خلاقیت و نوآوری در تجارت امری ضروری است. امروزه شرکتها در یک فضای رقابتی و جهانی فعالیت میکنند و این مسئله اهمیت خلاقیت و نوآوری را بیش از پیش آشکار میسازد. خلاقیت ایدههای بزرگ به وجود میآورد و میتواند این ایدهها را به واقعیت تبدیل کند و به این ترتیب راه را برای فرصتهای جدید باز نماید.
شرکتهای بزرگی که عملکرد بهتری دارند معمولاً چهار شیوه مدیریتی را سرلوحه کار خود قرار میدهند تا به وسیله آنها خلاقیت و نوآوری را به ارزش تبدیل کنند.
خلاقیت و نوآوری نیاز به اشتیاق و تعهد دارد اغلب ما در آگهیهای تبلیغاتی زوجهای جوانی را دیدهایم که باهوش، شاد، خوشحال و خوشبخت هستند. خلاقیت و نوآوری به کار رفته در این گونه آگهیها یا بیلبوردهای تبلیغاتی میتواند لذت بخش و الهام بخش باشد و تأثیر مثبتی روی مخاطب بگذارد اما آیا خلاقیت لزوماً میتواند ارزش تجاری ایجاد کند و در دراز مدت سلامت و رفاه شرکت را تأمین نماید؟
تحلیلهای مک کینزی به روشنی درستی این مسئله را تأیید میکنند و بیانگر اهمیت خلاقیت در رشد کسب و کار و تبدیل آن به ارزش تجاری هستند. اخیراً برای بررسی ارتباط بین خلاقیت و عملکرد تجاری و رشد کسبوکار از یک معیار کمی استفاده شده و جشنواره بینالمللی خلاقیت شیرهای کن را برگزار کردهاند. این جشنواره بزرگترین گردهمایی بازاریابی و تبلیغات در دنیا به حساب میآید. این رویداد جهانی مربوط به افرادی است که در زمینههای بازاریابی، تبلیغات و سایر رشتههای مرتبط فعالیت میکنند. در این جشنواره هر سال جایزهای تحت عنوان جایزه خلاقیت به شرکتهایی که تبلیغات و بازاریابی بهتری داشتهاند تعلق میگیرد.
سنجش خلاقیت و نوآوری با استفاده از شاخصهای مک کینزی
در واقع مک کینزی از تعداد شیرهای کن برنده شده به عنوان شاخص و معیاری برای اندازهگیری خلاقیت یک شرکت استفاده کرد.
شاخص خلاقیت و نوآوری مک کینزی دارای سه مؤلفه است:
1. تعدا کل شیرهایی که هر شرکت توانسته بین سالهای 2001 تا 2016 از بین معتبرترین جوایز و از طریق کسب بالاترین امتیاز به دست آورد.
2. تعداد دستهها و موضوعاتی که هر شرکت توانسته در آنها بالاترین امتیاز را کسب کند و برنده شود.
3. میزان ثبات شرکت یا به عبارتی هر شرکت چند بار و در چه بازه زمانی توانسته بالاترین امتیاز خلاقیت را کسب و جایگاه خود را حفظ کند و روند موفقیت را ادامه دهد.
هنگامی که ACS شرکتهای موفقی که خلاقیت و نوآوری بالایی داشتند را بررسی کردند به این نکته پی بردند که دو عامل عملکرد مالی و امتیاز نوآوری مک کینزی، شرکتهای خلاق را از سایر شرکتها متمایز میسازند. عملکرد مالی و امتیاز نوآوری مک کینزی دو معیار اصلی و کلیدی کسب و کار هستند و شرکتهایی که خلاقیت بالاتری دارند در این دو مورد عملکرد بهتری نسبت به شرکتهای دیگر دارند.
البته این به این معنی نیست که رابطه مستقیمی بین عملکرد مالی و نوآوری با کسب بالاترین امتیاز خلاقیت و صعود به ردههای بالای کن وجود داشته باشد. بنابراین نباید انتظار داشت صرفاً با بالا بردن عملکرد مالی و نو آوری امتیاز خوبی بدست آورد و در ردههای بالای کن قرار گرفت و بهترین شاخصهای بازار و همچنین رقبا را به راحتی کنار زد. بلکه در حقیقت امتیاز بالا ناشی از مجموعهای از عوامل است که عملکرد مالی و نوآوری نیز شامل آنها میشوند.
شرکتهای خلاق 4 روش مخصوص برای رشد کسب و کار دارند
هنگامی که عمیقتر بررسی کردند متوجه شدند شرکتهایی که خلاقیت و نوآوری بالاتری دارند دارای ویژگیهای شاخصی هستند و به گونهای متفاوت رفتار و عمل میکنند. با مجموعهای از چهار روش تجاری این شرکتها آشنا شدند که برای رشد کسب و کار خود از آنها استفاده میکردند و معتقدند که این روشها باعث میشوند شرکت مورد نظر به صورت خلاقانه بازاریابی خود را جلو برد و خلاقیت خود را در مسیر درستی قرار دهد.
این روشها شرکت را برای ابداع و نوآوری توانمند میسازند و ظرفیت آن را برای تبدیل ایدهها و نوآوری به ارزش تجاری بالا میبرند.
با وجود اینکه میزان خلاقیت و نوآوری یک شرکت را نمیتوان اندازه گرفت و اساساً اندازهگیری خلاقیت و میزان اهمیت آن، علمی ناشناخته است اما تجزیه و تحلیلها شواهدی را ارائه میدهند و اثبات میکنند که خلاقیت و نوآوری برای موفقیت یک شرکت مهم است چرا که میتواند روشهای جدیدی را ارائه دهد و شرکتهای خلاق را از بقیه شرکتها متمایز سازد.
بدون خلاقیت و نوآوری ، هر شرکتی در بازاریابی، تکنیک و حتی کالاها و خدماتی که ممکن است بفروشد از الگوهای مشابه پیروی میکند و نمیتواند پاسخگوی نیازهای جدید بازار و مشتریان باشد در صورتی که وقتی از خلاقیت و نوآوری در هر جنبهای از کسب و کار خود استفاده کنید، میتوانید به کمک روشهای جدیدی که برای حل مسائل اتخاذ میکنید در یک بازار در حال تغییر به پیش روید و در رقابت با سایر شرکتها پیروز شوید. بنابراین خلاقیت و نوآوری لازمه تجارت است و اهمیت ویژهای برای رشد کسب و کار دارد.
خلاقیت و نوآوری با عملکرد بهتر همراه است
همانطور که گفته شد عوامل زیادی روی عملکرد یک شرکت تأثیر میگذارند و نمیتوان خلاقیت و نوآوری را تنها عامل بهبود عملکرد دانست و صرفاً با توجه به میزان خلاقیت یک شرکت، عملکرد آن را تخمین زد. معیارهای بسیار زیادی برای سنجش عملکرد یک شرکت وجود دارند که میتوانند نشان دهنده عملکرد مطلوب آن باشند.
موقعیت بازار و رهبری از جمله معیارهایی هستند که میتوانند بیانگر عملکرد مطلوب یک شرکت باشند.
اما با وجود این، بسیاری معتقدند که خلاقیت رابطه تنگاتنگی با عملکرد دارد و اغلب عامل اصلی بهبود عملکرد یک شرکت و استراتژیهای آن است و سهم به سزایی در موفقیت آن دارد.
در واقع خلاقیت قلب تجارت است و نوآوری موتور رشد و حرکت آن. این نکته نیز حائز اهمیت است که با توجه به رشد روز افزون علم بازاریابی که شامل بازاریابی عملکردی، بازاریابی هوش مصنوعی و تجزیه تحلیلهای پیشرفته است، هنر بازاریابی را فراموش نکنید و از روشهای خلاقانه و منحصربهفرد برای بازاریابی و بهبود عملکرد شرکت استفاده نمایید و به دنبال افزایش جذابیت محصولات برای مصرف کنندگان باشید.
بدیهی است که روشهای جدید و منحصربهفرد بخشی از فرآیند کسبوکار هستند و شرکتهایی که خلاقیت و نوآوری بیشتری دارند میتوانند نسبت به رقبای خود رشد درآمدی بیشتر و عملکرد بهتری داشته باشند و در نتیجه امتیاز خلاقیت بالاتری کسب کنند.
رهبران خلاق از نظر شاخصهای مالی بهتر از همکاران خود هستند
خلاقیت در تجارت اولین قدم اساسی است که باید در اولویت رهبری ارشد باشد.
وقتی به نتایج مالی شرکتهایی که امتیاز خلاقیت یا ACS آنها بالا بود نگاه کردند متوجه شدند آنها در سه مورد مهم و اساسی نسبت به سایر شرکتها عملکرد بهتری داشتند:
• 67 درصد رشد درآمدی بالاتر از میانگین داشتند.
• 70 درصد بازدهی کل بالاتر از میانگین داشتند (TRS).
• 74 درصد ارزش خالص بالاتر از میانگین داشتند (NEV/forward EBITDA).
شرکتهایی که بر اساس ACS امتیاز خلاقیت کمتری به دست آوردند، معمولاً دارای نتایج مالی بسیار کمتر از میانگین هستند و این مسئله ارتباط بین ACS و عملکرد مالی را به روشنی مشخص میسازد.
هر شرکتی از عرضه محصول یا خدمات گرفته تا حفظ ثبات و بقا به مشتری نیاز دارد در گذشته مشتریان به شرکتها وفادار بودند اما امروزه با گسترش صنعت تبلیغات و بازاریابی، مصرفکنندگان میدانند که گزینههای بسیاری برای انتخاب کالا و خدمات مورد نظر خود دارند و برای هر تقاضا موارد مشابه زیادی برای عرضه وجود دارد. میدانید که هر شرکتی برای بقا به مصرفکننده نیاز دارد، اما با توجه به تحقیقات دیگر مک کینزی، در بازار دشوار امروز تقریباً در 90 درصد موارد، مصرفکنندگان به برند انتخابی خود وفادار نیستند و تقریباً 60 درصد مصرفکنندگان با ورود محصولات جدید به بازار به سمت برند دیگری میروند.
مصرفکنندگان پس از خرید و استفاده از محصول تجربیات خود را بررسی میکنند اگر نظر مثبتی در مورد آن داشته باشند ممکن است آن محصول را توصیه کنند. این بازخوردها بر ارزیابی اولیه و تصمیمات خرید سایر مصرفکنندگان تأثیر میگذارند و همچنین میتوانند پیشنهاداتی را برای بهبود محصول ارائه دهند. اگر مصرفکننده تجربه خوبی از خرید محصولات یک شرکت داشته باشد میتواند تبدیل به یک مشتری وفادار شود. بنابراین عرض اولیه محصول و بازخورد آن بین مصرفکنندگان میتواند تأثیر زیادی در چرخه تصمیمگیری مشتری (CDJ) و نحوه ارزیابی او برای خرید داشته باشد. در این مرحله خلاقیت و نوآوری نقش کلیدی دارد و میتواند شرکت را از سایرین متمایز سازد و در رقابت با بقیه شرکتها پیروز شود.
رهبران خلاق، نوآوری بیشتری دارند
با وجود اینکه خلاقیت و نوآوری پیوند محکمی با یکدیگر دارند، اما دو فرآیند کاملاً متفاوت هستند و اگر با یکدیگر تلفیق شوند میتوانند باعث رشد کسب وکار شوند. رهبران سازمانها و شرکتها نقش اساسی در ایجاد تفکر خلاق در بین کارکنان خود دارند. داشتن یک رهبر برای ایجاد تغییر و خلق نوآوری میتواند مسیر طولانی موفقیت را کوتاهتر کند. یک شرکت میتواند با استفاده از نوآوری خود، منابع را به درستی برای دستیابی به راه حل مناسب به کار بگیرد و ایده را به عمل تبدیل نماید.
برای اینکه مصرفکنندگان، شرکت و برند شما را انتخاب کنند، باید پیشنهادات متفاوت و ارزشمندی ارائه دهید و به گونهای متفاوت عمل کنید تا بتوانید محصولات و خدمات خود را از سایر رقبا متمایز سازید و رسیدن به این هدف از طریق نوآوری امکان پذیر است.
مشاهدات نشان داده که شرکتهایی که از نظر ACS امتیاز خلاقیت بیشتری داشتند، به علت امتیاز عملکرد نوآوری مک کینزی 16 درصد بیشتر از میانگین شرکتهایی که ارتباط مستقیم با مشتریانشان دارند امتیاز به دست آورند این مسئله نشان دهنده اهمیت نوآوری برای خلاقیت و رشد کسب و کار است.
این نظریه به وسیله تحقیقات دیگر مک کینزی نیز تأیید شده است و نشان میدهد شرکتهایی که رشد سریعی دارند و ما آنها را خلاق میدانیم به طرز چشمگیری در توسعه محصولات جدید، خدمات یا الگوهای کسب و کار قوی هستند و با استفاده از نوآوری خود و به کارگیری امکانات، راه حلهای مناسب را پیدا کرده و به ایدههای خود جامه عمل میپوشانند.
چهار روش مرتبط با خلاقیت و نوآوری
اگرچه خلاقیت به شدت به عملکرد تجاری مرتبط است، اما یک مدیر ارشد به سختی میتواند صرفاً با انگیزش کارکنان خود به خلاقتر بودن، انتظار نتایج بهتری را از آنان داشته باشد.
برای اینکه متوجه شوید مدیران برای دستیابی به نتایج بهتر چه کارهایی میتوانند انجام دهند، ایران مدیر به راه و روش و شیوههای متفاوت شرکتها و بنگاههای اقتصادی که در ACS امتیاز خلاقیت بالایی داشتند اشاره میکند.
دادهها نشان میدهند شرکتهایی که به طور مداوم عملکرد خوبی در کن دارند و امتیاز خلاقیت بالایی از نظر ACS کسب نمودهاند دارای 4 روش کلیدی و مهم هستند که آنها را از سایر شرکتها جدا میسازند:
1. خلاقیت و نوآوری در روشهای روزانه
خلاقیت و نوآوری در شرکتهای برتر همیشه به عنوان یک مسیر مطمئن برای موفقیت شناخته شدهاند و نقش مهمی در کارآفرینی، رشد کسب و کار و ثبات یک شرکت دارند. خلاقیت میتواند به یک شرکت در مدیریت وظایف، بهبود عملکرد کارکنان و ایجاد محصولات با کیفیت کمک کند و همچنین به آنها امکان دهد راه حلهای جدید مورد نیاز شرکت را به راحتی شناسایی کنند.
همانطور که مشخص است خلاقیت و نوآوری باید اولویتهای تجارت باشند و از همه مهمتر یک شرکت باید این اولویتها را به صورت روزانه رعایت و اجرا کند.
رسیدن به این هدف به علت فشارهای زیادی که روی رهبران کسب و کار برای دستیابی به اهداف سه ماهه مالی وجود دارد میتواند مشکل باشد.
در شرکتهایی که بالاترین امتیاز ACS را کسب نمودهاند مدیران ارشد الگوی خلاقیت و نوآوری هستند و تلاش میکنند با ارائه دیدگاههای خود درمورد چگونگی بهبود عملکرد در سازمان، کارمندان را توانمند سازند و عملکرد کلی آنان را بهبود بخشند. داشتن خلاقیت بیشتر میتواند برای کارکنان الهامبخش باشد و یک محیط خلاقانه را فراهم کند تا به آنها در ارائه ایدههای خلاقانه و نو و پیش بردن پروژههایشان کمک کند.
مدیران ارشد روند خلاقیت را در شرکت مدیریت میکنند
مدیران ارشد میدانند در دنیای امروز یک راه حل همیشه جواب نمیدهد و برای حل مشکلات پیچیده باید کمی از نبوغ و خلاقیت استفاده کنند. نیروی کار این روزها متشکل از اقشار مختلف است و به همین دلیل یک تکنیک ممکن است باعث ایجاد انگیزه در یک کارمند شود اما در مورد دیگری مؤثر واقع نشود.
آنها به دنبال این نیستند که افراد خود را صرفاً به خلاقیت و نوآوری ترغیب و تشویق کنند بلکه خود را به عنوان الگویی برای آنان میدانند و تلاش میکنند با روشهای غیرمستقیم و مدیریت خلاق، مشکلات را به طرق مختلف حل کنند و با توانمندسازی کارمندان، شرایطی را فراهم آورند که باعث بهبود عملکرد کارکنان و افزایش خلاقیت آنان شود.
آنها تلاش میکنند با ایدههای خلاقانه و رویکردهای نوآورانه، خلاقیت کارکنان را تحریک و آنها را ترغیب و تشویق کنند و روند حل مشکلات را بهبود بخشند.
تقریباً 60 درصد شرکتهایی که امتیاز بالایی در ACS دارند خود را شرکتهای شکلدهنده صنعت یا رهبران نوآوری میدانند در حالی که تنها یک سوم شرکتهای دیگر چنین نظری در مورد خود دارند.
در شرکتهای خلاق یک رویکرد قدرتمند وجود دارد: افراد داخل سازمان به آنچه شرکت انجام میدهد و برای آن در تلاش است اعتقاد دارند و تلاش میکنند تا شرکت به اهدافش دست پیدا کند.
این میزان تعهد محصول ذهنیتی است که خلاقیت و نوآوری را در اولویت قرار میدهد. درصورتی که کارمندان از کار خود یا نحوه فعالیت شرکت راضی نباشند و اشتیاقی به دیدگاهها و اهداف شرکت نداشته باشند برای شرکت پیامدهای منفی در پی خواهد داشت.
30 درصد شرکتهای برتر خلاقیت ACS در نیمی از جلسات هیئت مدیره خود در مورد خلاقیت و نوآوری بحث میکنند در حالی که تنها 20 درصد شرکتهای دیگر به این شکل عمل میکنند.
70 درصد شرکتهای برتر، بازاریابی را سرمایه گذاری؛ و نه هزینه میدانند در صورتی که 40 درصد شرکتهای دیگر چنین اعتقادی دارند.
بازاریابی برای شرکتهای برتر اهمیت ویژهای دارد
علاوه بر این، حدود یک چهارم شرکتهای برتر خلاقیت، بودجه بازاریابی را در مقایسه با سایر موضوعات دیگر در اولویت قرار میدهند در حالی که هیچ یک از شرکتهای دیگر چنین بودجهای را به بازاریابی اختصاص نمیدهند. با بررسی عملکرد این شرکتها مشاهده کردیم هزینه بازار یابی آنها بیشتر از قیمت کالاهای فروخته شده و هزینههای اختیاری و غیرضروری است. بدین ترتیب این شرکتها قادر به مدیریت تخصیص منابع و تصمیمگیری خود به روشی کاملاً متفاوت هستند.
خلاقیت نحوه مدیریت هزینهها را تعیین میکند. هنگامی که متعهد شویم در شرکت خلاقیت ایجاد کنیم باید هزینههای شرکت متناسب با این هدف باشند. به عنوان مثال بودجه بازاریابی شرکتهای بزرگ بیش از دو و نیم برابر بیشتر از بودجه شرکتهای دیگر است. همچنین شرکتهای برتر هزینه زیادی را صرف علم داده و متخصصان خود میکنند.
همین طور 86 درصد از شرکتهای برتر، خود را از نظر قابلیتهای بازاریابی درجه یک و عالی میدانند. در صورتی که فقط 40 درصد شرکتهای دیگر چنین نظری در مورد خود دارند. سرمایهگذاری بر ابزار و افراد مناسب و استفاده صحیح از آنها شرط اساسی یک نوآوری موفق است.
2. طرفدار مصرفکننده بودن
مصرفکنندگان نقش عمدهای در بازاریابی و رشد کسب وکار یک شرکت دارند. بدون وجود مصرفکننده تقاضایی برای کالاهای عرضه شده وجود نخواهد داشت و این امر کل سیستم اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهد و اصولاً بدون مصرفکننده هیچ سیستم اقتصادی پا برجا نخواهد ماند.
امروزه مشتریان تحت تأثیر بازاریابی و تبلیغات موفق حق انتخاب زیادی دارند و میتوانند اطلاعات مورد نظر خود را از محصول گرفته تا بازاریابی از جاهای مختلفی تهیه کنند. آنها انتظار دارند شرکتها همیشه در دسترس باشند و به سرعت به آنها پاسخ دهند.
هر چند پشتیبانی از مشتری میتواند یک کار پراسترس باشد و مستلزم انجام دادن چندین کار به طور همزمان است اما معمولاً مشتریها میتوانند دیدگاهها و ایدههای تازهای برای شرکت به ارمغان بیاورند بنابراین باید به آنها نشان داد که نقطه نظراتشان مهم است و اهمیت زیادی برای شرکت دارد.
مشتری مداری در شرکتهای برتر
شرکتهایی که در صدر رنکینگ خلاقیت ACS قرار دارند چشماندازی انسانی دارند و همواره سعی میکنند بهترین خدمات را به مشتریان ارائه دهند و با قرار دادن خود در جایگاه مشتری آنها را درک کنند و نسبت به آنان وفادار باشند.
ارائه خدمات متفاوت به مشتریان
این شرکتها حتی پا را فراتر از روشهای تحقیق روتین و استاندارد همچون نظر سنجیها و گروههای تحقیقاتی متمرکز گذاشتهاند و روش متفاوتی را برای انجام تحقیقات خود انتخاب کردهاند.
در این روش به خصوص، آنها از منابع متعدد تحقیقاتی پیشرفته استفاده میکنند و تلاش میکنند با مردم شناسی و تحلیل رفتاری، مشتریان خود را به شکل بهتری درک کنند.
نوآوری تشخیصی مک کینزی دارای سه روش کلیدی و مهم شامل :
- مشتری مداری
- بررسی قضیه از نماهای مختلف برای دستیابی به دیدگاههای مختلف
- ارائه پیشنهادات با ارزش بر اساس آن دیدگاهها
در کنار همه این مسائل، شرکتهای موجود در رنکینگ بالاتر خلاقیت نسبت به سایر شرکتها در برخورد با مصرفکنندگان بهتر عمل کردند به طوری که بیش از 15 تا 17 درصد افرادشان نیز تأیید میکنند که سازمانشان در این مورد بسیار قوی عمل کرده است.
خلاقترین شرکتها دو شیوه به خصوص دارند:
آنها علاوه بر اینکه به شیوههای مختلف از جمله رسانه های اجتماعی و ارائه نظرسنجی با مشتریان خود در ارتباط هستند، تلاش میکنند با شناسایی مصرفکنندگان به طور مرتب در محیط کار با آنها رو به رو شوند، مشکلاتشان را بشنوند و آنها را درک کنند و با ترکیب تکنولوژی و الگوهای تجارت مدرن و همچنین ارائه راه حلهای جدید در صدد پاسخگویی به نیازهایشان بر آیند.
3. تامین نیاز به سرعت
در دنیای پر سرعت امروز، خلاقیت و تطبیقپذیری سریع شرکتها میتواند بسیار مهم باشد و در تجارت مدرن نقش تعیینکنندهای داشته باشد اگر چه شرکتهای بزرگ نیز گاهی کند حرکت میکنند و برای پیادهسازی ایده های کسب و کار و بهبود روند تولید و عرضه به چالش کشیده میشوند اما نظرسنجی نشان میدهد آنها به سرعت ایدهها را به عمل تبدیل میکنند و روند راهاندازی و بازاریابی محصولاتشان بسیار سریعتر از شرکتهای دیگر است و رهبران شرکتهایی که ACS بالاتری دارند بهتر از همکاران خود در این زمینه به خصوص عمل میکنند.
موفقیت در کسب و کار به داشتن اطلاعات مناسب در زمان مناسب بستگی دارد. قبلاً معتقد بودند شركتهای بزرگ به دلیل داشتن بیشترین منابع، همواره بر بازارهای نوظهور و کوچک تسلط مییابند اما در اقتصاد دنیای امروز این شرکتهای بزرگ نیستند که پیروز میشوند بلکه شرکتهایی که سرعت بالایی دارند و میتوانند در مدت زمان کوتاهی بهرهوری خود را بالا ببرند و سریعتر با شرایط موجود سازگار شوند شانس بیشتری برای به دست گرفتن بازار و موفقیت دارند.
تأخیر در عرضه یک محصول، راه را برای رقبای شما باز میکند و شرایطی را فراهم میآورد تا هنگامی که شما در اندیشه راهها و ایده های جدید برای متمایز ساختن شرکت خود از سایرین هستید آنها از شما جلو بزنند و بازار را در اختیار بگیرند. یک جمله قدیمی وجود دارد که میگوید
«همیشه میتوانید پول بیشتری کسب کنید اما نمیتوانید وقت بیشتری به دست آورید».
ارتباط سرعت و رضایت مشتریان
مشتریها معمولاً فقط در شرایطی که به چیزی احتیاج دارند یا نیاز به کمک دارند با یک شرکت تماس میگیرند و این بدان معنی است که خلاقیت، کارآیی و دقت به تنهایی کافی نیست بلکه ارائه سریع خدمات نیز بسیار مهم است.
مشتریان به دنبال شرکتهایی میگردند که بتوانند آنچه را که میخواهند به سرعت در اختیارشان قرار دهند و به جرأت میتوان گفت سرعت، اولویت اصلی مشتریان به حساب میآید و در این صورت، باید با حفظ سرعت در ارائه خدمات به مشتریان، این چالش را نیز مرتفع کرد.
امروزه مشتریان از تحمل بسیار کمتری برخوردار هستند از این رو سرویسدهی به آنها از اهمیت بسیاری برخوردار است. یکی از مهمترین دلایل نارضایتی و از دست دادن مشتریهای یک شرکت کند بودن خدمات آن است. شرکتهایی که سرعت بالایی در ارائه خدمات به مشتری دارند، احتمال بیشتری وجود دارد که مشتریان بیشتری به دست آوردند و آنها را حفظ کنند.
امروزه مشتریان میدانند که اطلاعات در همه جا وجود دارد، ابزارهای مختلفی برای جمعآوری و نگهداری دادهها وجود دارد و شرکتها به همه این موارد دسترسی دارند. به همین دلیل مشتریان هیچ دلیلی برای انتظار یا پذیرش خدمات آهسته نمیبینند، و به علت انتخابهای زیادی که مشتریان دارند وفاداری آنها دستخوش تغییراتی شده و سرعت جای وفاداری را گرفته است. برای شرکتها، سرعت ارائه خدمات به مشتریان به معنای ماندن در ذهن مشتریان است. اگر شرکتی همیشه آماده پاسخگویی و ارائه خدمات و راهحلهای تازه باشد میتواند نظر مشتریان را جلب کند و در نتیجه مشتریان به سمت آن سوق مییابند.
سرعت ارائه خدمات شرکت را متمایز میسازد
شرکتی که قادر به تطبیق دادن خود با این انتظارات نیست و سرعت بالایی در ارائه خدمات به مشتریان ندارد و نمیتواند توقعات مشتریان را برآورده کند باید انتظار داشته باشد که از طرف مشتریان و بازار نادیده گرفته شود.
در یک بررسی صورت گرفته نشان داده شد که سرعت ارائه خدمات به مشتریان میتواند کارآیی، دقت، حرفهای بودن و حتی خلاقیت شرکت را تحت تأثیر قرار دهد و از اهمیت آن کم کند. همچنین بررسی دیگری نشان داد که کیفیت خدماتی که به مشتریان ارائه میشود بدون سرعت بیفایده است و میتواند باعث از دست رفتن مشتری شود.
اگر ارائه خدمات به صورت کند و آهسته انجام گیرد احساس و نظر منفی مشتری را به همراه دارد و مشتری آن را حرکت توهین آمیزی تلقی میکند که میتواند بر روی شرکت تأثیر منفی بگذارد و موجب سبقت گرفتن رقبا شود.
خبر خوب این است که امروزه تأمین سرعت به هنگام ارائه خدمات به مشتریان آنقدر سخت نیست چرا که فناوری آن را تضمین کرده است. با وجود بسیاری از کانالهای مختلف، خدمات مشتری، ارتباطات و تعامل با مشتریان اکنون فقط با یک کلیک ساده از راه دور امکان پذیر است.
به نظر میرسد در حال حاضر علاوه بر خلاقیت، سرعت سرویسدهی و خدمات به مشتریان است که یک شرکت را متمایز میسازد.
تحقیقات نشان داد شرکتهایی که توانستند امتیاز بالاتری در ACS کسب کنند نسبت به سایر شرکتها سریعتر تصمیمگیری میکنند:
74 درصد آنها اظهار داشتند تصمیمگیری آنها بعضی اوقات سریع است در حالی که تنها 40 درصد شرکتهای دیگر معتقد بودند روند تصمیمگیری آنها سریع است. 11 درصد شرکتهای برتر از نظر ACS میگویند در داخل شرکتهایشان سرعت تصمیمگیری اهمیت بالایی دارد و ریسکپذیری و اتخاذ تصمیمات در زمان کوتاه تشویق میشود در حالی که چنین چیزی در سایر شرکتها مشاهده نشد. این مسئله به وضوح نشان میدهد که سرعت، اولویت بسیاری از شرکتها نیست به طوری که آنها تمایلی برای افزایش سرعت خود و ارائه محصول و خدمات به مشتریان در مدت زمان کوتاه ندارند.
همچنان که شرکتهای دارای امتیاز خلاقیت بالاتر سرعت بالایی دارند کار خود را با دقت بسیار بالایی انجام میدهند، تعریف دقیقی از تحویل سفارشات دارند و از کلیگویی و اهداف مبهم دوری میکنند به طوری که کاملاً مشخص میسازند چه کسی و در چه زمانی باید سفارش را تحویل دهد و پاسخگو باشد.
تقریباً سه چهارم شرکتهای دارای امتیاز خلاقیت ACS اهداف واضح و مشخصی دارند و به طور مرتب سفارشات و نحوه عرضه محصول را پیگیری میکنند و گزارش میدهند در حالی که تنها 40 درصد شرکتهایی که امتیاز خلاقیت پایینی از نظر ACS دارند اهداف دقیقی دارند و آنها را پیگیری میکنند.
4. سازگاری یا مردن
دنیای کسب و کار سریعتر از همیشه در حال تغییر است و هیچ چیز برای همیشه یکسان باقی نمیماند. تغییر نه تنها در تجارت بلکه در زندگی نیز امری اجتنابناپذیر است. بنابراین سازمانها و شرکتها باید توانایی لازم را برای سازگاری و انطباق هر چه سریعتر خود داشته باشند چرا که اگر با محیط خود سازگار نشوند، قادر به رقابت با سایر شرکتها نبوده و مشتریان خود را از دست میدهند.
مهم نیست که چه نوع تغییراتی در حال انجام است یک شرکت باید بتواند تغییرات را پیشبینی کند و خود را برای آن آماده سازد. همواره انعطافپذیر باشد و ابتکار و خلاقیت لازم را برای سازگاری با شرایط مختلف داشته باشد. درغیراینصورت شرکتها با کاهش سود و گردش پول مواجه خواهند شد و در رقابت با سایر رقبا شکست خورده و از دور رقابتها خارج میشوند. آنها باید از روند تغییرات آگاه باشند و بدانند در حال حاضر چه تغییراتی باید اتفاق بیفتد تا بتوانند مشتریان خود را حفظ کنند و تجربه خوبی برای آنان فراهم کنند.
یک شرکت باید در عین اینکه کسب وکار خود را رشد میدهد و آن را بهبود میبخشد، تغییرات را بپذیرد و برای سازگاری با آنها تدابیر ویژهای بیندیشد، روشهای خلاقانهای به کار گیرد و به دنبال راهکارهای جدیدی برای فروش محصولات خود باشد. امروزه پیشرفت فناوری فرصتهای بیشتری را نسبت به گذشته ایجاد کرده است و مشتریها با دامنه گستردهای از محصولات مواجه هستند و از طرف دیگر هر روزه محصولات جدیدی به بازار عرضه میشود.
سازگاری در شرکتهای برتر
شرکتهایی که موفق شده بودند امتیاز خلاقیت ACS بالایی کسب کنند پس از عرضه محصولات جدید خود و بازاریابی توانایی بالایی برای انطباقپذیری و سازگاری داشتند. آنها میدانستند که مصرفکنندگان قبل از انتشار یک محصول یا خدمات نقش عمدهای در تحقیق بازاریابی دارند و با پیشبینی نتایج احتمالی و حفظ آرامش، خود را برای دریافت هر نوع بازخوردی از سوی مصرفکنندگان و بازار آماده میکردند.
هر چند دریافت بازخورد اولیه منفی میتواند دشوار باشد و زحمات شرکت را زیر سؤال ببرد اما شرکتهای برتر خلاقیت به این نکته پیبرده بودند که عرضه بخشی از یک فرایند بزرگتر است که میتواند آغاز به دست آوردن بازار باشد. آنها با بررسی واکنش مصرفکنندگان به محصول عرضه شده سعی میکنند نقاط ضعف را برطرف و نقطه نظرات مشتریان را اعمال کنند و خود را با روند تغییر بازار وفق دهند و از آن برای تکامل و پیشرفت خود استفاده نمایند.
تقریباً دو سوم افرادی که در شرکتهای برتر ACS مشغول به کار هستند این نکته را تأیید میکنند که سازمانهایشان قادر به یادگیری نکاتی از سیگنالهای اولیه بازار بودند و از بازخوردهای اولیه برای ارتقای محصولاتشان استفاده میکردند در صورتی که کمتر از نصف کارکنان شرکتهای دیگر چنین عقیدهای داشتند.
سازگاری با شرایط موجود و آموختن از آن به معنی استفاده از دادهها و تجزیه و تحلیلها برای درک و شناخت مصرفکنندگان و بررسی نحوه واکنش آنها به یک محصول جدید و ارائه پاسخ سریع و مناسب به پیشنهادات مشتریان است. به دست آوردن این توانایی با آزمون و خطا و پذیرش شرایط موجود و سازگاری با آن و همچنین ایجاد تیمهای عملیاتی و به کارگیری افراد خبره و دادن آزادی عمل به آنها بدون فوت وقت امکانپذیر است.
بیش از سه چهارم شرکتهای برنده جایزه خلاقیت ACS شدیداً معتقد بودند سازمانهایشان از فرهنگ «میان کارکردی» برخوردارند و افراد متخصص در حوزههای مختلف در قالب یک تیم برای یک هدف مشترک تلاش میکنند در حالی که تنها 56 درصد کارکنان شرکتهای دیگر معتقد بودند این مسئله در سازمان آنها نیز صدق میکند.
خلاقیت یا الهام؟
با وجود اینکه امروزه دلایل زیادی برای تقویت نوآوری و خلاقیت در محیط کار وجود دارد و شرکتها اغلب اعتقاد زیادی به غنیمت شمردن فرصتها در بازار و استفاده حداکثری از آنها دارند و مایل به پذیرش سطح بالایی از ریسک شخصی، حرفهای یا مالی برای استفاده از فرصتها هستند، اما بسیاری اوقات به دلیل رقابت شدیدی که در نقاط مختلف جهان وجود دارد بازار اغلب با بحرانهایی رو به رو میشود که خارج از کنترل ما است و به همین دلیل بسیاری از مدیران، خلاقیت را یک فعالیت ناکارآمد میدانند که نمیتوان آن را مدیریت کرد و معتقدند ایدههای خلاقانه اغلب در لحظههای بخصوصی به ذهن افراد میرسند اما جک لندن اظهار داشت « نباید منتظر الهام ایده خوب باشید، الهام زمانی به سراغ شما میآید که مشغول باشید».
خلاقیت مؤثر که باعث بهبود عملکرد و رشد کسب و کار میشود از طریق کار کردن روی مشکلات و اجرای روشهای مدیریتی منظم به وجود میآید که میتواند ایدهها را تقویت کند و سپس آنها را به نتایج واضح و ملموس تبدیل نماید.
منبع: