هدف سازمانی روشن یکی از اهداف مهم هر کسب و کاری است. همۀ ما داستان کارمندانی را شنیدهایم که پیشرفتهای زیادی در کار خود داشتهاند. یکی از این داستانها کتاب «گوگل چگونه کار میکند؟» اثر اریک اشمیت و جاناتان روزنبرگ است. به راستی چه عاملی باعث این شاهکار شگفتانگیز در عملکرد کارمندان شد؟ آیا بهدلیل امکانات و تفریحات گوگل بود؟ احتمالاً اینطور نیست. آیا این جزء فرهنگ گوگل بود؟ بدون تردید، جنبۀ دیگری هم وجود دارد که سرسختی نیروی کار گوگل را نیز تحریک میکند.
این مزیت رقابتی، هدف گوگل است. در گوگل، مأموریت مشخص است: «اطلاعات جهان را سازماندهی کنید و آن را دردسترس و دراختیار مردم جهان قرار دهید.» در این مثال، مهندسان متوجه شدند اطلاعات ارائهشدۀ گوگل، یعنی تبلیغات، در وضعیت فعلی آن مفید نیست و آنها برای ارائۀ راهحلی رفتند که متناسب با هدف سازمانی باشد. هدف از داستان گوگل و حسابهای کاربری مشابه سایر شرکتها، برترشدن در مدیریت منابع انسانی است؛ اما جدا از حکایات، هدف از تحقیق بهعنوان عاملی قدرتمند نتایج مثبت است. برای مثال، مطالعۀ Calling Brands نشان داد هدف سازمانی روشن از میزان اهمیت کارمندان برای جبران خسارت برخوردار است.
باتوجهبه قدرتی که اهداف سازمانی دارد، در این مقاله ایران مدیر به چند نکته دربارۀ چگونگی القای هدف سازمانی در کارمندانتان آورده شده است:
هدف سازمانی خود را واضح تعریف کنید
ممکن است بخواهیم هدفی را درکنارهم جمع کنیم که بهاندازۀ کافی خوب بهنظر برسد. باوجوداین، تعجبآور نیست که یک اتفاق، تمرکزکردن کارکنان روی هدف را دشوار میکند. گراهام کنی در مقالهای دربارۀ بازنگری در تجارت هاروارد، تفاوت بین هدف، چشمانداز، رسالت و ارزشها را تشریح میکند. بااینحال، پیشنهاد میکنیم این عبارات سخت را دنبال کنید. نکتۀ اصلی متعهدکردن کارکنان و کمک به آنها برای شناسایی اهداف شرکت است. برای این کار فقط به پول نگاه نکنید. با این وجود، تقریباً نیمی از نیروی کار امروز با 15٪ کاهش دستمزد روبهرو شدهاند.
نکته دیگر برای تعریف سازمان شما این است که مطمئن شوید کارکنان شما تأثیر واقعی کار خود را در نظر میگیرند و فقط در مورد وظایف فردی خود صحبت نمیکنند.
با کارمندان مصاحبه کنید و از آنها در مورد تأثیر کار و سازمان خود بپرسید. وقتی در مورد شغل یک بازیکن فوتبال پرسیدیم او میگفت: «من سعی میکنم یک توپ را به تور ببرسانم».
اطمینان حاصل کنید که هدف سازمانی مشخص شده درگیر است
تعامل با کارمندان سبب میشود که آنان دریایند که چگونه در هدف سازمانی قرار گیرند.
یک نمونه عالی از توسعه یک هدف سازمانی جذاب در شرکت خدماتی و سرویسدهنده حسابداری (KPMG) تهیه شده است.
KPMG از کارمندان پرسید: شما در KPMG چه کاری انجام میدهید؟ این امر سپس به ابتکاری مبدل شد كه كارمندان پوسترهای دیجیتالی مشابه پوسترهای شرکتی را خلق میکردند.
این پوسترهای KPMG بر وظایف حسابداری خاص تأکید نمیکنند، بلکه تأثیر تحولاتی را که در سرویسهای آنها وجود داشت منعکس کردند.
به طور مشابه، هنگامیکه سازمان شما تصمیمی درباره موضوعی خاص میگیرد، مهم است که به کارکنان کمک کند تا ارتباط برقرار کنند و ببینند که آنها چگونه برای رسیدن به اهداف به سازمان کمک میکنند.
KPMG سرمایه گذاری زیادی را برای درگیر کردن هدف خود انجام داده است، اما آیا این سرمایه گذاری ارزش آن را داشت؟ KPMG در لیست 100 شرکت برتر مجله Fortune موقعیت 17 را به خود اختصاص داد.
یک پیام مداوم در مورد هدف سازمانی خود ارسال کنید
گاهی کارمندی احساس میکند کارش خستهکننده و بیمعنی است. او حس می کند تنها اوست که در سازمان کار بیثمری انجام میدهد.
این نوع از موقعیتها زمانی میتواند اتفاق بیفتد که پیام مربوط به هدف سازمان با کار شما مطابقت نداشته باشد. این موضوع برای ایجاد و تقویت انگیزه فاجعه بار است.
در اینجا یک مثال داریم. شرکت خدماتی سرویس دهنده (KPMG) تفاوت رهبرانی که هدف شرکت را به کارمندان ابلاغ نمیکنند و آنها که نسبت به این موضوع بیتفاوتند را آشکارا بیان کرد. رهبرانی که در مورد هدف سازمانی بحث میکنند از نظر گردش مالی واقعی بسیار موفقترند.
جدایی افکار
بدیهی است، شناسایی و القای حس هدف در سازمان شما فواید عظیمی دارد. با این حال، کار آسانی نیست. هدف باید واقعی و الهامبخش برای کارکنان در تمام سطوح باشد.
سپس، باید به گونهای تقسیم شود که هر کارمند هر روز نقش خود را در تحقق هدف درک کند.
هنگامیکه این امر به خوبی اجرا شود، نه تنها نتایج کارمندان را بهبود میبخشد بلکه باعث افزایش بهرهوری و کیفیت کلی نیز خواهد شد.
هدف مهمتر از داشتن میز پینگ پنگ است
وقتی در محیط کسب و کار به هدف فکر میکنیم، نمیتوانیم کمکی کنیم. برای دریافتن این موضوع باید به تحقیق پرداخت. ما در بازدید از یک شرکت تجهیزات پزشکی به نتایج خوبی رسیدیم.
بهنظر میرسد چیزها اتفاق میافتند
در این حالت، ما از ویدئوهای تکاندهنده در وبسایت شرکت تحت تأثیر قرار گرفتیم. آنها توضیح دادند چگونه محصولات و خدمات آنها میتوانند سلامت مردم را بهبود ببخشند و به طور موثر تفاوت فوق العادهای را که محصولات آنها در زندگی افراد ایجاد میکند، نشان دادند.
پس از ورود به دفتر آنها، از ساختمان مدرن لوکس حیرت زده شدیم؛ به ویژه، اتاق انتظار دفتر که با نمایشگرهای مدرن متفاوت شده بود..
نمایندگان منابع انسانی (HR) مشتاق بودند منطقه پاتوق كاركنان را به ما نشان بدهد كه یك بازی سرگرم کننده در یك دانشگاه را به ما یادآوری كرد. ما دور میز پینگ پنگ قدم زدیم و از نمای چمنزار لذت بردیم.
فضایی بزرگ اما ارزان
متأسفانه هیچ کس از این فضای عالی استفاده نمیکرد. به همین ترتیب، فضای کار تقریبا ساکت بود، اما هیچ نقاشی دیواری به رنگ روشن وجود نداشت. در عوض، این فضای به حبههای خاکستری تقسیم میشد و بیشتر پنجرهها با کاغذ پوشانده شده بودند تا تابش خیره کننده صفحه نمایش کارگران حفظ شود. جو خفه و تاریک بود.
از یکی از معدود کارگران باتجربه خواسته شد تا درباره کارهایی که انجام دادهاند، کمی صحبت کند. او گفت که چگونه آنها محصولات پزشکی سفارشی را برای مردم در سراسر جهان ارسال میکنند.
و واقعیت به هدف میزند
بعد از ماموریت، تیم منابع انسانی (HR) درمورد گردش مالی بالایی که تجربه کردند، برای ما سخن گفتند. و اینکه، کارمندان در حال ترک آن محل بودند. آنها همچنین توضیح دادند كه مدیریت به تازگی اهداف بهرهوری را برای كارمندان افزایش داده است و که به نظر میرسید كه بسیاری از كارمندان قادر به دستیابی به این اهداف نباشند.
آنها مشتاق شنیدن در مورد شیوههای پیشرو در تعامل با کارمندان – به ویژه گوگل (Google) و فیس بوک (Facebook) بودند. ازآنها پرسیدیم که آیا آنها فیلمها را از وب سایت شرکت خود با کارمندانشان بهاشتراک گذاشتهاند.
پاسخ آنها منفی بود. پرسیدیم آیا داستانهای موفقیت بیماران خود را با کارمندان بهاشتراک میگذارند؟ یک بار دیگر، پاسخ آنها منفی بود. آنها نمیتوانند درک کنند که چرا باید اینگونه باشد.
بنابراین، ما توضیح دادیم که چرا اهداف از میزهای پینگ پنگ مهمتر است.
منبع: