به دست آوردن پول چه تناسبی با توسعه فردی دارد؟ مت بیتی عادت پول خرج کردن خود را که مانند شیب لغزندهای به سوی بدبختی بود، نمیدید. با گذشت زمان او دیگر نمیتوانست بیش از یک ساعت یا دو ساعت در شب بخوابد.
او به یاد میآورد که در رختخواب دراز میکشید، ساعتها به سقف خیره میشد – قفسه سینهاش فشرده میشد و طپش قلب میگرفت، زیرا گرفتار ترس و وحشت میشد.
من در رختخواب دراز میکشیدم و چیزهایی را که در طول سالها خریداری کرده بودم و الان برایم ارزشی نداشت را فهرست میکردم: اجاره ماشین لوکس، آن ابزار فنی، آن لباس، آن ساعت و همه آن قهوه های فانتزی: به ارزش بیش از 1000 دلار سالانه.
بیتی (این نام واقعی او نیست)، غرق در بدهی و در آستانه فاجعه بود و به تنها چیزی که میتوانست فکر کند به دست آوردن پول بود. این مرا زنده زنده میخورد. تا آنجا که همه دیدهاند، من، این کار عالی، خانواده کامل و این خانه زیبا را داشتهام. من تنها کسی بودم که زندگیام را به آن ساختاری که واقعا بوده و توسعه فردی کامل دیدهام.
این حتی او را هم مبهوت کرد. بیتی نماد به دست آوردن پول و موفقیت تمام آمریكایی بوده و هست. اگر بخواهیم متواضعانه تعریقش را بکنیم، او در خانوادهای دوست داشتنی بزرگ شده است.
سخت تلاش کرد، در یک کالج معتبر شرکت کرد و از شانسهای که به او روی آورده بودند استفاده کرد. پس از گذشت یک دهه از گرفتن پستهای ارشد روزافزون، اکنون یک مدیر اجرایی پردرآمد نیویورک سیتی در حوزه کاری خود است – به همین دلیل است که مبارزات مالی وی حتی سخت تر به چنگ آمده است. در این مقاله ایران مدیر به این مسئله میپردازیم.
پایداری یا عدم پایداری در به دست آوردن پول ؟
هرکسی که میگوید پول مهم نیست، یا شخصی توهمی است یا تحت سرپرستی شخص ثالثی است. تحقیقات، به دست آوردن پول را با قدرت، به رفاه پیوند میدهند و فقر معمولاً به عنوان یک عامل فشارزا و سمی شناخته میشود.
دانیل کاننمن، روانشناس برندهی جایزه نوبل، در مطالعهای که با همکار خود انجام داده است، میگوید: به دست آوردن پول بیشتر، لزوماً شادکامی بیشتری را به ارمغان نمیآورد، اما پول کمتر با درد عاطفی همراه است.
با این حال، برای میلیونها نفر که در چنگال فشارهای مالی زندگی میکنند، این مسئله کمتر به زندگی در زیر خط فقر مربوط میشود و بیشتر با عادات و کارهایی ارتباط دارد که از نظر اقتصادی، اجتماعی، محیطی یا معنوی پایدار نیستند.
استرس مدرن، به نوعی یک داستان هشدار دهنده از پایداری فردی است. زیرا برای خیلی از ما، خرج کردن و جمع کردن پول جایگزین شادکامی میشود – و این بیفکری وقتی که به بدهی میافتیم، مسیر سریعی به سوی بدبختی است.
رسانهها، بازاریابی، تبلیغات و سایر پیامهای فرهنگی که دائماً ما را بمباران میکنند هم کمکی نمیکنند. آنها به عنوان دستاوردی از عوامل تأثیرگذار و ناخوشایند عمل میکنند و در عوض میخواهند خریدار شادکامی ما باشند: میدانید که آن را میخواهید! شما سزاوار آن هستید!
مخمصه ما وقتی شدیدتر میشود که نشانگرهای بیرونی ثروت و فراوانی – و مصرف ناپایدار ناشی از آن – معیاری شوند که با استفاده از آن موفقیت، دستاورد و عزت نفس را میسنجیم، و ما را به سمت غفلت از مهمترین فاکتورهای محافظتی خود در مواقع سختی: خانواده، دوستان، جامعه، هدف و خدمات سوق میدهند. و این جایی است که خانه، ماشین، مدارس، عروسیهای فانتزی و تعطیلات حسادت برانگیز، مردم را با بدهی خفه میکند.
به دست آوردن پول تا چه اندازه؟
درمورد پول باید گفت سالانه رقم 75000 دلار کافی است. با توجه به مطالعه گسترده در مورد دادههای سلامتی و رفاهی که از 50000 آمریکایی جمع آوری شده است، کنمن و همکارش در دانشگاه پرینستون، آنگوس داتون دریافتند، جایی که یک فرد به یک استاندارد زندگی راحت میرسد جایی است که مزایای به دست آوردن پول به اوج خود میرسد و اثرات سودمند آن به طور چشمگیری کاهش مییابد. در نهایت، پایداری نیاز به یک محاسبه شخصی دارد که فاکتورهای زیادی را به حساب بیاورد، مانند تصمیمات عمیقاً درون نگرانه.
ذهنیت شما وقتی صحبت از به دست آوردن پول میشود چیست؟ باورهای اصلی شما کدامند؟ دلبستگی شما چیست؟ الگوهای شما کدامند؟ یادداشت برداری میتواند به از بین بردن محرکهای ناسالم کمک کند:
هر باوری که راجع به به دست آوردن پول دارید را بنویسید، مهم نیست که چقدر کوچک و بینتیجه باشد. عمیق فکر کنید و موارد گستردهای را در نظر بگیرید. مثالها میتوانند شامل این موارد باشند: هیچ وقت پول کافی وجود ندارد ، یا من با پول عالی هستم.
یک خط زمانی را بر روی یک صفحه کاغذ ترسیم کنید، از سالی که متولد شده اید شروع کنید تا به امروز. با اولین خاطرات خود شروع کنید، تصمیمات زندگی را که فکر میکنید محوری بوده است به یاد بیاورید. در کنار هر رویداد، باورهای دست آوردن پول را که ممکن است مورد توجه باشد بنویسید.
در خط باورهای زمانی خود، محرکها، واکنشها و احساسات خود از الگوها را یادداشت کنید، از جمله اینکه از نظر جسمی چه احساسی دارید (و جایی که آن احساس به شما دست داد؛ به عنوان مثال، در معده یا قفسه سینه خود) با یادآوری وقایع.
لیست باورهای خود درباره به دست آوردن پول را به دو دسته تقسیم کنید: عواملی که به شما خوب خدمت کردهاند و عواملی که باعث استرس و اضطراب شما شدهاند. برخی از باورها ممکن است هر دو را انجام داده باشند؛ آنها را هم یادداشت کنید.
بسیاری از خریدها خواسته هستند، نه نیاز. بنابراین قبل از تحویل کارت اعتباری، مکث کنید تا ببینید آیا این خرید بعداً منجر به استرس و اختلال عملکرد بیشتری خواهد شد.
وارد جریان شوید
قبل از تصمیمگیری برای نگه داشتن تمام پول خود، این را از رایان ریگولی، بنیانگذارشرکت Soulful Brands، در نظر داشته باشید که به کارآفرینان و رهبران کمک میکند تا هدف و معنا را در شرکتها و برندهای خود ادغام کنند: پول میتواند به یک نقطه استرس برای بسیاری از مشتریهای ما تبدیل شود. درگیر یک ذهنیت فقدان شدن بسیار آسان است و این میتواند احساسی در شما ایجاد کند که حتی وقتی پول زیادی دارید انگار ندارید. من به این مورد از نظر جریان و فراوانی فکر میکنم.
وقتی شما یک جریان بده بستان را تجربه میکنید، سطح خاصی از سهولت وجود دارد. ریگولی به مشتریان میآموزد که در تعریفات خود از فراوانی دید گستردهتری داشته باشند. او میگوید، این یک نوع قدرشناسی و ذهن آگاهی است. با هدف گذراندن وقت بیشتر در زمان حال، از فراوانی چیزهای خوب در زندگی خود قدردانی کنید.
در سفر بیتی، قدرشناسی و ذهن آگاهی به زحمت نمایان میشود. وی هنگامیکه به دوستان و خانواده برای کمک رجوع کرد، متوجه شد که بسیاری از آنها با هم همنظر بودند.
حمایت اجتماعی به از بین بردن شرم او کمک کرد. بیتی به ملاقات یک مشاور رفت تا به او کمک کند ناخودآگاه و اعتقادات عمیق خانوادگی راجع به به دست آوردن پول که منجر به سقوط او شده بود را از میان بردارد.
بیتی از سبک زندگی خود استفاده کرد و انتخاب های سختی انجام داد. در برخی از آن انتخابها، او خود را مانند صدایی تنها از مخالفت در فرهنگی میبیند که اعتبار و قدرت و امتیاز را با موفقیت و ارزش واقعی برابر میکند. و او با این قضیه مشکلی ندارد.
6 انگیزه مالی متداول که شما را ناکام میگذارد (حداقل یکی از این موارد را مرتکب شدهاید)
6 انگیزه مشترک وجود دارد که افراد را وادار میکند تا وقت و انرژی خود را با پول مبادله کنند. همه آنها به جز یکی کاملاً دیوانه کننده هستند.
سم فعلی خود را انتخاب کنید:
1. بقا
برای زنده ماندن شما به چند جفت لباس، 200 فوت مربع پناهگاه و تقریباً 37 درصد از مواد غذایی که در حال حاضر میخورید، نیاز دارید. این همان است. واقعاً شما حتی نیازی به انگیزه برای به دست آوردن پول بقا ندارید. تلفن همراه دارید؟ تبریک میگویم.
شما رسما در یک فضای امپریالیستی بیگانه از بعد دیگر، در مقایسه با پدربزرگ و مادربزرگتان هستید. اگر میتوانستید به گذشته سفر کنید تا آنها را غافلگیر کنید، احتمالاً وقتی همه وسایلتان را میدیدند، از خود بیخود میشدند و شما را پرستش میکردند.
بقای shmurvival. هیچ کس دیگر زنده نمیماند – هیچ کس با دسترسی به اینترنت برای خواندن این مقاله زنده نمیماند.
2. داشتن پول زیاد
این دروغ نیست، من افرادی را میشناسم که برای به دست آوردن پول آنقدر از خودشان کار میکشند تا بیمار شوند فقط برای اینکه پول بیشتر داشته باشند. آنها نه وسایل خوبی میخرند نه به جای خاصی میروند. آنها فقط حسابگری میکنند. مثل میلیونر خانه بغلی. همه آنها به روان درمانی احتیاج دارند.
منظورم این است که این حتی پول واقعی نیست، بلکه تکه کاغذهایی است که بدهی را نشان میدهد. شاید اگر این طلا و نقره بود من میتوانستم از آن استفاده دیگری بکنم و روان درمانی را پشت سر بگذارم، اما اینطور نیست فقط شانه خالی کردن است.
پول به خودی خود مسخره است. چرا کاغذ جمع آوری نمیکنید؟ حداقل رنگهای مختلفی دارد و میتوانید آن را به شکلهای سرگرم کننده برش دهید.
3.تحت تأثیر قرار دادن دیگران
به معنای واقعی کلمه این دیوانه کنندهترین دلیلی است که برایبه دست آوردن پول به آن فکر میکنم. بگذارید فقط این را بگویم، اگر این شما هستید (آیا این من هستم؟ اگر عاقلانه این را بخوانید از ذهنتان میگذرد که همیشه باید یک چیز را دوبار بررسی کنید): همانطور که هر روزه در حال کندن گور خودتان در بازار هستید و به شکل احمقانهای سعی میکنید با ثروتمندان و افراد احمق سازگار شوید، فقط این فکر را در ذهن داشته باشید …
مهم نیست که میخواهید چه چیزی را بهدست آورید، همیشه تعداد زیادی از افراد وجود خواهند داشت که از طریق مقایسه سطح ثروت و شهرت شما را بزرگ جلوه میدهند مثل اینکه فردی مهم هستید از طریق اجاره خانه در پروژه ها.
خرید (اجاره) فراری؟ شخص دیگری هر رنگ از این فراری را دارد. یک بوگاتی و یک فانتوم و هر ماشین موجود دیگری را با راننده دارد (جی لنو). سپس تولید کنندگان واقعی اتومبیلها هستند و بانکداران بین المللی که به تولید کنندگان اجازه میدهند وجود داشته باشند. من میتوانم ادامه دهم.
یک خانه بزرگ گرفتید؟ بزرگ تعریف کنید آیا اینگونه به نظر میرسد (10 خانه بزرگ جهان)
شخصی یک تجارت را بهدست گرفته و آن را چند میلیون دلار فروخته است؟ باور نکردنی است. یک بچه 23 ساله به تازگی 3 میلیارد دلار به گوگل برای خرید یک برنامه تلفنی پیشنهاد کرده بود که ساخت آن احتمالاً شش ماه به طول انجامیده است.
او تحت تأثیر قرار نگرفته است. کارلوس اسلیم، مغول مکزیکی با 79 میلیارد دلار دارایی (ثروتمندترین مرد جهان)، احتمالاً فکر میکند که این شرکت 23 ساله بامزه است. شما کارلوس اسلیم را تحت تأثیر قرار نمیدهید و متنفرم که من این را اول به شما میگویم. شما حتی یک کودک را هم تحت تأثیر قرار نمیدهید یا هر کس دیگری را.
حتی اگر در به دست آوردن پول به نوعی توانسته باشید ثروتمندترین مرد جهان شوید، هنوز هم فقط یک مورچه هستید که تا ابد صحبت میکند. ثروتمندترین مردم جهان را با بزرگترین و گرانقیمت ترین ماشینها، خانهها، جتها و قایقها تجسم کنید. وقتی از خواب غفلت بیدار میشوید به وضوح میبینید که آنها حتی کمتر از کودکی نوپا که با اسباب بازیهای پلاستیکی بازی میکند هستند و این یعنی هیچ.
آیا این بدان معنا است که شما نباید ماشین، خانه، جت و قایق بادبانی خوبی داشته باشید؟ البته که نه! اگر زندگی آنها را به شما تقدیم کرد، باید آنها را قبول کنید. من این کار را میکنم. اما من مطمئن هستم که بهشت برای یک گله موش نیست. آنچه را که هر کس در موردش فکر میکند من هرگز نمیخواهم و هرگز نخواهم گرفت.
اشتباهی که میکنیم این است که فکر میکنیم افراد دیگر به نوعی ذاتاً بهتر از ما هستند. آنها اینطور نیستند همه ما با هم برابر هستیم مهم نیست که چه کاری انجام دهیم و یا صاحب چه چیزی باشیم. بنابراین به چه دلیلی میخواهم آنها را تحت تأثیر قرار دهم؟ مثل این که من وارد یک کلاس در مهد کودک میشوم و سعی میکنم بچه خوب کلاس باشم و از این قبیل.
با دقت گوش کنید زیرا این موضوع را در لحظه دستیابی به تعریف خود از موفقیت در مییابید . هیچ کس اهمیتی نمیدهد! نه تنها کسی به موفقیت شما در به دست آوردن پول اهمیت نمیدهد بلکه حتی به موفقیت اسلیم هم اهمیتی نمیدهد! او ثروتمندترین مرد دنیا است و هیچ کس اهمیتی نمیدهد. حدس بزنید که به چه چیزی اهمیت میدهند؟
میخواهید کسی را تحت تأثیر قرار دهید؟ به آنها اهمیت دهید. این تنها راه برای شوکه کردن و تحت تأثیر قرار دادن هر کسی به طور واقعی است. دلیلش؟ نامعلوم است. غم انگیز اما واقعی است.
4. خوشی کردن تا حداکثر میزان ممکن
مسلماً، من با شما در این مورد همدردی میکنم. من قبلاً برای خوشی زندگی میکردم. دوشنبه تا پنجشنبه حتی برای من وجود نداشت. اما پایان این جاده راه فراری ندارد. گرگ وال استریت را تماشا نکنید، زیرا منزجر کننده است، اما از کسی که آن را تماشا کرده، بپرسید که در آن چه اتفاقی افتاده است. خوب، من آن را دیدم. من به شما خواهم گفت. سرانجامش به بدبختی، طلاق، ورشکستگی و زندان منجر شد.
فقط … در یک سطح پایین تر خوشی کنید.
5. قدرت
چرا مردم به دنبال قدرت خارجی هستند؟ زیرا قدرت داخلی ندارند. فقط افراد ضعیف به دنبال قدرت افراد دیگر هستند و به همین دلیل است که ما جهان را به همان شکلی که هست میبینیم… دیوانه کننده.
قدرت واقعی از درون میآید و به هیچ چیزی از کسی احتیاج ندارد و به دنبال کنترل است.
خرید لوازم بیشتر فقط برای اینکه بیشتر داشته باشید
آیا تا به حال نمایش واقعیت A&E Hoarders را مشاهده کردهاید؟ جنون آور است.
6. آزادی (یا اختیارات)
آزادی تنها انگیزه منطقی برای ساختن ثروت و به دست آوردن پول است (حداقل در ذهن من).
آزادی برای دادن آنچه به شما داده شده است، آزادی برای زندگی کردن به سبک دلخواه خود، آزادی برای رفتن به جایی که میخواهید یا باید بروید، آزادی در تأمین صحیح خانواده خود، آزادی در مراقبت از سلامتی خود به طور پیشگیرانه، آزادی در لذت بیشتر بردن از دنیا.
آزادی برای احاطه خود با زیبایی. این یکی از موارد علاقه شخصی من است. من واقعاً از زیبایی قدردانی و الهام گرفتهام. من همیشه در خانههای ساحلی زندگی میکنم به دلیل زیبایی و نه غرور. من اگر میخواستم میتوانستم لامبورگینی برانم، اما یک فیسکر کارما (که نصف قیمت آن خریدم) میرانم، زیرا فکر میکنم این زیباترین اتومبیل در جهان است. من از جواهراتی که الماس دارند استفاده میکنم، زیرا چیزهای براق را دوست دارم. بهانهای برای آن نمیآورم.
سخن آخر
آزادی برای _____________________ ( جای خالی را با هر کاری که در حال حاضر برای انجامش آزاد نیستید پر کنید، برای نداشتن آن چیزی که همه آن را پول میخوانند.)
دوباره … بگویید چرا پول بیشتری میخواهید؟ پاسخ شما به این سؤال ممکن است تعیین کند که آیا واقعاً به این نتیجه رسیدهاید یا نه.
پاسخ من: آزادی است.
من رابطه خوبی با پول دارم. من از آن برای خرید آزادی خود استفاده میکنم. (جیانی ورساچه)
نظر شما در باره مقوله به دست آوردن پول چیست؟ لطفاً ایدههای خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
منبع: