علل اضطراب و شناسایی و مدیریت آن در زندگی شخصی و به ویژه در محیط کار، امری حیاتی است. ما مغز مستعدی برای اضطراب داریم. وقتی ایده جدیدی مطرح میشود اولین چیزی که به ذهنمان میرسد، بدترین حالتهای ممکن و اشتباهات و افکار منفی است. هر زمان که ابهاماتی در کار باشد اولین نتیجهگیری که به سراغ آن میرویم، نتیجهگیری منفی است.
اگر این گرایشها را به اشتراک بگذارید، لزوماً قادر نخواهید بود آنها را تغییر دهید و نیازی هم ندارید چراکه این موارد احتمالاً در وجودتان نهادینه شدهاند و میتوانند نتایج مثبتی ازجمله پشتکار یا نکتهسنجی در مورد دیگران را در پی داشته باشند. بااینحال میتوانید یاد بگیرید عواملی را که مضطربتان میکند، تشخیص دهید و تفکر خود را تنظیم کنید تا این مورد باعث محدودیت شما نشود و سد راه توسعه فردی شما نگردد.
ایران مدیر در این مقاله به بررسی چند مورد متداول از علل اضطراب که میتواند در محیط کار مشکلساز شود، میپردازد و پیشنهاداتی در مورد راههای به حداقل رساندن آنها ارائه میکند.
در مورد دیدگاه دیگران نسبت به خودتان برداشت اشتباه دارید
افراد نگران این هستند که دیگران آنها را دوست نداشته باشند یا با استعداد قلمداد نکنند. برای مثال همکارتان با شما مثل بقیه به گرمی احوالپرسی نمیکند و به نظر میرسد در برخورد با شما عجله به خرج میدهد. بهراحتی تصور میکنید که این شخص شما را دوست ندارد؛ اما واقعاً احتمالات دیگری نیز وجود دارد:
شاید این افراد با کسانی که با آنها صمیمیتر هستند گرمتر برخورد میکنند یا تنها راه معاشرت آنها شوخی کردن است و شما جدی حرف میزنید. ازآنجاییکه احساس خوبی ندارید از همکارتان دوری میکنید اما این احتمال هم وجود دارد که آنها حس بدی پیدا کنند و به این نتیجه برسند که شما آنها را دوست ندارید.
در عوض، مهم این است که تشخیص دهید چه موقع در حال تفسیر یک وضعیت بین فردی بدون شواهد محکم هستید. به همان اندازه یا حتی بیشتر درک این موضوع مهم است که اگر همکارتان حتی در کار هم با شما ارتباط (صحبت کاری) برقرار نمیکند شما باز هم میتوانید یک رابطه مثمر ثمر با هم داشته باشید.
از جمله علل اضطراب آن است که در برابر انتقادها جبهه میگیرید
افراد مضطرب اغلب در مسیر موفقیت حرکت میکنند و به انتقادهای سازنده نیاز دارند تا در پیشرفتشان به آنها کمک کند اما آنها این موضوع را فاجعه میدانند و آن را بهعنوان شاخصهای برای شکست میبینند. اگر اینگونه به نظر میرسید مواردی را یاد بگیرید که انتقادپذیری را راحتتر میسازد.
انتقاد مثبت شامل دریافت آن از شخصی است که من به توصیههایش اعتماد دارم و او هم شایستگی و استعداد من را باور دارد. انتقاد باید همراه با بیان جنبههای مثبت باشد و بهتر است از طریق ایمیل باشد تا بتوان آن را به آرامی هضم کرد و هنگامی باشد که خودمان درخواست کردیم یا انتظارش را داریم تا بتوانیم بر احساساتمان کنترل بیشتری داشته باشیم.
نکته مهم در دانستن این که دوست دارید چگونه مورد انتقاد قرار بگیرید، تشخیص این نکته است که در مواجهه با انتقاد چگونه نباید باشید. باید روشی برای رودررویی راحتتر با آن بیابید. بهعنوانمثال انتقاد افراد تازهوارد بسیار شکنجهآور است اما دیدگاههای تازه، ارزشمند است و به این اذیت شدن میارزد.
داشتن انتقادهای آیندهنگرانه نیز مفید است اما از جمله علل اضطراب در شما است که برای کنترل کردن خود نیاز به زمان دارید. برای مثال در اینطور مواقع بهتر است بگویید «مواردی که بیان کردید نکات خوبی هستند. اجازه بدهید کمی روی آنها فکر کنم و یک برنامه برای چگونگی اجرای پیشنهاداتم ارائه دهم.»
از موقعیتهایی که آنها را دشوار تلقی میکنید دوری میکنید
دوست داریم تا از مواردی که نسبت به آنها نگرانی داریم دوری کنیم و سپس برای این دوری شرمسار باشیم. همین امر باعث شود تا ما در روابطمان رو راست نباشیم. این مورد بهخودیخود میتواند زمینهساز مشکلات کوچک و بزرگی شود. شاید نگرانی در مورد پاسخ به نامهای الکترونیکی باعث شود آنقدر این کار را به تأخیر بیندازید که در طرف مقابل این احساس القا شود که شما فردی غیرقابلاعتماد، بینظم و سردرگم هستید. شاید ترس شما از پرواز باعث شود قید سفرهای کاری را بزنید.
در بسیاری از موارد بهتر است در مورد آنچه باعث تردید شما میشود صادق باشید. همیشه آن میزان درکی که از طرف مقابل انتظار دارید را دریافت نمیکنید اما صداقت، استرس را کاهش میدهد، اعتماد به نفس را تقویت میکند و اغلب از این کار، شجاعت و اطمینان برداشت میشود.
هنگام مواجهه با ایدههای غیرمنتظره واکنش منفی نشان میدهید
اگر اولین فکری که در مواجهه با ایدههای جدید به ذهنتان خطور میکند در نظر گرفتن خطرات، مشکلات جانبی و دلایلی برای عدم موفقیت آنها است احتمالاً این مورد را هم به افراد دیگر تلقین میکنید که افکار شما را انتخاب کنند و بدتر از همه ممکن است بهطور ناخواسته آن را ناکارآمد تلقی کنند. حتی اگر این تنها واکنش اولیه شما باشد میتواند برای فردی که راهی برای پیشرفت خود در این ایده میبیند آزاردهنده و ناخوشایند باشد.
اگر شما جزو یکی از افرادی که برشمردیم هستید توصیه میکنیم یاد بگیرید تا انتقادپذیر شوید. اطمینان حاصل کنید که اولین واکنش شما به یک ایده جدید این است که توجه داشته باشید چه جنبههای خوب و مثبتی در مورد آن وجود دارد.
انجام این کار به مغز شما کمک میکند تا با تفکر متعادل بهبود یابد و در کل از این تفکرات سود ببرد. میتوانید نگرانیهای خود را بیان کنید اما آنها را به یک نکته مثبت ختم کنید. راهکار دیگر تأخیر در واکنش حتی تأخیر چندساعته است بهطوریکه وقتی واکنش نشان میدهید واکنشی حسابشده و همراه با فکر باشد.
اضطراب میتواند شما را به سمت مسیرهای مثبتی سوق دهد: بهعنوانمثال ترس از پذیرفته نشدن باعث میشود در روابط عمیقتر و استوارتر عمل کنید و محتاط و حساس بودن، عملکرد شما را تقویت میکند. هرچقدر درک کنید علل اضطراب شما ناشی از چه عواملی است و چگونه عمل میکند بیشتر میتوانید از جنبههای مثبت آن استفاده کنید و موارد منفی را به حداقل برسانید. بنابراین بیشتر خود را بشناسید و قبول داشته باشید تا بتوانید با چالشهایی که در محیط کار به وجود میآیند بهتر مواجه شوید.
سخن آخر
در این مقاله به بررسی علل اضطراب در محیط کار پرداختیم و دیدیم که اضطراب، الزاما پدیده بدی نیست و میتواند جنبههای مثبتی نیز داشته باشد اما جنبههای منفی آن باید کنترل شود تا روی پیشرفت فرد تاثیر مخرب نگذارد. عواملی مثل سوء تفاهم در روابط بین فردی، عدم انتقادپذیری، دوری از موقعیتهای دشوار و واکنش منفی نسبت به مسائل غیرمنتظره از جمله علل اضطراب هستند که جنبههای منفی اضطراب را تشدید میکنند.
شما چه نوع اضطرابهایی و با چه منشأیی را در محیط کار حس میکنید؟ برای رفع این تنشها چه راهکارهایی را به کار میبندید؟ لطفا تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
منبع: