مدیریت استرس توانمندی مهمی است که انسان امروزی باید آن را فرا بگیرد. استرس را جز جداییناپذیر زندگی انسانها میدانند. اگر فکر میکنید که استرس ناشی از وضعیت اقتصادی، سیاسی و فشارهای زندگی امروزی بشر است، باید بگوییم که سخت در اشتباهید. به عقیده بسیاری از متخصصان، از بدو پیدایش بشر، استرس با وی همراه بوده است و اتفاقاً نقش بسیار مهمی نیز در بقا و زنده ماندن وی ایفا نموده است.
ایران مدیر در این مقاله به تعریف استرس و مدیریت استرس میپردازد و تفاوت استرس کارکردی یا مثبت با استرس منفی و غیر کارکردی و همچنین تحلیلرفتگی و علائم آن را تشریح مینماید.
استرس را میتوان از جنبهای یار باوفای بشر در مقابله با دشواریها و چالشهای زندگی دانست. از هزاران سال پیش استرس به انسان در مواقع بحرانی کمک کرده است تازنده بماند و به زندگی ادامه بدهد.
حالتی که به خاطر حمله حیوانات وحشی برای اجداد اولیه ما پیش میآمده است، برای ما به خاطر افزایش یا کاهش نرخ ارز و یا دستورات و تصمیمات مدیرمان به وجود میآید. آلودگی هوا، زیاد بودن میزان وظایف کاری و شغلی، مشکلات خانوادگی، شبکههای اجتماعی و حجم عظیم اطلاعات منفی که هر روز به سمت ما میآید و سایر مواردی ازایندست، ایجادکننده استرس برای ما هستند.
اگر به موارد ایجادکننده استرس که در بالا اشارهشده، دقیقتر بیندیشیم، متوجه میشویم که حذف موارد بالا از زندگی روزانه، تقریباً غیرممکن است. به عبارتی شما نمیتوانید بر منابع بیرونی ایجادکننده استرس مسلط شوید اما میتوانید نحوه واکنش خود به استرس را مدیریت کنید و اجازه ندهید که استرس تأثیر مخربی بر شما گذارد. این مسئله عاملی حیاتی در توسعه فردی شما محسوب میشود.
زندگی بشر و استرس
برخی از روندهایی که منجر به افزایش کلی استرس در سطح جهان شده است عبارتاند:
رواج شبکههای اجتماعی
دانستن خوب است اما بیشازحد دانستن اطلاعات غیرضروری میتواند یکی از عوامل ایجادکننده استرس باشد. بسیاری از افراد بهصورت همزمان در چندین پلتفرم شبکه اجتماعی عضو هستند از لینکداین گرفته تا اینستاگرام، توییتر تا رسانه هایی همچون تلگرام و واتس اپ و … . هر یک از این پلتفرم ها به سبک خود، اطلاعات بسیاری را به سمت مخاطبین روانه میسازد که منجر به بر هم خوردن کارکرد طبیعی مغز و افزایش استرس میشود.
مسائلی همانند از بین رفتن ارتباطات چهره به چهره بهواسطه شبکههای اجتماعی، کوتاه شدن تاریخمصرف اطلاعات ما، آگاهی از آخرین اخبار منفی در دورافتادهترین نقاط جهان و درنهایت ترس از نقض حریم شخصی و اطلاعات خصوصی، همگی ازجمله مواردی هستند که رواج فناوری اطلاعات برای آدمی به ارمغان آوردهاند.
البته نمیتوان و نباید منکر کاربردهای خوب و مثبت شبکههای اجتماعی و بهصورت کلی فناوری اطلاعات گردید؛ اما بههرحال میبایست بهصورت آگاهانه از رسانه های اجتماعی استفاده نمود و برای کاهش عواقب آن کوشید.
نوع کار و قرارداد استخدامی
در سالهای نهچندان دور، افراد بهصورت رسمی استخدام میشدند. استخدام رسمی به این معنا بود که تقریباً کارفرما نمیتوانست فرد را از کار خویش اخراج کند و بنابراین، افراد دغدغههای کاری کنونی را بههیچوجه نداشتند و تا سن بازنشستگی، میتوانستند در محل کار خود، باقی بمانند.
اما امروزه دیگر خبری از ثبات و امنیت شغلی گذشته نیست و همین امر بهتنهایی میتواند ایجادکننده مقادیر عظیمی از استرس باشد. از دست دادن شغل و منبع درآمد و حتی فکر به آن، میتواند افراد را دچار سردرگمی و اضطراب سازد و فشار عصبی بالایی در آنها ایجاد کند.
علاوه بر کوتاهمدت شدن استخدامها، افزایش میزان اضافهکاری و بهنوعی بالا رفتن ساعت کاری نیز یکی دیگر از عواملی است که منجر به افزایش استرس در میان جوامع شده است. دور بودن محل کار از خانه و طی کردن مسافتهای زیاد بین خانه و حل کار، برشدت وخامت این اوضاع افزوده است.
درنهایت رواج مهارتهای جدید و کهنه و منسوخ شدن مهارتهای قدیمیتر افراد، میتواند موجب ایجاد استرس برای آنان در محیط کاری گردد. افراد باید بهصورت مداوم در حال یادگیری باشند و عدم یادگیری، به معنای افزایش احتمال برکناری از کار و حرفه و تبعات بعدی آن است.
مفهوم مدیریت استرس
حال که در مورد عوامل اصلی ایجادکننده استرس صحبت کردیم، لازم است در مورد مفهوم مدیریت استرس صحبت کنیم. آقای هانس سلیه، پزشک اتریشی است که بهعنوان پدر استرس در مفهوم جدید آن شناخته میشود. به نظر سلیه، وقایع مثبت و منفی هر دو میتوانند موجب ایجاد استرس در افراد شوند و از طرف دیگر استرس همواره پیامدهای منفی ندارد و هم میتواند نتایج مثبت به همراه داشته باشد و هم نتایج منفی.
وی استرسی را که نتایجی مثبت به همراه دارد را استرس مثبت مینامد. قبول شدن در دانشگاه یا دریافت جایزه در جمع همکاران، میتواند معرف استرس مثبت باشد. ازنظر سلیه:
- استرس صرفاً یک تنش عصبی نیست
- از استرس گریزی نیست و به عبارتی اجتنابناپذیر است
- استرس ممکن است پیامدهای مثبت داشته باشد
- زندگی سرشار از استرس است و استرسها با مرگ پایان مییابند.
اکثر مردم تصور میکنند که استرس حالتی منفی است که پیامدهای منفی نیز به دنبال دارد، این برداشت، معمولاً جنبه منفی استرس تلقی میشود. در مورد تعریف استرس، همانند سایر مفاهیم رفتاری، در میان متخصصان اختلاف وجود دارد. بهطورکلی استرس واکنشی تطبیقی به عوامل محیطی است که پیامدهای فیزیولوژیک، رفتاری، شناختی و روانشناختی زیادی برای هر فرد داشته و فرد را از حالت نرمال خارج میسازد.
مدیریت استرس و مفاهیم مرتبط
استرس را میتوان با مفاهیم زیر در ارتباط دانست:
تحلیل رفتگی
برخی از متخصصان تحلیلرفتگی را از استرس جدا میدانند و برخی دیگر، آن را یکی از انواع استرس میدانند. بههرحال، چه تحلیلرفتگی را گونهای از استرس بدانیم و چه آن را مفهومی متمایز بدانیم، این مفهوم وجود دارد و باید جدی گرفته شود.
تحلیلرفتگی زمانی اتفاق میافتد که توانایی فرد برای تطبیق با استرس از میان میرود و فرد نمیتواند خود را با استرس سازگار نماید. در حالت تحلیلرفتگی فرد منزوی میشود و احساس میکند هیچ کنترلی بر روی خود و محیط اطراف خویش ندارد.
تحلیلرفتگی، احساس از دست دادن انرژی و احساس بیقدرتی، بیلیاقتی، دلتنگی، بی کنترلی، ناامیدی، شکست و ناتوانی است. عموماً هریک از ما بسته به توانایی شناختی و آموزشهایی که دیدهایم، توانایی محدود و مشخصی برای تحمل و سازگاری با استرس داریم. از همین رو، با افزایش میزان استرس، فرد وارد حالت تحلیل رفتگی میشود و مشکلات و چالشها وی آغاز میشود.
بر اساس مطالعات گلمبیسکی در سال 1988، عموماً زنان بیشتر از مردان، طبقات با درآمد کمتر بیشتر از طبقات درآمدی بالا و جوانان نسبت به بزرگسالان، بیشتر دچار تحلیل رفتگی میشوند و اثرات آن را در خود مشاهده میکنند.
تحلیلرفتگی، فرایندی یکپارچه نیست و بهصورت مرحلهای به وقوع میپیوندد. در مرحله اول از تحلیل رفتگی، فرد احساسات خود را از دست میدهد. در مرحله دوم، زوال شخصیت و یا بیشخصیتی را تجربه میکند. فرد بعد از قرارگیری در مرحله دوم و زوال شخصیت، به این نتیجه میرسد که بیلیاقت و ناکارآمد است، از کار بیزار است و تصور میکند که کسی حمات وی و تلاشهای او را درک نمیکند به عبارتی قدر وی را نمیدانند.
در این مرحله، احساس عدم موفقیت در وی شکل میگیرد و فرد خود را عموماً شکستخورده میپندارد. مجموع این سه مرحله، منجر به احساسات دیگری همچون عجز و ناکامی، درماندگی، بیچارگی، خستگی و انزوا میشود.
فشار عصبی
عدهای بهاشتباه فشار عصبی را همان استرس میدانند درحالیکه چنین نیست. ممکن است فشار عصبی به استرس منجر شود و یا برعکس؛ استرس باعث ایجاد فشار عصبی در فرد شود.
اضطراب
اضطراب معمولاً جنبه احساسی و روانشناختی دارد ولی استرس همه جنبههای روانشناختی، فیزیولوژیک و احساسی را شامل میشود.
استراتژیهای فردی برای مدیریت استرس
مهمترین استراتژیهای پیشگیری و مقابله با استرس عبارتنداز:
خوشبینی اکتسابی
خوشبینی را میتوان نوعی بینش دانست که در آن فرد جهان اطراف خود و اتفاقاتی که برای وی رخ میدهد را خوب و مثبت تفسیر میکند. این سبک تفکر در مقابل بدبینی قرار دارد. باید توجه داشت که بدبینی و خوشبینی اصولاً ذاتی نیست و بهصورت اکتسابی و آموختهشده است. به عبارتی افراد میتوانند با تغییر نگرشهای خویش به محیط اطراف و اصلاح افکار خود از پیوستار بدبینی به سمت خوشبینی حرکت نمایند.
بدبینی به افسردگی، موفقیت اندک و بیماریهای جسمی و روحی منجر میشود. درحالیکه خوشبینی میتواند افقهای جدیدی را به روی فرد باز کند. خوشبینی منجر به شادمانی، رضایت از خود و سلامت جسمانی و روحانی میشود.
برخی از افراد در میانه خوشبینی و بدبینی، واقعبینی را پیشنهاد میدهند؛ اما شاید باید بپذیریم که واقعبینی، همان اسم مؤدبانهای است که افراد به بدبینی دادهاند و اساساً واقعبینی همراه با توجه بیشتر به جنبههای منفی مسائل است.
افراد خوشبین وقایع ناگوار کاری و محیطی را عوامل کوتاهمدت و زودگذر فرض میکنند و اعتقاددارند که شرایط بد و ناگوار بهزودی به پایان میرسند و در پس هر تاریکی، روشنی وجود دارد. افراد خوشبین میتوانند تفکرات منفی را از خود دور سازند. وقتی فرد در مورد عوامل استرسزا اینگونه فکر کند، این موارد نمیتوانند به وی آسیب چندانی بزنند.
مدیریت زمانهای کاری
مدیریت زمان به کارکنان و افراد این فرصت را میدهد که امور خود را اولویتبندی کنند و بتوانند موارد مهم و تأثیرگذار را به سرانجام برسانند. معمولاً کارهای مهم تأثیرات زیادی بر زندگی افراد میگذارد و عدم انجام آنها میتواند باعث ایجاد استرس در فرد گردد.
روش های مدیریت زمان به فرد وقت بیشتری نمیدهند بلکه به فرد در اولویتبندی و برنامهریزی کمک میکنند. مدیریت زمان باعث میشود تا فرد در زیر آواری از کارهای کوچک و بزرگ مدفون نشود و بتواند کنترل امور را در دست بگیرد. آموزش مدیریت زمان و مهارتهای به پایان رساندن کارها میتواند به کاهش استرس منفی افراد و مدیریت استرس در ایشان کمک کند.
سخن آخر
استرس مفهومی است که با زندگی بشر آمیختهشده است و به قول هانس سلیه، استرس تنها با مرگ پایان می یابد. مدیریت استرس مفهومی نوظهور نیست و عمری به قدمت عمر بشر دارد و شاید دلیل بقای نسل بشر، همین استرس باشد. استرس همیشه بد نیست و میتوان میان استرس مثبت و منفی تفاوت قائل شد.
در این مقاله به تشریح مفهوم مدیریت استرس پرداختیم و علت افزوده شدن موج استرس در جوامع کنونی را شرح دادیم. به نظر شما چه میزان از افسردگیها و عدم موفقیتها، به دلیل استرس زیاد و فرورفتن فرد در حالت تحلیل رفتگی است؟ آیا میتوان تحلیلرفتگی ناشی از استرس را بیماری شایع در جامعه ایران دانست؟
منبع: