صفحه اصلی / توسعه فردی / طرز فکر : چگونگی پرورش طرز فکر بالنده و نقش آن در زندگی ما
طرز فکر

طرز فکر : چگونگی پرورش طرز فکر بالنده و نقش آن در زندگی ما

طرز فکر چیست و چه تاثیری بر زندگی ما دارد؟

واسیلی آلکسایف با بلند‌کردن وزنه 500 پوندی روی سر خود فریب خورد. تا سال 1970، بسیاری از وزنه‌برداران، فقط به شکستن این بار روانی نزدیک بودند؛ بنابراین وقتی مربیانش به او گفتند که وزنه کمی کمتر از 500 پوند است، وزنی که او قبلاً بلند کرده بود، آن را مانند یک چوب کبریت بالا انداخت. آن‌ها دروغ گفته بودند. او در واقع 500.5 پوند را بلند کرده بود. در طول هفت سال، او همچنان به رکوردزنی خود ادامه داد و به صدر 564 نفر مدعی قبل از کناره‌گیری رسید. از آنجا که دیدن چیزی، باورکردن آن است، بسیاری دیگر پس از مدت کوتاهی شروع به بلندکردن بیش از 500 پوند کردند.

راجر بانیستر را به خاطر دارید؟ تا سال 1954، همه بر این باور بودند که برای انسان، دویدن یک مایل کمتر از چهار دقیقه غیرممکن است. سپس راجر این کار را کرد و رکورد وی تنها 46 روز باقی ماند. در 50 سال بعد، بیش از هزار دونده رکورد دویدن یک مایل در کمتر از چهار دقیقه را زدند. چه چیزی عوض شد؟ فقط باور به آنچه ممکن است.

من در ایران مدیر به بررسی طرز تفکر در مسیر توسعه فردی پرداخته‌ام.

 قدرتمندترین ایده‌ها

طرز فکر و قدرتمندترین ایده ها

سریع، قدرتمندترین ایده‌های تاریخ را نام ببرید!

دموکراسی؟ بله مورد خیلی خوبی است و درست بیش از 2000 سال حفظ شد.

تمایل به آمیزش؟ خب جذابیت کمتری دارد، اما قطعاً کارایی دارد.

«اجازه ندهید که درب، جلوی راه شما به بیرون را بگیرد؟» بله، عجیب است که شما به آن مورد اشاره می‌کنید، اما کاربردی است. من آن را دوست دارم، آن را دوست دارم.

«به آنچه که فکر می‌کنید، تبدیل می‌شوید»، چطور؟ می‌دانم، درست است؟ بگذارید برای یک دقیقه به مغز شما فشار بیاورد. انسان‌ها معمولاً ایده‌ خوب را می‌پذیرند. به همین دلیل همه ما دندان‌هایمان را مسواک می‌زنیم. اما این ایده که افکار ما به واقعیت ما تبدیل می‌شوند، چطور؟ خب، این چیزی است که ما می‌خواهیم فراموش کنیم، حتی اگر می‌دانیم که درست است. ما ترجیح می‌دهیم با دنیای خارج خود هماهنگ شویم تا رژیم‌های غذایی خود را عوض کنیم، شغل خود را تغییر دهیم، شکل‌گیری یک زندگی جدید را امتحان کنیم. اشتباه برداشت نکنید، این‌ها به شما کمک می‌کنند به سمت زندگی بهتر پیش بروید. اما افراد موفق تاریخ این را می‌دانند: افکار شما واقعیت شما را رقم می‌زنند.

خرد باستانی

«مراقب افکار خود باشید، آن‌ها به کلمات شما تبدیل می‌شوند. مراقب سخنان خود باشید، آن‌ها به اعمال شما تبدیل می‌شوند. مراقب اعمال خود باشید، آن‌ها به عادت شما تبدیل می‌شوند. مراقب عادت‌های خود باشید آن‌ها شخصیت شما را می‌سازند. مراقب شخصیت خود باشید، به سرنوشت شما تبدیل می‌شود»- لائو تزو

600 سال قبل از میلاد مسیح یک معلم معنوی به نام لائو تزو روی زمین قدم گذاشت. آموزه‌های وی تبدیل به تائو ته چینگ شد، کتابی که رؤسای ایالت‌ها و مدیرعاملان هنوز آن را همراه خود دارند و به دیگران می‌آموزند که افکار شما به واقعیت شما تبدیل می‌شوند.

در همین زمان، یک شاهزاده هندی، سیذارتا گاوتاما، کاخ خود را ترک کرد تا زندگی خود را وقف کشف حقیقت کند. امروز، نیم میلیارد بودایی از «راه میانه» وی پیروی می‌کنند. «افکار ما، ما را شکل می‌دهند و ما به آنچه می‌اندیشیم، تبدیل می‌شویم» او چنین فکر می‌کرد.

کتاب مقدس مسیحی چه می‌گوید؟ « یک مرد همان‌طورکه در قلب خود فکر می‌کند، شخصیت او نیز همان است.»

اسلام؟ «ثروت‌ها از خیرات دنیوی نیستند؛ بلکه از ذهن خرسند می‌آیند».

عمده سنت‌های معنوی جهان موافق این امر هستند که ذهن ماده را ایجاد می‌کند.

شخصی مذهبی نیستید؟ من هم نیستم؛ بلکه از خردی که جایگاه آزمودن فرصت‌هایم را به مخاطره می‌اندازد، اجتناب می‌کنم. نظرتان در مورد یکی از سنت‌های سکولار، رواقیون چیست؟

سنکا فیلسوف رومی گفته است:

«این قدرت ذهن است که غیرقابل تصرف می‌باشد».

امپراطور ماركوس اورئلیوس با این گفته موافق بود:

«خوشبختی زندگی شما، به كیفیت افكار شما بستگی دارد».

هنگامی‌که یک ایده به‌طور مستقل در تمام گوشه‌های جهان توسعه می‌یابد، و بیش از 2000 سال پایدار می‌ماند، ممکن است ارزش توجه‌کردن داشته باشد.

معلمان اجدادمان

طرز فکر و فکر کردن

«شما همان چیزی هستید که در طول روز فکر می‌کنید»-رالف والدو امرسون

پس از دوره‌های تیره و تاریک همراه با شکست، در اواخر قرن گذشته، این ایده كه افكار برابر با قدرت‌اند بازگشتی جدی داشت.

جناح قانون جذب در حال کشف ریشه خود بود که در سال 1903 جیمز آلن کتاب پرفروش خود با عنوان «هنگامی که یک انسان فکر می‌کند» را نوشت، که استدلال می‌كرد اعمال نتیجه افکار هستند.

ناپلئون هیل در سال 1937 با کتاب معروف خود «اندیشیدن و ثروتمند شدن» 100 میلیون نسخه فروش کرد. در این کتاب، او به خوانندگان می‌گوید:

«به هرچه که ذهن بتواند درک کند و باور داشته باشد، می‌تواند دست یابد»

شش کلمه در کتاب هیل: «ما همان چیزی می‌شویم که به آن فکر می‌کنیم» الهام گرفته از ارل نایتینگل در نوشتن «عجیب‌ترین راز» که در سال 1957 یک میلیون نسخه فروش کرده است.

نایتینگل سپس شرکت نایتینگل کانت را تأسیس کرد که امروزه بیشترین کتاب‌های صوتی را که هنگام رفتن به محل کار گوش می‌دهید، تولید می‌کند.

پس عادلانه است اگر بگوییم این ایده – كه اندیشه‌ها دارای قدرت هستند – پایه و اساس پیشرفت 10 میلیارد دلاری در صنعت توسعه شخصی امروزی است.

برتری علوم مدرن

«90 درصد از موفقیت طرز فکر است»-(دیوید بایر)

همه ایده‌هایی که بر آن‌ها پافشاری می‌شود، دلیل نمی‌شود که خوب باشند. من درباره طالع‌بینی نگرانی‌های جدی دارم که به نوعی هزاران سال است که پابرجا مانده است. بعد دوباره، ما هنوز هم وابسته به آدم‌های بسیار مشکوک هستیم.

بگذارید شما دانشمندان را به آغوشی گرم و دوست‌داشتنی ببرم که خبرهای خوب را با شما به اشتراک می‌گذارد؛ علم بالاخره به این جمع پیوست و آنچه که ذهن برتر ما سه هزار سال است شناخته را تأیید کرد؛ ذهن ما تعیین می‌کند که در واقعیت ما چه چیز نمایان شود.

ماه گذشته نسخه‌ای از مجله SUCCESS را برداشتم، زیرا فکر می‌کردم نام خود را در آن خواهم یافت، اما می‌دانید، من به درد نخور هستم.

مقاله دیوید بایر مرا تحت‌تأثیر قرار داد، او به روشنی فکری جدی درباره طرز فکر داشت.

من برای لیست ایمیل وی 13 پیام خودکار در گوگل ثبت کردم و برخی از علوم جذاب راجع به قدرت تفکر را آموختم:

  •  افکار باعث ایجاد شادی می‌شوند: در مطالعه‌ای که در مجله پزشکی Yonsei منتشر شد، محققان بین تفکر مثبت و رضایت کلی از زندگی ارتباط محکمی پیدا کردند.
  • تجسم آینده ما را می‌سازد: دانشمندان آموزشگاه عصب‌شناسی در لندن نشان داده‌اند كسانی كه آینده-ای بهتر را تجسم می‌كنند، احتمال بیشتری دارد آن آینده را بسازند.
  • تأییدات نتیجه بخش‌ هستند: محققان دانشگاه اکستر دریافتند افرادی که از تأییدها (اندیشه سازنده و تکراری) برای تعیین اهداف استفاده می‌کنند، بیشتر احتمال دارد به آن‌ها دست یابند.
  •  ما به مغز خود می‌گوییم که مراقب چه چیزی باشد: سیستم فعال‌کننده رتیکولار در ساقه مغز ما، فقط ورود اطلاعات مهم را در آگاهی ما ممکن می‌سازد. مطالعات نشان می‌دهد که ما با یک طرز فکر مثبت می‌توانیم آن را برنامه‌ریزی کنیم تا چیزهای خوب در زندگی ما ظاهر شوند.
  •  منفی‌نگری قدرت ما را به یغما می‌برد: هنگامی که نگران هستیم یا احساس ترس می‌کنیم، غدد آدرنال، هورمون کورتیزول آزاد می‌کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که سطح بالای آن به بهره‌وری ما آسیب می‌رساند و منجر به فرسودگی می‌شود.
  •  طرز فکر دیگران بر طرز فکر ما تأثیر می‌گذارد: دانشمندان علوم اعصاب اخیراً «عصب‌های آینه‌ای» را در مغز کشف کرده‌اند که به اعمالی که ما از دیگران می‌بینیم، پاسخ می‌دهند. پس خود را با افراد مثبت اندیش احاطه کنید و همراه شوید.

اگر بدانیم که افکار ما واقعیت ما را ایجاد می‌کنند…

و یک طرز فکر منفی ما را از آنچه که می‌خواهیم دور می‌کند…

پس چگونه باید زندگی دلخواه خود را بسازیم؟

بالندگی طرز فکر

طرز فکر و بالندگی

«فکرکردن ‌چه به آن چیزی که می‌توانید، چه به آن چیزی که نمی‌توانید، درست است»-هنری فورد

لی ایاکوکا بیمار شد. رئیس وقت آن زمان کریسلر موتورز بود که در ابتدا شرکت را متحول کرده بود اما بعداً با سوء مدیریت اجرایی دچار مشکل شد. با رهبری وی، این شرکت تغییراتی جزئی از مدل‌ خودروهای سال‌های گذشته که هیچ کس آن‌ها را خریداری نکرده بود، منتشر کرد. تولیدکنندگان ژاپنی آن‌ها را به‌کار گرفتند. نسخه مناسب برای ایاکوکا نوآوری بود. در عوض، او خود را با افراد چاپلوس محاصره کرد و منتقدان را اخراج کرد. او و کریسلر بالندگی خود را متوقف کردند.

این رفتار نمونه‌ای از متنی است که استاد دانشگاه استنفورد، کارول دوک آن را «طرز فکر ثابت» می‌نامد.

دکتر دوک به‌عنوان یک محقق جوان، وسواس داشت بداند چرا برخی از مردم با شکست مقابله می‌کنند و برخی دیگر نمی‌کنند. او مانند هر محقق خوبی، روی بچه‌های 10 ساله آزمایش کرد و به آن‌ها چالش‌های سختی را برای حل‌کردن داد.

اکثر آن‌ها شروع به حل چالش‌ها کردند؛ اما بعضی از آن‌ها از این کار سر باز زدند و می‌گفتند: «من یک چالش خوب را دوست دارم». برای آن افراد عجیب و غریب چه اتفاقی افتاده؟

این بچه‌های طردشده چه چیزی داشتند که لی ایاکوکا  نداشت؟

تفسیر کوتاه: آن‌ها «بالندگی طرز فکر» را پذیرفتند.

داستان دو طرز فکر

«من گمان می‌کنم، هنوز از مسئله «راه‌رفتن» بیرون نیامده‌ام» – هنوز هیچ کودکی از این مسئله بیرون نیامده است.

شما افرادی با طرز فکر ثابت را دیده‌اید. آن‌ها نگران هستند که آیا خوب به نظر می‌رسند و اشتباهات خود را می‌پوشانند. آن‌ها به موقعیت خود در این سلسله مراتب اهمیت می‌دهند. آن‌ها معتقدند كه ما از بدو تولد مقدار ثابتی از استعدادها را داشته‌ایم و این تعیین می‌كند كه تا چه حد در زندگی پیش برویم. آن‌ها باید خود را ثابت کنند و ناامیدانه به دنبال تأیید معلمان، همسالان، کارفرمایان و جامعه باشند. هدف اصلی آن‌ها؟ باهوش به‌نظررسیدن!

افرادی که دارای بالندگی طرز فکر هستند، معتقدند که استعداد تنها بخشی از دستورالعمل موفقیت است و با داشتن ادراک فردی، تلاش و مطالعه بسیار هیچ محدودیتی وجود نخواهد داشت.

آن‌ها می‌خواهند با چالش روبه‌رو شوند و به شکست اهمیتی ندهند، زیرا در مسیر رسیدن به شهر پیروزی آن را یک توقف ضروری می‌پندارند، و کمتر می‌توانند به نحوه داوری خود اهمیت دهند. هدف شماره یک آن‌ها بهبود فردی است.

ما با بالندگی طرز فکر متولد می‌شویم. شما هرگز کودکی را نمی‌بینید که از سعی و تلاش بترسد و شکست بخورد. اما کنوانسیون اجتماعی و یک سیستم آموزش قدیمی به ما می‌آموزد که از «اشتباه انجام دادن کاری» بترسیم.

ما می‌دانیم که طرز فکر ما به معنای واقعی کلمه واقعیت ما را ایجاد می‌کند. اکنون می‌دانید که بین ذهنیت ثابت و بالندگی طرز فکر یک انتخاب دارید. فکر می‌کنم انتخاب ما مشخص است.

اما چگونه می‌توانید بالندگی طرز فکر را ایجاد کنید؟ اگر فقط بعضی از ابزارها وجود داشتند که قادر به استفاده از آن‌ها بودیم.

بالندگی به طرز فکر شما شکل می‌دهد

«من 10000 بار شکست نخورده‌ام؛ من با موفقیت 10000 راه یافتم که کارآمد نبود»-توماس ادیسون

مرد دیوانه، دان دریپر، در دره سیلیكون حدود سال 2010 درگذشت. برنامه‌نویسان 20 ساله در هودیس او را به قتل رساندند.

منظور من این است که بیشتر مبتدی‌ها نمی‌توانند تبلیغات سنتی را بپذیرند؛ بنابراین آن‌ها یک راه هوشمندانه و رایگان برای بازاریابی خدمات خود و یافتن مشتری طراحی کردند: شکل‌گیری بالندگی.

اگر با روش لین استارتاپ آشنا باشید، این لحن آشنا به نظر می‌رسد: آزمایش سریع با تاکتیک‌های بازاریابی، ارزیابی دقیق نتایج، تشخیص کارآمد‌ترین موارد، سپس اصلاح مکرر آزمایش‌ها در رسیدن به بالندگی بی‌وقفه.

به‌عنوان مثال، در مراحل ابتدایی، ایربنب تاکتیک‌هایی را برای ثبت‌نام کاربران جدید امتحان کرده است؛ اما هنگامی که یک دکمه ساده «به اشتراک گذاشتن با  Craigslist» را به لیست‌های خود اضافه کرد، بالندگی به اوج خود رسید.

سرقت از دره سیلیکون

«شکل‌گیری بالندگی، بیشتر یک طرز فکر است تا ابزار»-رایان هالیدی

اگر افکار باعث ایجاد واقعیت می‌شوند و می‌دانیم اتخاذ یک طرز تفکر بالندگی ما را به سمت موفقیت سوق می‌دهد، و می‌دانیم که آزمایش‌ها در کشف بهترین استراتژی‌های بالندگی می‌تواند سریع به ما کمک کند.

پس چرا نمی‌توانیم شکل‌گیری بالندگی را برای پرورش طرز تفکر به‌کار ببریم؟ در اینجا پنج تکنیک وجود دارد که با استفاده از آن دقیقاً این کار را انجام می‌دهید:

1. در ابتدا یک باور کوچک از مشتری را هدف قرار دهید

بنشینید و فکر کنید. چه عادت ذهنی را انتخاب کرده‌اید که بیشتر به بالندگی شما آسیب می‌رساند؟

عادت ذهنی من، قضاوت است. من مردم را قضاوت می‌کنم که چگونه رانندگی می‌کنند و وقتی می‌بینم کسی زباله می‌ریزد، عقلم را از دست می‌دهم. من در فیس‌بوک وارد بحث‌های سیاسی می‌شوم و احساس ناخوشایندی پیدا می‌کنم.

می‌دانم که این تمایل به قضاوت، دست خودم نیست. این انرژی ذهنی مرا از بین می‌برد و من این بخش از طرز فکر خود را، برای جایگزینی قضاوت با دلسوزی هدف قرار داده‌ام.

2. یک آزمون (فکر) A / B را اجرا کنید

آزمون شروع  A / B 101: دو تبلیغ فیس‌بوکی مختلف را اجرا کنید و ببینید کدام یک بهتر عمل می‌کند. برنده را نگه دارید، سپس آن را در کنار یک تبلیغ جدید تست کنید و آن را تکرار کنید.

ما می‌توانیم همین کار را با نگرش خود انجام دهیم. به مدت یک هفته، فقط از یکی از اعتقادات خود دست‌ نگه دارید، مانند: «کار من خسته‌کننده است» و هر روز نوشته‌های خود را درمورد احساس و تجربه خود نگه دارید. (به‌عنوان مثال: مورد 6 از 10: با رئیس خود وارد دو بحث شوید)

در هفته دوم، تصمیم بگیرید که عقیده مخالف را اتخاذ کنید. (توجه داشته باشید: اگر فکر می‌کنید به سادگی قادر به تغییر افکار خود نیستید، از خود بپرسید، اگر من کنترل افکارم را ندارم، پس چه کسی دارد؟)

این ممکن است این‌طور به نظر برسد: «اگر با دقت نگاه کنم، همیشه یک اتفاق جالب در کار رخ می‌دهد». باز هم، نتایج خود را ثبت کنید. به اعتقادی اهمیت دهید که بهترین نتیجه را به همراه دارد. با سایر قسمت‌های تفکر خود تکرار کنید.

3. از برخی تحلیل‌ها استفاده کنید

طرز فکر و تحلیل کردن

کارآفرینان نوپا می‌دانند که اگر می‌خواهند بالندگی آن‌ها کسب‌وکارشان را شکل دهد، باید بدانند که کاربرانشان چه کاری انجام می‌دهند.

شما می‌خواهید درباره کسب‌وکار خود بنویسید؟ من از Google Analytics استفاده می‌کنم تا ببینم کاربران صفحات وب از چه صفحاتی استفاده می‌کنند، چه کاری انجام می‌دهند، و آیا کمپین‌های بازاریابی من مؤثر هستند.

بیشتر ما می‌توانستیم از تجزیه و تحلیل‌های بیشتری در زندگی خود استفاده کنیم. این می‌تواند به معنای نگهداری یک ژورنال از افکار و روحیه شما باشد. هر شب قبل از خواب از خود بپرسید، چه افکاری بر روز من حاکم بود؟ چطور این بر روحیه من تأثیر گذاشت؟ چه تأثیری بر بهره‌وری من داشت؟

وقتی می‌دانید چه چیزی در ذهن شما می‌گذرد، می‌توانید طرز فکر خود را با روشی تطبیق دهید که بهترین کمک را به بالندگی شما می‌کند.

4. طرز فکر فراگیر را تقویت کنید

طرز فکر فراگیر

بازاریابان حرفه‌ای دریافتند که وقتی کاربران خود را به اشتراک‌گذاری محتوای خود ترغیب می‌کنید، آن‌ها را به ماشین‌های پیوند ورودی تبدیل می‌کنید و شما فاتح اینترنت می‌شوید.

از یک روش مشابه برای ایجاد یک حلقه طرز فکر مثبت استفاده کنید.

بیایید بگوییم که امروز شما به طور استثنایی به زمان‌هایی که می‌خواهید در مورد کسی قضاوت کنید توجه داشته‌اید (آگاهی اولین قدم برای تغییر یک رفتار است). برای این کار به نوعی، به خودتان پاداش دهید، خواه این یک تحسین باشد یا به موقع کار را ترک‌کردن.

در این روش، شما افکار سالم را تقویت می‌کنید و ضمیر ناخودآگاه شما بیشتر خواهان آن است، یک چرخه فراگیر خوبی‌ها را شروع کرده و بالندگی یک طرز فکر را پرورش دهید.

5. از اشخاص ثالث کمک بگیرید

شکل‌گیری بالندگی، استادانه است. آیا نیاز دارید لیست ایمیل خود را ارتقا دهید؟ یک وبلاگ پست مهمان برای مخاطبان بزرگ تهیه کنید. آیا نیاز به راه‌اندازی یک شرکت پردازش پرداخت چند میلیارد دلاری (ahem… PayPal) دارید؟ eBay (از بزرگترین فروشگاه‌های خرید و فروش اینترنتی) را متقاعد کنید که از فناوری شما استفاده کند.

ما می‌توانیم همین کار را برای ایجاد بالندگی در طرز تفکر انجام دهیم: خود را به افرادی دارای نگرش عالی  وصل کنید. شما جزو میانگین پنج نفری باشید که بیشترین میزان مشارکت را داشته‌اند.

همچنین: با خواندن بهترین کتاب‌ها، خود را در معرض تفکر سالم و مثبت قرار می‌دهیم که می‌توانیم آن‌ها را با افکار خودمان منطبق کنیم.

سخن آخر

من تمام قسمت‌های زندگی بیرونی‌ام را بالنده شکل داده‌ام. من بیش از 10000 پومودوری به‌ دست آورده‌ام، اندازه باج یک پادشاه را صرف مکمل‌ها و قهوه‌ها، یک کتابخانه از مجلات ساخته‌ام، بی‌وقفه سال، ماه، هفته و روز را برنامه‌ریزی کردم، به باشگاه ساعت 6 صبح ملحق شدم (ببخشید شرمنده، من فقط نمی‌توانم ساعت 8 شب به رختخواب بروم) و غول تلفن هوشمند را اهلی کرده‌ام.

این عادت‌های بیرونی، زندگی‌ام را بی‌نهایت بهبود می‌بخشد. اما با کاهش بازده‌ها، شروع به انجام کارهای داخلی کردم تا یک طرز فکر بالنده را پرورش دهم. این روزها درها بسیار آسان‌تر باز می‌شوند.

اگر در جایی که در زندگی می‌خواستید باشید، نیستید، ممکن است وقت آن باشد که تمرکز خود را به سمت خود برگردانید.

کنجکاو هستم که تجربه شما در تغییر طرز فکرتان چیست؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

منبع:

success

درباره‌ی تیم ایران مدیر

همچنین ببینید

موفقیت

9 گام کاربردی برای یافتن رمز موفقیت در زندگی

چگونه می‌توان موفقیت را تعریف کرد؟ روش‌های متعدد بسیاری وجود دارد که به وسیله آن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *