چابکی سازمانی برای هر کسب و کاری از اهمیت بالایی برخوردار است. به نظر میرسد این روزها اختلال در همهجا وجود دارد. بلاک بوستر، سرکت سیتی و بوردرز مثالهای واضحی از شرکتهای متصل به خطوط سودآور تجاری هستند که اگر متوجه نباشند گرایشهای مردم به چه سمتی است، ممکن است درمدت چند سال از بین بروند.
آماندا ستلی، نویسنده کتاب مزیت پویایی گفت: «شرکتها از مشوقهای مالیای استفاده میکنند که باعث ایجاد تفکر کوتاه مدت و منجر به همان روند قدیمی میشود.» چگونه میتوان در دنیای متغیر این روزها فرصتها را شناسایی و از آنها استفاده کرد؟
معمولاً چالشها و درگیریهای روزمره رهبران را از اینکه وقت خود را برای شناسایی فرصتها و استفاده از آنها صرف کنند، بازمیدارند. آنها نمیتوانند بهطور مؤثری برای حل سیلوهای شرکتی و تقویت برنامههای آینده شرکت خود اقدام کنند.
ستلی معتقد است که شرکتها باید یاد بگیرند که زیرک و چابکتر باشند. یا با عواقب وخیمی روبرو شوند. وی با ذکر مثالی از مایکروسافت، گفت: «در حالی که این شرکت تحت عملکرد مدیر سابق خود استیو بالمر، عملکرد خوبی داشت، اما تمرکز زیادی بر محصولات تاریخی خود، ویندوز و آفیس داشت. به همین دلیل آنها نتوانستند در بازار گوشیهای هوشمند و تبلت موفقیت خوبی کسب کنند و در نتیجه، بازار آنها از 90 درصد در سال 2009 به حدود 20 درصد در امسال کاهش یافت.
اگر میخواهید چابکی سازمانی داشته باشید – و از سرنوشت مایکروسافت دوری گزینید –به نکتههای ارائه شده در این مقاله ایران مدیر دقت کنید.
برای چابکی سازمانی شرطهای کوچک ببندید
ستلی میگوید: «شرکتهای پویا آنچه را که باعث موفقیت آنها شده است، کنار نمیگذارند، اما آنها تغییرات را درک میکنند و گامهایی برای سرمایهگذاری در این تغییرات برمیدارند.»
استراتژیهای جدید اغلب شامل ریسک هستند، بنابراین مورد آزمایش قرار میگیرند. هنگامی که از تغییر میترسید، شرط های کوچکی ببندید که بتوانید از آنها چیزی بیاموزید. به این ترتیب، ریسک را به حداقل میرسانید.
چابکی سازمانی و یادگیری از خارج صنعت
ستلی میگوید، اغلب بهتر است که از شرکتهای خارج از صنعت خود یاد بگیرید زیرا وقتی شما خود را با دیگران در صنعت خود مقایسه میکنید، باعث میشود که به سادگی از رقبای خود تقلید کنید و دست به نوآوری و خلاقیت جدید نزنید.
بنابراین، شرکتهای خارج از صنایع و بازارهای خارج از محدودهٔ کاری خود را مشاهده کنید و جنبههایی را شناسایی کنید که بتوانید از آنها بگیرید.
به عنوان مثال، حتی اگر تجارت کاملاً متفاوتی از گوگل داشته باشید، میتوانید از سرعت خلاقیت و نوآوری آن مطالبی بیاموزید؛ خط تولید متنوع و در حال تکامل آن و قیمت گذاری های آنکه تقریباً هر خدمتی به غیر از تبلیغات را به صورت رایگان ارائه میدهد.
برای چابکی سازمانی با مشتریان باهوش خود صحبت کنید
ستلی میگوید اکثر مدیران میدانند که باید از مشتریهایشان ایده بگیرند، اما نه هر مشتریای.
اطمینان حاصل کنید که با «مشتریان همیشه متقاضی و آیندهنگر» خود صحبت میکنید. کسانی که در آستانه تغییرات در بازار هستند. دیدگاه آنها ممکن است برای درک آینده مهم باشد. او پیشنهاد میکند از آنها سؤالاتی بپرسید مانند:
• محصول ما چه مشکلی را برای شما حل میکند؟ این مشکل چگونه حل میشود؟
• چه راههای دیگری برای حل این مشکل میشناسید؟
• نحوه استفاده از محصول یا خدمات چگونه بهتر میشود؟
• این محصول یا خدمات چه مشکلات جدیدی ایجاد میکنند؟
• چگونه میتوان تجربه شما از محصول را بهبود بخشید، یا برای تکتک کاربران شخصیسازی کرد؟
چابکی سازمانی و سرمایهگذاری استراتژیک
شرکت شما از زمان و منابع محدودی برخوردار است؛ بنابراین اولین و مهمترین تصمیم این است که کجا باید تمرکز کنیم. ستلی میگوید: محصول سودآور فعلی اغلب بهترین معیار انتخاب محصول بعدی برای سرمایهگذاری نیست.
به عنوان مثال، گوگل در مشاغل سرمایهگذاری میکند نه بر اساس سودآوری، بلکه بر اساس اینکه کدام شغل در درازمدت سودآوری پایدار خواهد داشت.
در محصولات یا خدمات یا مشاغلی سرمایهگذاری کنید که میدانید مشتریان میپسندند و در پنج سال آینده به آن نیاز خواهند داشت همچنین در بخشهایی که پتانسیل رقابت در بازار را دارند.
برای قسمتهایی از شغل خود را که بیشترین بازدهی را دارند وقت کافی گذاشته و برنامهریزی کنید.
ستلی میگوید اگر میخواهید در آینده موفق شوید، باید بدانید که چه چیزی انتظارتان را میکشد. به همین دلیل میگوید باید برای چابکی سازمانی ، تغییرات را در چندین زمینه اصلی رصد کنیم، از جمله:
فناوری: دسترسی روزافزون همه به تکنولوژی باعث پیشرفت میشود، اما هر صنعتی فرم تغییرات فنی خود را دارد. توالی DNA و داروهای طراح وجود دارد؛ مواد جدید؛ چاپ سه بعدی؛ و فناوری نانو، فقط برای ذکر چند مورد.
رفتارها، نیازها و ارزشهای مشتری: بهترین نوآوریها هم از فناوریهای جدید و هم از الگوی رفتاری، نیازها و ارزشهای مشتریها استفاده میکنند. به عنوان مثال، Uber و Airbnb در ایجاد و رشد اقتصاد به یکدیگر کمک میکنند.
فضای رقابتی: این روزها، رقبا از ناکجاآباد میآیند، زیرا شرکتها میتوانند تقریباً از هر عنصر زنجیره خود – از تحقیق و توسعه گرفته تا تولید و فروش و بازاریابی – به راحتی برونسپاری کنند. مدلهای جدید تجاری رقبای جدیدی ایجاد میکنند که اغلب میتوانند ما را از میدان به درکنند.
تأمینکنندگان، شرکای تجاری و کانالها: مهم است که از تواناییهای در حال تحول تأمینکنندگان، شرکای تجاری بالقوه و کانالهای فروش خودآگاه باشید. این افراد را از اهداف خود آگاه کنید و اینکه چگونه میتوانند به شما کمک کنند تا در نوک قلهٔ تغییرات بازار خود بمانید.
منبع: