورد روش لین (نوپای ناب) یاد گرفتهایم. شواهد حاکی از آن است که روش لین برای راهاندازی هر شغلی توسط استارتاپها جواب میدهد. طی بررسی که توسط یک گروه از دانشگاهیان ایتالیایی بر روی ۱۱۶ استارتاپ انجام شد، به نیمی از آنها آموزش داده شد که چگونه ایدههای خود را ارزیابی کنند و آنها را اجرا و آزمایش کنند «روش لین» و به نیمی دیگر روشهای قدیمی آموزش داده شد. گروههایی که به روش لین عمل میکردند خیلی بهتر بودند – بازدهی بیشتر، اجتناب از مشکلات و درنهایت درآمد بالاتر.
باوجود اینکه به نظر میرسد روش لین در موفقیت استارتاپها بهعنوان یک کسب و کار ناب نقش اساسی دارد، اما بررسیهای دیگر نشان میدهند که برخی از جنبههای آن میتوانند برای کسبوکارها مضر نیز باشند.
در یک مقاله جدید، گروهی از محققان معایب این روش را مطرح کردند:
۱. به گفته استیو جابز: «این وظیفه مشتری نیست که به کسبوکارها بگویند چه میخواهند.» تمرکز بر گرفتن بازخورد سریع از مشتریان در مورد محصولات، باعث میشود که گسترش محصولات فقط با توجه به نیازهای امروزی مشتریان صورت گیرد و تلاشی برای دیدن نیازهای آینده صورت نپذیرد. از سوی دیگر، برخی مطالعات، نشان میدهند که چنین بررسیهایی برای مشتریان جذابیت ندارد، نظرسنجی درباره محصولات جدید با رویکرد متفاوت، سختتر از نظرسنجی در مورد محصولات قدیمی است.
۲. روش لین تمرکز شما را به آنچه در ابتدای کار ضروری است جلب میکند، اما هیچ نقشه راهی برای رسیدن به یک کسب و کار ناب در وضعیت مطلوب موردنظر شما را ارائه نمیدهد. علاوه بر این، بینشی واقعی مرتبط با ایده خاص شما را توضیح نمیدهد. با مشاهده جهان شروع کنید و از مشاهدات خود برای ایده گرفتن در مورد اینکه چطور میتوانید دنیا را با آن تغییر دهید، استفاده کنید.
بنابراین، چگونه میتوانیم از جنبههای خوب «لین» بدون گرفتاری در معایب آن، بهره بگیریم؟ مقاله دیگری، یک مسیر را پیشنهاد میکند. جاشوا گانز، آرین و اسکات استرن در مورد این استراتژی تحقیق میکنند و روشی جدید و کارآمدتر را برای شروع کسبوکارها پیشنهاد میکنند که با این سؤال شروع میشود: چرا شرکت شما قصد برنده شدن دارد؟
و نتایج مناسبی برای انجام این کار پیشنهاد میشود. این برنامه پتانسیل پیشرفت را با بازگشت قدرت انتخاب به بنیانگذاران، بهجای مشتریان، افزایش میدهد.
سخن آخر
با توجه به این ابزارها و شواهد جدید، میتوان امیدوار بود که استارتاپهای جدید موفقتر از قبل راهاندازی شوند. استارتاپهایی که فقط بر پایه شواهد نیستند، بلکه بر پایه نتایج حاصل از پژوهشهای آکادمیک هستند.
بهنظر شما استارتاپها بهعنوان یک کسب و کار ناب باید چگونه خود را در دنیای امروزی در مسیر پیشرفت مستمر حفظ کنند؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
منبع: