کنترل زندگی از دستتان خارج شده است؟
آیا به این فکر میکنید که چطور زندگیتان را به حالت عادی برگردانید؟
اول این سوال را از خودتان بپرسید: کنترل زندگی چیست و چه معنایی برای شما دارد؟
آیا معنای آن برقراری تعادل زندگی و کار شما با رشد توسعه فردی است؟ آیا به مهارت حل مسئله مربوط میشود؟ هر شخص تعریف متفاوتی از کنترل زندگی دارد و ما هرچند وقت یکبار اجازه میدهیم کنترل از دستانمان خارج شود.
ایران مدیر در این مقاله به بررسی این موضوع که چطور وقتی همهچیز از کنترلتان خارج میشود، زندگی را به حالت عادی برگردانید؟ پرداخته است.
وقتی کنترل زندگی از دستمان خارج میشود، دو گزینه داریم: آن را با چنگ و دندان حفظ کنیم یا کاملاً رها کنیم که دراینصورت به اثر دومینو میانجامد. برای مثال، شخصی را در نظر بگیرید که نمونهای از اثر دومینو است.
آن شخص شغل خوبی دارد و بهطور مرتب به باشگاه میرود. او غذایش را در وعدههای کاملا متعادلی میخورد و اگرچه رژیم خیلی سفت و سختی نگرفته، اما از آنچه در بدنش میگذرد آگاه است. او همسری دوستداشتنی در خانه دارد و همچنین عکاسی را به عنوان سرگرمی خارج از خانهاش انتخاب کرده، چون این سرگرمی او را خوشحال میکند.
اخیراً پروژهای را در محل کارش به پایان رسانده که خیلی برایش استرسزا بود. او ناهارش را سر میز کارش میخورد و ارتباطش را با محافل اجتماعی که در آنها عضو بود، قطع کرده بود. برنامۀ شام سالگرد ازدواجش را تغییر داد و از رفتن به باشگاه هم چشم پوشید. او با خودش میگفت وقتی این پروژه را انجام دهم، سراغ بقیه کارها هم خواهم رفت و بدین ترتیب، تنها روی پروژهای که در دست اجرا بود، تمرکز کرد.
چند ماه بعد، او پروژهاش را تمام کرد و برای سختکوشیاش نشان شایستگی دریافت کرد. حالا اگرچه او حس میکند کارش را به انجام رسانده، اما از طرفی هم حس میکند با محیط اطرافش قطع رابطه کرده است.
دوستانش برنامهای بدون او ترتیب دادهاند، به خاطر فاصلهگرفتن از رژیم و باشگاه مقدار زیادی اضافهوزن پیدا کرده و اگرچه قرار شام سالگرد را با همسرش میگذارد، اما همسرش دیگر علاقه چندانی به این موضوع نشان نمیدهد.
به علت تاثیر دومینووار اتفاقات در حال وقوع، او دیگر حتی انگیزهای برای برداشتن دوربینش هم ندارد.
نتیجه اخلاقی این داستان این است که وقتی از افراد و موضوعاتی که برایمان اهمیت دارند، فاصله میگیریم، حتی اگر موقتی باشد، به نظر میرسد اتفاقات از کنترل ما خارج شدهاند. نکته دیگر درک این مسئله است که وقتی اجازه میدهید کنترل زندگی از دستتان خارج شود و از عادات خوب قبلی خود دور میشوید، ازدسترفتن بقیه چیزها آسانتر صورت میگیرد و همین امر، منجر به دومینویی از اتفاقات میشود که باعث میشود تعادلمان را از دست بدهیم.
بازرسی زندگی
بازرسیهای زندگی ابزاری ایدهآل برای تمرکز در زمینههای متفاوت زندگیتان هستند. مثل شغل، روابط صمیمانه، دارایی، معنویت و خلاقیت. وقتی از بازگشت زندگی به حالت عادی حرف میزنید، بهتر است بررسی کنید که درحالحاضر کجا هستید.
نسخههای زیادی از بازرسی در زندگی وجود دارد و هدف آنها یافتن روشی است که به کار شما بیاید. درحالیکه ممکن است عدهای ترجیح دهند روی یک طرح که بهطور مشابه به آن چرخ زندگی گفته میشود کار کنند، بقیه ممکن است ترجیح دهند به جای آن به لیستی از سوالات پاسخ دهند.
هدف نهایی، ارائه شفافیت بیشتر است
وقتی حس میکنید کنترل زندگی کم کم از دستتان خارج میشود، معمولا نشانهای از جهان است که به شما میگوید باید درون وجودتان را ببینید. بعضی اوقات که مشغلههایمان زیاد میشود، از موضوعات مهم و اساسی غافل میشویم که باعث میشود سلامتیمان را فدا کنیم و زمان و انرژیمان را در روابط و موضوعاتی که کمکی به ما نمیکنند، هدر دهیم. اولین قدم این است که بررسی کنید و ببینید که چقدر در این زمینههای اصلی زندگی خوشحال هستید.
اعتمادبهنفستان را برگردانید
اعتماد به نفس ریشه اصلی رفتار روزمره شماست. رفتار روزمره مهمتر از بیدارشدن و سرکار رفتن است و نشاندهنده هدف و نیت آن روز است.
وقتی اوضاع از کنترل خارج میشود، علت آن عدم دستیابی ذهنی و فیزیکی است. ممکن است متوجه شوید که اعتماد به نفس چیست و دستیابی به آن آسان به نظر برسد، اما کسب آن سختتر از چیزی است که فکر میکنید.
در مورد آنچه به شما اعتمادبهنفس میدهد، فکر کنید و موضوعاتی که اعتمادبهنفستان به آن وابسته است را پیدا کنید. اگر احساس خوب نسبت به بدنتان است، پس به داشتن اندام متناسب متعهد شوید. اگر دانش است، از آنان که تحسینشان میکنید بیاموزید، یا به یک مربی که دوست دارید با او کار کنید مراجعه کنید.
وقتی کنترل زندگی روزمرهتان را به دست آوردید، احساس میکنید تسلط بیشتری روی دیگر ابعاد زندگیتان دارید.
آزادسازی مغز
ما بهطور متوسط هر روز 5000 تا 7000 فکر در سرمان داریم. اگرچه منظمکردن همه افکاری که به ذهنمان میرسد غیرممکن است، اما هنوز لیست غیرقابلکنترلی هست که در خودآگاه ما جریان دارد. بعضی از این افکار الهامبخش یا شادیآور هستند، درحالیکه بعضی دیگر ممکن است استرس یا دستپاچگی ایجاد کنند. بالاخره لیستی از کارهایی که باید انجام شوند مثل کارهای سخت روزمره، پیامها، افرادی که باید ملاقات شوند، ایدههای پروژه و… ظاهر میشوند. آزادسازی به مغز کمک میکند فرصتی برای روی کاغذ آوردن افکار و ایدهها داشته باشد و به شما اجازه میدهد تمرکز کنید.
دفعه بعد که احساس دستپاچگی کردید، یا حس کردید اوضاع دارد از کنترلتان خارج میشود، آزادسازی مغز را امتحان کنید. این تمرین قرار نیست چارچوب خاصی داشته باشد، اما آن را در زمان فراغت انجام دهید و هرچه به ذهنتان میرسد، بنویسید.
برای کنترل زندگی کارهای کوچک را سازماندهی کنید
وقتی به نظر میرسد هیچ کنترلی روی وقایع اصلی زندگیتان ندارید، همیشه به یاد داشته باشید این شمایید که روی چیزهایی که اطرافتان را احاطه کرده تسلط دارید. این به معنای آگاهی از روش تمیزکردن خانهتان، مرتببودن کشوها، اینکه چقدر پول خرج سرگرمی، غذا، مواد ضروری و غیره میکنید است.
کارهای کوچک انجام میشوند و به شما هم کمک میکنند حس کنید کنترل زندگی را دوباره بهدست میگیرید.
هدفتان را تعریف کنید
بازتعریف یا تعریف هدف ریشهای است که باید در درون شما کاشته شود؛ مثل طبیعت. یک دانه باید کاشته شود تا به یک درخت تبدیل شود و میوه دهد. کاوش در خودآگاهی میتواند کمک کند هدفتان را بشناسید و تعریف کنید. حتی در هوای نامساعد هم درختان تمایل دارند صاف و محکم بایستند، بدون توجه به اینکه چقدر باد و باران ممکن است قوی باشد. وقتی اوضاع به نظر پیچیده میشود، به هدفتان و لذتی که از محققشدن آن میبرید فکر کنید. اجازه دهید دوباره در درونتان ریشه بدواند.
مدیریت زمان داشته باشید
استفاده از روش های مدیریت زمان یک مهارت در زندگی است و موفقشدن در آن سالها زمان میبرد. پدرم همیشه وقتی دستپاچه میشدم، به من میگفت: «بشقابت خیلی پر است!». این جمله باعث میشد بهسرعت فکرم را آزاد کنم. بله، من دستپاچه بودم، اما اگر زمانم را بهطور موثرتری مدیریت میکردم، حجم زیادی از استرسم کاهش پیدا میکرد.
اشکالی ندارد اگر خودتان را درگیر پروژههای زیادی کنید، اما مثل هر کار دیگری حواستان به میانهروی هم باشد.
روزتان را بررسی کنید و ببینید چقدر از وقت و انرژی شما صرف زمینهها و فعالیتهای خاص میشود. مثلا من مشتریای داشتم که دو شغل داشت. او تمام روز خسته بود و همیشه احساس اضطراب داشت، چون هیچ زمانی برای خودش نداشت. او فقط یک روز تعطیل بود و این از لحاظ ذهنی، احساسی و فکری فشار زیادی به او وارد میکرد.
به مدت یک هفته از او خواستم بنویسد چقدر از زمانش صرف انجام فعالیتهای مختلف مثل کار، استراحت و ماموریت میشود. بعد از اینکه آنها را نوشت، فهمیدم که کارش در واقع 75 ساعت از وقت او را در هفته گرفته و 14 ساعت از آن صرف رفتوآمد میشود. او شبها تنها پنج ساعت میخوابید و ماموریتهایش را بین شیفتهای کاریاش انجام میداد. این موضوع باعث شده بود تنها یک روز برای گذران وقت با خانوادهاش داشته باشد. قدم بعدی نگاهکردن به زمانی بود که صرف کرده و اینکه ببیند آیا دو شغل ارزش این همه خستگی جسمی و ذهنی را دارد یا خیر. بعد از آن حساب کردیم که او واقعا چقدر درآمد دارد. بعد از نگاهی دقیقتر از او پرسیدم ارزشش را دارد که دو شغل داشته باشد؟ جواب داد نه.
بعضی وقتها لازم است همه کارهایتان را کنار بگذارید و ببینید زمانتان را کجا و با چه کسی میگذرانید و آیا در راستای نیازهایتان هست یا خیر.
خیلی به خودتان سخت نگیرید
وقتی به نظر میرسد اوضاع خلاف میل ما پیش میرود، گاهی اوقات خودمان را مجبور میکنیم بهسرعت به روال عادیمان برگردیم و کنترل زندگی را در دست بگیریم. البته راهحلی وجود ندارد که شما را یکشبه به زندگی عادیتان برگرداند. توجه کنید که این یک سری از گامها به سمت هدفی مشخص است. عادتهای روزمره با پیگیری و صبر بهوجود میآیند. فعالیتهایی که متشکل از دوباره انجامدادن، دوباره اختراعکردن، دوباره ارزیابیکردن هستند، به معنای انجامدادن مجدد کارها یا متفاوت انجامدادن آنها است. بدانید که این فرایند زمانبر است و شاید زمان ضرورتاً اولین چیزی باشد که شما نیاز دارید.
سخن آخر
وقتی به نظر میرسد کنترل زندگی از دستمان خارج شده، نشانهای است برای اینکه آرامتر پیش رویم و بررسی کنیم کجای زندگی هستیم. اغلب وقتهایی که همه چیز یک دفعه به هم میریزد، نشاندهندۀ این است که تعادلی که بر زندگیمان حاکم است را از دست دادهایم.
ایجاد تعادل درسی است که تمام عمر زمان میبرد و با وقایع مهم زندگی و در طول زمان تغییر میکند. دفعه بعدی که حس کردید همه چیز یکدفعه دارد اتفاق میافتد، بدانید که فرصتی برای شروع مجدد کارهای متفاوت هم هست.
شما برای کنترل زندگیتان چگونه عمل میکنید؟ آیا زندگیتان آنگونه که تمایل دارید پیش میرود؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید؟
منبع: