فکر طراحی در حل مسئله، همواره مهمترین سؤال را در کسبوکار مطرح میکند: «چرا؟» باور غلطی که بیشتر اوقات چهرۀ زشتش را نمایان میکند، این است که اگر برای رسیدن به اهداف یا ازمیانبردن موانع فقط باید یکبار تلاش کنیم، کار تمام است.
دراینباره، الگوهای رفتاری اینترنت بیشترین تقصیر را دارند. ایران مدیر در این مقاله موضوع فکر طراحی و کارکردهای آن را بررسی میکند.
باورهای عامیانه که پیوسته نادرست بودنشان اثبات میشود، ریشۀ برخی از فلسفههای کسبوکارهای بیثبات است. اکثر آنها آنقدر بر اساس کلیشهها هستند که هر نوع جستوجوی عقلانی در ساختن یا خلق هر چیز ارزشمند را در ترکیب زنندهای از حشوهای بیمعنی دفن میکنند.
نمونهای آزاردهنده از این مسئله را میتوان در این عبارت پرتکرا یافت: «مدام شکست بخورید و درس بگیرید.» اگر جراحان این توصیه را سرلوحۀ کار خود قرار میدادند، تنها تعداد کمی از بیماران زنده میماندند یا اگر این شعار اسکندر کبیر بود، مردم او را فقط با نام معمولش، یعنی اسکندر، یاد میکردند نه اسکندر کبیر و جهانگشا.
باورهای عامیانه این امکان را میدهد که راه آسان را برگزینیم. مجبور نیستیم ذهن و فکر طراحی خود را زیاد درگیر کنیم و به کارمان و طریقۀ انجام و دلیل آن فکر کنیم. بااینکه این کلیشهها ممکن است عالی به نظر رسند، با خلاقیت و نوآوری میتوان کاری کرد که اسکندر کبیر با ارتش پارسها کرد.او فکر طراحی داشت.
حالا به مسئلۀ خود میپردازیم: چگونه سازمانها میتوانند با فکر طراحی مسائلی را بررسی کنند که با آن مواجه میشوند؟ چگونه میتوانند از استراتژی و ایدههایی فراتر روند که خوب به نظر میرسند و به نقطهای برسند که پیشرفت واقعی حاصل شود؛ پیشرفتی که راهکارهایی مانگار ارائه کند؟
با بهکارگیری تفکر طراحی در رویکردمان باهدف حل مسئله، خارج از چهارچوب به مسئله نگاه میکنیم و به دو مفهوم میرسیم:
۱. مسائل همیشه در آن ابتدا حل نمیشوند
واضح به نظر میرسد، درست است؟ پس چرا دائماً طور دیگری عمل میکنیم با این طرز فکر که اگر مسئلهای هست، باید فوراً حل شود؟ این امر نشاندهندۀ این است که تمایل داریم همهچیز را بهسرعت درست کنیم؛ درصورتیکه بیشتر اوقات چنین چیزی ممکن نیست؛
۲. فکر طراحی نقاط پایانی را تشریح نمیکند و فرایند را مشخص میکند
اساساً تفکر طراحی دربارۀ فرایند حل مسئله است که بر مهمترین اصول عملی تأثیر میگذارد. در تشخیص ملزومات فرایند، از ذهنیت حل سریع مسئله فاصله میگیریم که پیشرفت را بهطور چشمگیری محدود میکند. تفکر طراحی اصولی اساسی دارد که میتواند رویکرد آگاهانه و دقیق و سنجیدهای برای حل مسائل ارائه دهد.
به طراحی ماشین فکر کنید. این کار فرایند پیچیدهای دارد که بازنگری و اصلاح ایدهها یا کنار گذاشتن آنها و فکر کردن به روشی جدید برای دستیابی به طرح را شامل میشود.
اصول اساسی فکر طراحی
۱. مسائل را مشخص کنید
دلیل اینکه سازمانها فکر میکنند در گرهای از مشکلات ظاهراً بیپایان گیر افتادهاند، این است که در شرح یا حتی پذیرفتن مسائل شکست میخورند. برای اینکه متوجه شویم اگر برای بیان مشکلات وقت نگذاریم یا در ارزیابیهایمان صادق نباشیم، حرکت روبهجلو ناممکن خواهد شد، به داشتن مدرک کارشناسی ارشد در رشتۀ مدیریت بازرگانی نیازی نیست.
برای آگاهی از مسائل، مهمترین عامل زیرنظرگرفتن دائمی وقایع و سؤال کردن است. چرا این کار را انجام میدهیم؟ روش مؤثرتری برای بهبود بخشیدن به این رویکرد وجود دارد؟ چگونه میتوانیم از محققشدن نتیجۀ نهایی مطمئن شویم؟ با این روش مدام فکر طراحی خود را درگیر میکنیم.
۲. بر اساس فکر طراحی ایدههای زیادی ایجاد کنید
یکی از فلجکنندهترین عبارات در کسبوکار این است:«همیشه این کار را به همین صورت انجام دادهایم.» این جمله را کنار بگذارید؛ زیرا شما را در منطقۀ امن نگه میدارد و تفکر و خلاقیت سازمانی شما را محدود میکند. راهکارهای احتمالی را مدنظر قرار دهید و از خلاقیت در ایدههایتان نترسید.ترس از نتیجه سبب میشود هرگز نتوانید به خلاقیتهایتان فرصت جلوهگری بدهید. پس با جسارت تمام ایده ها را یادداشت کنید. هرکدام از این ایدهها میتواند سرآغاز یک تحول اساسی در کسبوکارتان باشد.
برخی از بهترین ایدهها بدون شک با گفتن «میدانم این کار احمقانه است؛ ولی چه میشد اگر…» شروع شدند و با اظهارنظر شخصی که میگوید «چه ایدۀ بکری!» پایان یافتند؛
۳. بر اساس فکر طراحی بهترین ایدهها را توسعه دهید
بهترین ایدهها را از میان دیگر ایدهها برگزینید و بهبود آنها را شروع کنید. ایدهها نیز همانند هر برنامۀ ثمربخشی برای رشد باید پرورش یابند. چگونه چنین ایدهای عملی میشود؟ برای این منظور باید چه اقداماتی انجام داد؟
میتوان موانع را پیشبینی کرد؟ چگونه میتوان بر آنها غلبه کرد؟ با انجام این کار نتیجۀ نهایی چگونه خواهد شد؟ دلیل انتخاب این ایده در مقایسه با ایدههای دیگر چیست؟ میتوان با صرف وقت بهمنظور سرمایهگذاری در ایدهای، پایهای محکم برای برداشتن قدم نهایی بنا کرد؛
۴. ایدهها را اجرا کنید
بهطور خلاصه تفکر طراحی، فرایندی است که در آن، کسبوکاری به نتیجه میرسد یا درمقایسهبا قبل، وضعیت کلیاش بهتر میشود. همچنین، فرایندی است که با تفکر آغاز میشود و باارادۀ محکم بهپایان میرسد.
اگر قصد دارید به اهداف و مقاصد خود دست یابید، مهم است پسازاینکه بهترین ایده را در جای خود محکم کردید، برای تحققش زمان و منابع لازم را اختصاص دهید. با بهکارگیری همه سعی و تلاش بهمنظور متمرکزشدن بر اجرای ایدهها، این احتمال افزایش مییابد که هر تلاشی به موفقیت منتهی شود.پس هر گز فراموش نکنید که تفکر طراحی آغاز یک هدف است. هدفی که با کار و تلاش و برنامه ریزی به ثمر میرسد.
سخن آخر
در این مقاله با چیستی فکر طراحی و کارکرد آن آشنا شدیم. همچنین به پاسخ پرسشهایی مانند چگونه سازمانها میتوانند بافکر طراحی مسائلی را بررسی کنند که با آن مواجه میشوند؟ چگونه میتوانند از ایدههایی فراتر روند که خوب به نظر میرسند و به نقطهای برسند که پیشرفت واقعی حاصل شود؛ پیشرفتی که راهکارهایی مانگار ارائه کند دستیافتیم.
دانستیم که برای آگاهی از مسائل، مهمترین عامل زیرنظرگرفتن دائمی وقایع و سؤال کردن است. چرا این کار را انجام میدهیم؟ روش مؤثرتری برای بهبود بخشیدن به این رویکرد وجود دارد؟ چگونه میتوانیم از محققشان نتیجۀ نهایی مطمئن شویم؟
با این روش مدام فکر طراحی خود را درگیر میکنیم. شما در کسبوکارتان به این مسائل اندیشیدهاید؟ لطفاً ایدههای خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
منبع:
Leaderonomics