صفحه اصلی / توسعه فردی / روانشناسی مثبت‌ گرا در مورد خوشبخت بودن چه چیزی می‌تواند به ما بیاموزد؟
روانشناسی مثبت‌ گرا

روانشناسی مثبت‌ گرا در مورد خوشبخت بودن چه چیزی می‌تواند به ما بیاموزد؟

روانشناسی مثبت‌ گرا توجه ما را به این نکته جلب می‌کند که ما در زندگی روزمره ممکن است با افرادی روبه‌رو شویم که خوش‌بین، روراست، پرانرژی و شادتر از دیگران هستند، بااینکه می‌دانیم آن‌ها با مشکلات مختلفی ازجمله مشکلات مالی، شخصی، شغلی و … درگیر هستند. چه مواردی باعث می‌شود که به این صورت رفتار کنند؟ این افراد چه ویژگی‌هایی دارند که از بقیه متمایز می‌شوند؟ نگاهشان به زندگی چگونه است؟ چرا تسلیم نمی‌شوند؟

کتاب روانشناسی

حتی اگر شما یکی از این افراد شاد نباشید، امیدواریم حداقل دوره‌های کوتاهی از خوشبختی و شادمانی عمیق را تجربه کرده باشید مانند زمانی که در یک امتحان سخت نمره خوبی را کسب کرده‌اید یا در شغل موردعلاقه‌تان در یک مجموعه‌ معتبر استخدام‌ شده‌اید و همه‌ این‌ها باعث شده‌اند که احساس خوشحالی کنید. خوشبختی از منظر روانشناسی رضایت از وضع موجود و داشتن هیجانات مثبت مثل شادی، لذت و … تعریف می‌شود.

روانشناسی مثبت‌ گرا و خوشبختی

ایران مدیر در این مقاله سعی دارد تا به بررسی روانشناسی مثبت‌ گرا به‌عنوان یک علم و استفاده کاربردی از آن در زندگی‌مان بپردازد.

در این مقاله شما یاد خواهید گرفت که روانشناسی مثبت‌ گرا چیست؟ چه مؤلفه‌هایی دارد؟ تاریخچه‌اش چه بوده است؟ چه اصولی دارد؟ هدفش چیست؟ موضوعاتش چه هستند؟ تفاوتش با تفکر مثبت در چیست؟ بزرگان و نظریه‌پردازانش چه کسانی هستند؟ در زندگی و محل کار چگونه می‌توانیم از آن بهره ببریم؟ و نهایتاً چه انتقاداتی به آن وارد است؟

روانشناسی مثبت‌ گرا چیست؟

سلیگمن (2005) روانشناسی مثبت‌ گرا را اصطلاحی برای بررسی هیجان‌های مثبت (شادی-سعادت-خوش بینی و…) و ویژگی‌های شخصیتی مثبت (شجاعت- نوع‌دوستی- وجدان اخلاقی و…) می‌داند.

میهای چیک سنت میهای روانشناسی مثبت‌ گرا را بدین شکل تعریف می‌کند:

این رویکرد روانشناسی را به مطالعه و بررسی بیماری‌ها، آسیب‌ها و ضعف‌ها محدود نمی‌کند و ویژگی‌های مثبت و نقاط قوت را مدنظر قرار می‌دهد.

روانشناسی مثبت‌ گرا چیست

فرض روانشناسی مثبت‌ گرا چیست؟

فرض بر این است که ویژگی‌های کارآمد و توانایی‌هایی در انسان وجود دارند مانند امید، خوش‌بینی، تلاش، بودن در زمان حال و … که مانند سپری از او در برابر بیماری‌ها محافظت می‌کنند.

به‌عنوان‌مثال خوش‌بینی آموخته‌شده باعث جلوگیری از افسردگی و اضطراب در کودکان و بزرگ‌سالان می‌شود.

تاریخچه روانشناسی مثبت‌ گرا چیست؟

یکی از مهم‌ترین تحولات در روانشناسی معاصر، جنبش روانشناسی مثبت‌ گرا به رهبری مارتین سلیگمن است. روانشناسی مثبت‌ گرا توسط مارتین سلیگمن زمانی که رئیس انجمن روانشناسی آمریکا بود، در سال 1990 پایه‌گذاری شد. سلیگمن در میانه دهه 1960 در دانشگاه پنسیلوانیا پژوهشی در مورد شخصیت انسان شروع کرد که آن را درماندگی آموخته‌شده نامید. پس‌ازآن پژوهش‌هایی در مورد خوش‌بینی و بدبینی انجام داد.

روانشناسی مثبت‌ گرا به رویکردهای قبلی در روانشناسی انتقاد کرد و خواستار توجه به مفاهیم جدیدی در روانشناسی شد. رویکردهای قبلی در روانشناسی به آسیب‌ها و نا به هنجاری‌ها توجه می‌کردند و بر ضعف‌ها و اشکالات انسان به‌جای نقاط قوتش تمرکز می‌کردند. روانشناسی مثبت‌ گرا معتقد است که توانمندی‌ها هم به‌اندازه نقاط ضعف مهم هستند.

سلیگمن معتقد است که روانشناسی بعد از جنگ جهانی دوم به‌صورت علمی درآمد که به‌طور خاص به شفابخشی تأکید داشت و با استفاده از الگوی پزشکی بر آسیب‌های روانی متمرکز شد و رشد یافتن توانایی‌ها در روانشناسی و درمان مورد غفلت قرار گرفت. توجه سلیگمن به روانشناسی مثبت‌ گرا با استقبال روبه‌رو شد و تحقیقات زیادی در این زمینه انجام گرفت. در سال 2001 تحقیقات درباره خوشبختی و احساسات مثبت به‌طور قابل‌توجهی افزایش پیدا کردند. در سال 2002 سلیگمن کتابی با نام شادمانی درونی: استفاده از روانشناسی مثبت نگر جدید برای تحقق بخشیدن به استعداد خودتان جهت شادمانی بادوام منتشر کرد و این کتاب شهرت زیادی پیدا کرد.

کتاب شادمانی درونی

کتاب شادمانی درونی اثر مارتین سلیگمن

موضوع اصلی روانشناسی مثبت‌ گرا و انسان‌گرا یکی است. مثبت نگری مسئله‌ای بود که سی سال قبل از این جریان توسط مزلو، راجرز و سایر روانشناسان مکتب انسان‌گرا معرفی شده بود اما ازلحاظ علمی روانشناسی مثبت‌ گرا از انسان‌گرا دقیق‌تر است. روانشناسی مثبت‌ گرا علمی است که بر موفقیت و دستاوردهای انسان تأکید می‌کند.

روانشناسی مثبت‌ نگر بر 3 اصل تأکید می‌کند:

1-تجربه‌هایی که برای مردم ارزشمند است مثل امید، خوش‌بینی، شادی و…

2-صفات فردی مثل کار، فعالیت و تلاش، مهارت‌های بین فردی و…

3-ارزش‌های مثبت گروهی و شهروندی مثل مسئولیت‌پذیری، صبوری، دلگرمی دادن و…

هدف روانشناسی مثبت‌ نگر چیست؟ روانشناسی مثبت نگر به دنبال آن است که تصویری زیبا و ارزشمند از زندگی ارائه کند و افراد را توانمندتر کند و استعدادشان را شکوفا سازد. هم‌چنین شناخت بیشتر پیدا کردن از عواملی که به افراد کمک کند چه به‌صورت فردی، چه گروهی به رشد و بالندگی دست پیدا کنند. روانشناسی مثبت‌ نگر می‌خواهد بهزیستی و سطح کیفیت زندگی را بهبود ببخشد.

روانشناسی مثبت‌ گرا و روانشناسی مثبت نگر

برخی از موضوعات روانشناسی مثبت‌ نگر

خوش‌بینی

یعنی انتظار مثبت برای نتیجه هر چیزی. انتظار داشته باشیم که اتفاقات خوبی برایمان می‌افتد. بر اساس مدل شناختی در روانشناسی، 3 موضوع تعیین‌کننده‌ی وضعیت روانی هر فردی هستند:

اول) نوع نگاه انسان به خود؛ یعنی انسان خودش را به‌طورکلی چگونه ارزیابی می‌کند؟ مثلاً خود را موفق می‌داند یا شکست‌خورده؟

دوم) نوع نگاه انسان به دیگران؛ یعنی انسان دیگران را به‌طورکلی چگونه ارزیابی می‌کند؟ مثلاً دیگران را مهربان می‌داند یا ظالم؟

سوم) نوع نگاه به آینده؛ یعنی چه فکری در مورد آینده می‌کند؟ مثلاً آینده پر از اتفاقات ناخوشایند است یا خوشایند؟

سلیگمن و همکارانش 4 منبع برای پرورش و رشد خوش‌بینی معرفی کرده‌اند:

1) خانواده
2) وراثت
3) معلمان و مربیان
4) رسانه‌ها

که در زیر تشریح می‌شود:

خانواده: بافت و نظام رفتاری خانواده‌ای که ما در آن بزرگ شده‌ایم در همه جنبه‌های زندگی‌مان، خود را نشان می‌دهد چون تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر رفتار ما می‌گذارند.

طبیعتاً خانواده‌هایی که دید مثبتی به اتفاق‌هایی که برایشان می‌افتند، دارند و دلایل شکست را به عوامل خارج از کنترل خودشان و موقتی نسبت می‌دهند، فرزندانی را تربیت می‌کنند که آن‌ها نیز خوش‌بینی را الگو خود قرار می‌دهند. آن‌ها در خانواده یاد گرفته‌اند که بیشتر خوش‌بین باشند تا بدبین. البته این توضیحات بدان معنا نیست که اگر پدر و مادری سبک تبیینی بدبینانه داشتند، فرزندان آن‌ها هم حتماً بدبین می‌شوند. بی‌شک هر فرد منحصربه‌فرد است.

وراثت: پژوهش‌های بالینی با آزمایش‌هایی که بر روی دوقلو‌ها انجام‌شده‌اند، نشان داده‌اند که خوش‌بینی تا حدودی جنبه ارثی دارد.

معلمان و مربیان: به‌جز پدر و مادر، افراد دیگری وجود دارند که سبک تبیینی خود را ناخواسته تحمیل می‌کنند، معلمان و مربیان نیز افراد تأثیرگذاری بر روی اشخاص هستند.

معلمان و مربیان باید در نظر داشته باشند که انتقادهایی که می‌کنند یا ایرادهایی که می‌گیرند، باعث می‌شوند که بر دید افراد بر خودشان و جهان تأثیر می‌گذارند. آن‌ها زمانی که با شکست شاگردانشان مواجه می‌شوند باید به این موضوع توجه داشته باشند که با دید بدبینانه و ناامیدکننده با آن‌ها برخورد نکنند چون بر دید آن‌ها نسبت به همه‌چیز به‌شدت تأثیر می‌گذارد.

رسانه‌ها: رسانه‌ های اجتماعی تأثیر زیادی بر سبک تبیینی افراد دارند. نحوه‌ای که اخبار مسائل روز دنیا را به تصویر می‌کشد، موضوعاتی مثل جنگ، خشونت و… و دلایل این اتفاقات معمولاً با تحریف همراه است و عوامل منفی برجسته می‌شوند. درنتیجه اگر اطلاعات کافی در مورد اتفاقات روز دنیا نداشته باشیم ممکن است شنیده‌ها بر دیدمان اثر منفی بگذارند. هم‌چنین سریال‌ها، فیلم‌ها سینمایی و … نیز با پرداختن به مسائل مختلف و شکل دادن به شخصیت‌های مجموعه‌های تلویزیونی با رفتارهای متفاوت، موارد زیادی را آموزش می‌دهند.

«انسان خوش‌بین این توانایی را دارد که مشکلات را در جعبه‌ای بگذارد و سراغ کار و زندگی‌اش برود. این کار به معنای حذف مشکل نیست، بلکه به معنای حذف نکردن بقیه زندگی است.»
سلیگمن

شادکامی

روانشناسی مثبت ‌نگر به‌عنوان علم شاد زیستن تعریف شده است. شاد بودن و داشتن احساسات مثبت تأثیر زیادی بر طول عمر، رشد خلاقیت، حل مسئله، ارتقا کیفیت زندگی، موفقیت‌های شغلی، تحصیلی و…، پیشگیری از اختلال‌ها و بیماری‌های جسمی و روانی دارد.

شادی دارای 3 بخش مهم است:

1-احساسات منفی کم

به احساساتی مثل غم، خشم، کینه و… احساسات منفی گفته می‌شود. هرچقدر این احساسات را کمتر تجربه کنیم، میزان شادی ما بیشتر می‌شود.

2-احساسات مثبت زیاد

به احساساتی مثل عشق، لذت، قدردانی و… احساسات مثبت گفته می‌شود. هرچقدر این احساسات را بیشتر تجربه کنیم، احساس شادی بیشتری می‌کنیم.

3-احساس رضایت از زندگی

رضایت از زندگی به این معنی است که با وجود ناکامی و مشکلات سعی کنیم جنبه‌های مثبت زندگی را ببینیم و به خاطر وجود آن‌ها حس رضایت‌مندی را تجربه کنیم.

برخلاف آنچه اغلب ما باور داریم، شادکامی خودبه‌خود برای ما اتفاق نمی‌افتد، ما خودمان باید شادکامی را به وجود بیاوریم.

5 راهکار علمی برای افزایش شادکامی

راهکارها زیر به‌صورت مختصر توضیح داده می‌شوند. به این دلیل که این مباحث بسیار مفصل و کاربردی هستند، در مقالات آتی به‌طور جامع به آن‌ها پرداخته می‌شود.

1) مهربانی کردن

هر روز یک تا پنج عمل مهربانانه در حق کسی انجام دهید. منظور کاری است که باعث خوشحال شدن طرف مقابل بشود. سپس در دفترچه‌ای یادداشت کنید از انجام هرکدام از آن‌ها چه احساسی داشتید.

2) نامه تشکر

برای یکی از افراد مهم زندگی‌تان نامه قدردانی بنویسید و در آن نامه بابت هر موضوع مثبتی که در زندگی‌تان تأثیرگذار بوده است از آن شخص تشکر کنید. می‌توانید آن نامه را برایش بفرستید یا شخصاً خودتان به دست او برسانید.

3) 3 اتفاق خوب

هر شب 3 اتفاق خوبی که در طول روز برایتان رخ داده است را یادداشت کنید و دلیل روی دادن هر یک از آن‌ها را بنوسید. ممکن است فکر کنید که شاید در بعضی روزها اتفاق خوبی نیفتد، اشکالی ندارد! شما سعی‌تان را بکنید تا اتفاق‌ها خوب را بسازید. هم‌چنین وقتی به دنبال مرور کردن اتفاقات خوب هستید سخت‌گیر نباشید، هر چقدر هم که کوچک بودند، یادداشتشان کنید.

4) گوش دادن فعالانه

زمانی که چیزی را گوش می‌دهید، همه حواستان را به صحبت‌های طرف مقابلتان بدهید. سؤال بپرسید، وسط صحبت‌هایش نپرید، همدلی کنید (به موضوع از زاویه دید او نگاه کنید)، قضاوت و نصیحت نکنید. گوش دادن فعال در بهبود روابط بسیار اثرگذار است.

5) تنفس ذهن آگاه

سعی کنید بر دم و بازدمتان تمرکز کنید. اگر حواستان پرت شد، دوباره توجهتان را متمرکز کنید. این مدل تنفس در آرامش بخشیدن به شما بسیار کمک‌کننده است.

رضایت

احساس رضایت از زندگی یکی از مباحث مهم در روانشناسی مثبت‌ گرا است. احساس رضایت از زندگی باعث احساس راحتی و آرامش می‌شود و برای رسیدن به شادی حقیقی انسان باید از درون احساس رضایت کند، برای این کار باید تصمیم بگیرد که به شکایت‌ها و اعتراض‌هایش نسبت به هر چیزی که باب میلش نیست، پایان دهد. رضایت از زندگی یک انتخاب است. این انسان است که رضایت یا نارضایتی را انتخاب می‌کند. رضایت جنبه‌های وسیعی از زندگی را در بر می‌گیرد؛ شغلی، مالی، عاطفی و… .

دید منعطف و سازگارانه منجر به رضایت از زندگی می‌شود. رضایت از زندگی به این معنی نیست که هیچ مشکل یا درگیری وجود ندارد بلکه به این معنا است که می‌توان در کنار همه‌ ناملایماتی‌ها به جنبه‌های مثبت نیز نگاه کرد و این فرصت را به فرد می‌دهد تا تسلیم فراز و نشیب‌های زندگی نشود.

معنویت

سلیگمن در یکی از آثار خود به نام شادی حقیقی به موضوع معنویت پرداخته است. او معتقد است که روانشناسی قرن بیستم دیدگاهی منفی نسبت به دین داشته است و به همین دلیل خود را از یکی از منابع مهم کمال و رشد محروم کرده است. اکثریت روانشناسان قرن بیستم معتقد بودند که سلامت روان با دین ارتباطی ندارد ولی پژوهش‌های نیمه دوم قرن بیستم نشان دادند که گرایش‌های دینی می‌توانند از بسیاری از اختلالات روانی مثل افسردگی، اضطراب، سوءمصرف مواد، طلاق و رفتارهای ضداجتماعی پیشگیری کنند.

اعتقاد به مسائل دینی می‌توانند بر بسیاری از رفتارها تأثیرگذار باشند و افراد خیلی از کارهایی که به خودشان یا دیگران آسیب می‌زنند را انجام نمی‌دهند. ممکن است به خاطر باورهای دینی کمتر دچار درگیری با مسائل زندگی یا افراد دیگر شوند.

امیدواری

امید یعنی دید مثبتی به آینده داشته باشیم. امید باعث می‌شود در مسیر زندگی با انگیزه گام برداریم و به اتفاقات خوبی که قرار است برایمان بیفتد ایمان داشته باشیم. امید باعث می‌شود برای دستیابی به هدف‌هایمان تلاش کنیم.

طبق تعریف اسنایدر (1991) امیدواری از دو جزء تشکیل شده است.

1) داشتن اراده برای رسیدن به هدف موردنظر و دلخواه
2) بررسی راه‌هایی که برای رسیدن به اهداف وجود دارند

مطالعات زیادی نشان داده‌اند که حتی در مورد بیماری‌های صعب‌العلاج و دشواری مثل سرطان با کمک امیدواری می‌توان نتایج حیرت‌انگیزی را مشاهده کرد. انسان امیدوار هیچ‌گاه توانایی‌هایش را دست کم نمی‌گیرد و اجازه نمی‌دهد سختی‌های راه او را از نفس بیاندازند. امید از ضروریات زندگی هر فردی است.

بخشش

یکی از مباحث جدیدی که روانشناسی مثبت‌ نگر به آن توجه کرده است، بحث بخشش است. بخشش عملی است که فرد آن را به‌صورت آگاهانه انتخاب می‌کند. بخشش یکی از مهارت‌های مهم بین فردی و توسعه فردی است. بخشش باعث بهبود روابط و کاهش پیامدهای بلندمدت تعارضات می‌شود.

معنا جویی

سلیگمن (2002) از سلسله‌مراتب زندگی شاد صحبت کرده است و آن را دارای 3 سطح می‌داند:

سطح اول، زندگی لذت‌بخش است.

سطح دوم، زندگی خوب است.

سطح سوم، زندگی معنادار و شادی واقعی است.

اینکه ما در زندگی برای خودمان معنایی داشته باشیم، کمکمان می‌کند تا زمانی که به در بسته برخورد کردیم، فکر نکنیم که هیچ راهی وجود ندارد و به پوچی برسیم. معنا داشتن در زندگی یعنی هر کاری که انجام می‌دهیم هدفمند است. اگر به سرکار می‌رویم، اگر درس می‌خوانیم، اگر ازدواج‌ کرده‌ایم و… به خاطر آن بوده است که معنایی در زندگی پیدا کرده‌ایم.

افرادی که برای زندگی کردن معنایی ندارند، منفعلانه عمل می‌کنند. نتیجه کارها در هیچ زمینه‌ای برایشان مهم نیست و تلاشی در جهت بهبود اوضاع نمی‌کنند.

روانشناسی مثبت‌ گرا و زندگی خوب

«یک زندگی خوب، چیزی فراتر از زندگی لذت‌بخش است و زندگی معنادار، چیزی فراتر از زندگی خوب»

تاب‌آوری

تاب‌آوری در روانشناسی به معنی ظرفیت مثبت مردم به کنار آمدن با سختی و استرس است؛ یعنی فرد در مقابل سختی‌ها، ناکامی‌ها و تعارض‌های زندگی سازگارانه برخورد کند، دست از تلاش برندارد و برای خلق موقعیت‌های بهتر دائماً تلاش کند.

تاب‌آوری غلبه کردن بر مشکلات است. مشکلات باعث نمی‌شوند که فرد ضعیف شود، اتفاقاً برعکس، فردی که تاب آور است هرچقدر هم شرایط سخت و نفس‌گیر باشد، خسته نمی‌شود و به مسیرش ادامه می‌دهد. در انتهای مسیر او قوی‌تر و محکم‌تر می‌شود. افراد تاب‌آور از چالش‌ها برای رشد کردن استفاده می‌کنند. آن‌ها واقعیت‌های زندگی را می‌پذیرند و توانایی‌های زیادی برای منطبق کردن خود با تغییرات بزرگ دارند.

کتاب روانشناسی

نظریه‌پردازان و بزرگان روانشناسی مثبت‌ نگر

از نظریه‌پردازان و بزرگان رویکرد روانشناسی مثبت‌ نگر می‌توان به مارتین سلیگمن، میهای چیک سنت میهای، کریستوفر پترسون، باربارا فردریکسون، کارول دوک، دانیل گیلبرت، کنون شلدون و… اشاره کرد که در این بخش به طور خلاصه به معرفی برخی از این افراد به همراه نظریه و کتبشان می‌پردازیم:

مارتین سلیگمن

روانشناسی مثبت‌ گرا و مارتین سلیگمن

زندگی نامه

مارتین سلیگمن در سال 1942 در آلبانی متولد شد. پدر و مادر او مسیحی بودند. در تمام زندگی سلیگمن ردپای مذهب به‌وضوح دیده می‌شود. پس از به پایان رساندن دبیرستان، در دانشگاه پرینستون در رشته فلسفه مشغول به تحصیل شد. پس از تمام کردن دوره کارشناسی، در دانشگاه پنسیلوانیا در رشته روانشناسی شروع به تحصیل نمود و مدرک دکترایش را اخذ کرد. در سال 1990 به سمت روانشناسی مثبت نگر حرکت کرد. او در سال 1998 به ریاست انجمن روانشناسی آمریکا نائل شد. او ابتدا در دانشگاه کرنل مشغول به کار شد و پس از مدتی به دانشگاه پنسیلوانیا برگشت و تا به امروز به فعالیت‌های علمی خویش ادامه داده است. او روانشناسی است که به تدریس و نویسندگی نیز مشغول است.

آثار

او تا به امروز حدود بیست کتاب و دویست مقاله نوشته است. برخی از کتاب‌های مهم او عبارت‌اند از:

از بدبینی به خوش‌بینی، آسیب‌شناسی روانی، چه چیزی را می‌توانید تغییر دهید و چه چیزی را نمی‌توانید، خوش‌بینی آموخته‌شده، شادمانی درونی، کودک خوش‌بین، شکوفایی و…

نظریات و موضوعات مهم وی

درماندگی آموخته‌شده، افسردگی، خوش‌بینی و بدبینی، بهباشی (خوشبختی)، اسنادها و… .

مجموعه کتاب های مارتین سلیگمن

میهای چیک سنت میهای

روانشناسی مثبت‌ گرا و میهای چیک سنت میهای

زندگی نامه

او در سال 1934 در مجارستان به دنیا آمد. او از نظریه‌پردازان روانشناسی مثبت نگر و استاد دانشگاه کلرمونت است. او مدیر سابق گروه شناسی شیکاگو نیز بوده است. او در جنگ جهانی دوم در زندان اردوگاه ایتالیا اسیر بود. بعد از جنگ در زمینه فلسفه، هنر و دین شروع به مطالعه کرد. پس‌ازآنکه به‌طور اتفاقی سخنرانی کارل گوستاو یونگ که یکی از روانشناسان مشهور است را شنید، تصمیم به خواندن روانشناسی گرفت. یونگ از روانشناسانی است که بر تفکرات وی تأثیرات زیادی گذاشته است.

شهرت او به علت نظریه غرقگی(Flow) است. این ایده زمانی که در اسارت بود برای اولین بار به ذهنش خطور کرد، زمانی که او توجهش به این مسئله جلب شد که شطرنج بازی کردن زندانیان باعث منحرف شدن ذهنشان از شرایطی که در آن قرار داشتند می‌شد. او پژوهش‌های زیادی در این زمینه کرده است. این مفهوم در ادامه مقاله توضیح داده می‌شود.

آثار

او تعداد زیادی کتاب و حدود 120 مقاله نگاشته است. برخی از کتاب‌های مهم او عبارت‌اند از:

خلاقیت، غرقگی، شکل‌گیری خود، مدل سیستمی خلاقیت و…

نظریات و موضوعات مهم وی

غرقگی، شادی، خلاقیت و…

کریستوفر پترسون

روانشناسی مثبت‌ گرا و کریستوفر پترسون

زندگینامه

او در سال 1950 به دنیا آمد و در سال 2012 به علت سکته قلبی درگذشت. او پرفسور برجسته دانشگاه میشیگان بود. مدرک او روانشناسی بالینی بود و چندین سال ریاست دانشکده روانشناسی میشیگان را بر عهده داشت. او به خاطر خدمات، پژوهش‌ها و آموزش‌های ارزشمندش در حوزه روانشناسی، در سال 2010 برنده سیب طلایی شد. او به مردم علاقه زیادی داشت و شعارش دیگران مهم هستند، بود. نزدیکان و شاگردانش معتقدند که علاوه بر عالی بودن در حوزه پژوهش، در زندگی شخصی‌اش هم بسیار موفق بود و خوب زندگی می‌کرد.

آثار

بیش از 350 کتاب، نشریه علمی، پژوهش و مقاله نگاشته است. از کتاب‌های مهم او، نقاط قوت و فضیلت‌های شخصیتی است و از پژوهش‌های مهم او می‌توان به رابطه خوش‌بینی با طول عمر اشاره کرد که نتایج آن نشان داد افراد خوش‌بین طول عمر بیشتری نسبت به افراد بدبین دارند.

نظریه و موضوعات مهم وی

شناساندن توانمندی‌های منش و فضائل و…

اصطلاح غرقگی در روانشناسی مثبت‌ نگر به چه معناست؟

اصطلاح غرقگی توسط یکی دیگر از پایه‌گذاران رشته روانشناسی مثبت نگر به نام میهای چیک سنت میهای، روانشناس مجاری ابداع شده است. فعالیت‌ها علمی وی در زمینه شادی و خلاقیت است اما شهرت وی بیشتر به خاطر مطرح کردن اصطلاح غرقگی است.

غرق شدن به معنی جذب شدن در کاری است. غرقگی نوعی حالت خلسه مانند است.

وقتی فردی کاری را با عشق و علاقه انجام می‌دهد، حالت غرقگی برایش اتفاق می‌افتد. در این حالت شخص تمرکز بسیار زیادی دارد. احساس مضطرب شدن یا ملامت نمی‌کند. احساس می‌کند زمان زود می‌گذرد. غرقگی تجربه‌ای است که باعث می‌شود فرد خودش را فراموش کند و غرق سرخوشی و لذت شود. مثلاً گاهی که در حال مطالعه کتاب موردعلاقه‌مان هستیم و یک دفعه متوجه می‌شویم که چقدر زمان گذشته است و ما غرق در مطالعه بوده‌ایم!

غرقگی به فرد کمک می‌کند تا به اهدافش برسد و مهارت‌هایش را بهبود ببخشد. باعث رشد بینش خلاقانه می‌شود. مهم‌ترین شرط غرقگی این است که فرد در کاری که انجام می‌دهد مهارت داشته باشد و آن فعالیت چالش‌برانگیز باشد. هم‌چنین بین مهارت و چالش تعادل برقرار باشد.

سلیگمن در بررسی‌های خود مشخص کرده است که بعضی از افراد به همین دلیل از زندگی خود رضایت دارند و حتی موفق می‌شوند. آن‌ها در روابط، شغل و امورات روزانه خود غرقگی را تجربه می‌کنند و برعکس بعضی افراد با غرور زیاد، بدون علاقه و به امید زودتر گذشتن زمان لحظات را سپری می‌کنند.

روانشناسی مثبت نگر و نظریه شکوفایی

بهزیستی (بهباشی) از نظر روانشناسی مثبت نگر با شادکامی متفاوت است.

این نظریه 5 عنصر دارد که آن‌ها را نام می‌بریم و مختصراً توضیح می‌دهیم:

هیجان مثبت: باربارا فردریکسون، چندین هیجان مثبت را معرفی کرده است: شادی، آرامش، علاقه، سپاس‌گزاری، امید، غرور مثبت (احساس خوبی که از موفقیت به دست می‌آید و با فروتنی تعدیل می‌شود)، تفریح، الهام (فراتر رفتن از امور عادی)، عشق.

اشتیاق داشتن به کار: باانگیزه بودن، علاقه‌مند بودن و هدفمند بودن و استفاده صحیح از توانمندی‌ها در به انجام رساندن وظایف و مسئولیت‌ها

روابط مثبت: روابط با کیفیت و همراه با احترام، اعتماد و حمایتی که با افراد خانواده، نزدیکان، همکاران و دوستان برقرار می‌کنیم.

معنا داشتن: در زندگی‌مان به ارزش‌ها مثلاً عدالت که به آن‌ها اعتقاد داریم، اهمیت دهیم.

دستاوردها: موفقیت‌های کوچک و بزرگی که در زندگی کسب می‌کنیم. این موفقیت‌ها نشان‌دهنده زندگی توأم با پیشرفت و روبه جلو است.

قرار تفریح روزانه: تمرینی جهت افزایش هیجان‌ها مثبت

اولین کاری که نیاز است انجام دهید این است که برای هر روزتان یک تفریح تعیین کنید. تفریح هر روز بهتر است با روزهای دیگر متفاوت باشد. این تفریح باید چیزی باشد که حالتان را خوب کند، هر چیزی می‌تواند باشد. حتماً نباید چیزی بزرگ و غیرقابل دسترس باشد.

نکته دومی که در این تمرین مهم است، این است که زمانی که مشغول تفریح روزانه‌تان هستید، به گذشته فکر نکنید، گذشته را در گذشته جا بگذارید. این زمان کوتاه را صرف آرامش بخشیدن به خودتان بکنید.

نکته سومی که بی‌ارتباط با نکته دوم نیست، این است که باید سعی کنید مانند بچه‌ها در لحظه حال زندگی کنید. دقت کنید که در آن لحظه چه حس و حالی دارید. احساس مثبتی که دارید را پیدا کنید و در ذهنتان ثبتش کنید.

سعی کنید هر شب قبل از خواب، دقایقی کوتاه را به‌مرور کردن آن تجربه لذت‌بخش بپردازید.

آخر هر هفته هم به مدت 10 تا 15 دقیقه این کار را تکرار کنید و در آخر، هفته گذشته را با این هفته مقایسه کنید و بررسی کنید که کیفیت کدام بهتر بوده است؟

پیشنهاد می‌کنیم این تمرین را حداقل 6 ماه ادامه دهید و نتایج شگفت‌انگیز آن را مشاهده کنید.

سلیگمن چگونه به مفهوم درماندگی آموخته شده پی برد؟

روانشناسی مثبت‌ گرا و درماندگی آموخته شده

آزمایشی که او انجام داد را برایتان شرح می‌دهیم تا شما هم با این مفهوم جذاب آشنا شوید.

سلیگمن آزمایشی را طراحی کرد تا واکنش سگ‌ها به شوک الکتریکی را بررسی کند.

سگ‌ها در قفسی مخصوص قرار گرفتند، سپس از کف قفس به آن‌ها شوک داده ‌شد.

سگ‌هایی که در معرض شوک الکتریکی‌ بودند نمی‌توانستند از آن رهایی یابند، پس از چندین تلاش یاد گرفتند که هیچ پاسخی باعث قطع شدن شوک نمی‌شود. سپس در موقعیت دیگری قرار داده شدند که انداختن یک مانع باعث قطع شدن شوک می‌شد، آن‌ها منفعلانه روی زمین دراز کشیدند و خودشان را تسلیم شوک الکتریکی کردند. درواقع اینکه متوجه شده بودند کنترلی بر روی موقعیت ندارند، انگیزه‌ پاسخ دادن را از دست دادند. با انجام آزمایش‌های دیگر او متوجه شد که این وضعیت در مورد جامعه انسانی نیز صدق می‌کند.

سلیگمن در تحقیقات بعدی‌اش متوجه شد انسان همان‌طور که می‌تواند در اثر تجربه درماندگی را بیاموزد، می‌تواند خوش‌بینی را هم بیاموزد. او نظریه‌ خود را گسترش داد و اعلام کرد که فقط عدم کنترل در شرایط درماندگی آموخته‌شده بر سلامتی ما تأثیر نمی‌گذارد، این نیز اهمیت دارد که چگونه این کنترل نداشتن را برای خود توجیه می‌کنیم. او برای واضح‌تر کردن این مفهوم سبک تبیینی را مطرح کرد.

افراد بدبین موقعیت‌های منفی و ناگوار را با لحنی شخصی و تعمیم دهنده توجیه می‌کنند.

لحن شخصی یعنی تقصیر من است که این اتفاق افتاد، همیشه خرابکاری می‌کنم.

لحن تعمیم دهنده یعنی فکر کردن به اینکه همیشه همین‌طور است. همیشه بدشانس هستم.

سبک تبیینی بدبینانه می‌تواند به همه جنبه‌های زندگی سرایت کند. سلیگمن معتقد است افرادی که سبک تبیین‌کننده خوش‌بینانه دارند از افرادی که سبک تبیینی بدبینانه دارند، از سلامت بیشتری برخوردارند. به همین خاطر است که روی رفتارهای خود مراقبت بیشتری انجام می‌دهند، سیگار کشیدنشان را کنترل می‌کنند، مواظب رژیم غذایی‌شان هستند، ورزش می‌کنند و هنگام مشکلات جسمی فوراً به پزشک مراجعه می‌کنند.

چرا بعضی از افراد از مشکلات خسته نمی‌شوند و به تلاش کردن ادامه می‌دهند؟

این سؤال را مارتین سلیگمن با نظریه انتساب پاسخ می‌دهد. وقتی در کاری شکست می‌خوریم در ذهنمان این شکست را به دلایلی نسبت می‌دهیم. ما با استفاده از این روش عدم کنترل خودمان بر شرایط را توجیه می‌کنیم.

سلیگمن معتقد است که افراد بدبین علت شکست‌ها را به علت‌های درونی، پایدار و کلی نسبت می‌دهند درصورتی‌که افراد خوش‌بین علت شکست را به علت‌های بیرونی، ناپایدار و اختصاصی نسبت می‌دهند.

منظور از درونی، پایدار و کلی چیست؟

مثلاً اگر در یک امتحان رد شوید و به خودتان بگویید به‌اندازه کافی باهوش نیستید تا نمره قبولی را کسب کنید، علت را به درون خودتان نسبت داده‌اید.

اگر به خودتان بگویید این وضعیت تغییر نمی‌کند و هیچ‌چیزی بهتر نمی‌شود، علت را پایدار دانسته‌اید، یعنی نمی‌توانید تغییری در شرایط ایجاد کنید.

اگر به این فکر کنید که چون در این امتحان قبول نشده‌اید، در هیچ یک از امتحانات دیگر هم قبول نمی‌شوید، علت را کلی دانسته‌اید.

منظور از بیرونی، ناپایدار و اختصاصی چیست؟

اگر در امتحانی رد شدید و دلیل رد شدنتان را سخت بودن امتحان دانستید، به علتی بیرونی فکر کرده‌اید.

اگر به خودتان بگویید که این وضعیت قابل اصلاح شدن است و می‌توانید با وقت بیشتر گذاشتن برای مطالعه، آن را تغییر دهید علت را ناپایدار دانسته‌اید.

اگر به این فکر کنید که رد شدن در این امتحان به امتحان‌های دیگرتان ربطی ندارد و می‌توانید در آن‌ها موفق شوید، علت را خاص همین موقعیت دانسته‌اید و به موقعیت‌های دیگر تعمیم نداده‌اید.

نکاتی که در بالا توضیح داده شد فرق بین افراد موفق و افراد ناموفق است.

شما جزو کدام دسته هستید؟ به موقعیت‌های زندگی‌تان فکر کنید! وقتی احساس ناکامی و شکست خوردگی را تجربه کرده‌اید، چه افکاری به ذهنتان هجوم آورده‌اند؟

«تلاش تلاشگران در پیچ  و خم‌های زندگی هیچ‌گاه با درماندگی روبه‌رو نخواهد شد.» ناپلئون

استفاده متعادل و هدفمند از توانمندی‌ها

گاهی ممکن است در استفاده از بعضی ویژگی‌ها افراط کنیم و همین افراط باعث به دردسر افتادن ما بشوند. برای مثال فقدان مهربانی و محبت کردن به دیگران می‌تواند منجر به سنگدلی شود و از طرف دیگر مهربانی بیش‌ازاندازه ممکن است باعث سوءاستفاده دیگران از ما بشود. پس اگر در مهربانی تعادل را رعایت کنیم، مشکلی ایجاد نمی‌شود. مثال دیگری که در این زمینه می‌توان زد، ویژگی خوش‌بینی است. بعضی از افراد بیش‌ازاندازه خوش‌بین هستند. مثلاً پرخوری می‌کنند و فکر می‌کنند که چاق نمی‌شوند  (غذا خوردن احساسی) یا فشارخون دارند و به پزشک مراجعه نمی‌کنند چون بر این باور هستند که فشارخون مشکلی برای سلامتی‌شان ایجاد نمی‌کند.

دغدغه روانشناسی مثبت نگر فهم این تعادل و استفاده صحیح از توانمندی‌ها است.

تفاوت روانشناسی مثبت‌ گرا با تفکر مثبت چیست؟

روانشناسی مثبت‌ گرا برخلاف تفکر مثبت مبتنی بر روش علمی-پژوهشی است.

تفکر مثبت به موقعیت بستگی دارد و از آن تأثیر می‌پذیرد درحالی‌که روانشناسی مثبت‌ گرا این‌گونه نیست.

روانشناسی مثبت‌ گرا بر اساس واقعیت به‌راحتی قابل‌پذیرش است ولی برای رسیدن به تفکر مثبت باید با واقعیت چالش کرد.

رفتار سازمانی مثبت‌ گرا چیست؟

پژوهشگران نشان داده‌اند که در مطبوعات سازمانی در چند سال گذشته، کلمات با بار منفی مثل نارضایتی شغلی، غیبت از کار و… رشد چهار برابری نسبت به کلمات مثبت گرایانه مانند شفقت، پرهیزکاری و … داشته است.

جو سازمانی مثبت‌گرا، حوزه‌ای جدید در رفتار سازمانی است و چنین تعریف می‌شود:

پیدا کردن توانمندی‌های مثبت روان‌شناختی و نقاط قوت افرادی که در یک سازمان مشغول به کار هستند، مواردی که قابل توسعه و اندازه‌گیری باشند و بتوانیم از آن‌ها برای بهتر کردن عملکرد کارکنان استفاده کنیم (لوتانز،2002).

فرد لوتانز با مطرح کردن رفتار سازمانی مثبت و تمرکز بر نقاط قوت انسان در محیط کار به‌جای تمرکز بر ضعف‌ها و نقص‌ها از افراد پیشکسوت رویکرد مثبت‌گرا در رفتار سازمانی است.

با در نظر گرفتن 5 معیار می‌توان یک متغیر مثبت را در تعریف رفتار سازمانی مثبت‌ نگرگنجاند:

1) آن متغیر مثلاً شادکامی، بر اساس نظریه علمی و پژوهش‌های علمی باشد.

2) منحصربه‌فرد باشد، به این معنی است که با سایر متغیرها در رفتار سازمانی متفاوت باشد. مثلاً با تقویت مثبت متفاوت باشد.

3) به‌صورت معتبر قابل‌اندازه‌گیری باشد.

4) امکان رشد، پرورش و تغییر آن در انسان وجود داشته باشد؛ به‌عبارت‌دیگر قابلیت انعطاف و تغییرپذیری داشته باشد مانند امیدواری، تاب‌آوری، خوش‌بینی و…

5) تأثیر مثبت بر عملکرد کاری و رضایت فردی کارکنان بگذارد.

روانشناسی مثبت‌ گرا و رفتار سازمانی

آیا روانشناسی مثبت‌ گرا به‌تمامی مشکلات جامعه پاسخ می‌دهد؟

خیر. این فکر ساده‌انگارانه است ولی پرسیدن یک سؤال خالی از لطف نخواهد بود:

اگر از اصول روانشناسی مثبت‌ گرا در زمینه آموزش، تجارت، نظام سیاسی و… استفاده کنیم، اگر افراد و سازمان‌ها را به تقویت توانمندی‌هایشان تشویق کنیم، اگر توجه خود را به بهتر کردن کیفیت زندگی معطوف کنیم و یا اگر انرژی بیشتری به سمتی که زندگی را ارزشمندتر می‌سازد، هدایت کنیم، به چه نتایجی می‌توان رسید؟

روانشناسی مثبت‌ گرا و مشکلات جامعه

برخی از انتقادهای واردشده به این شاخه از روانشناسی

1- روانشناسی مثبت نگر مفهوم تازه‌ای در روانشناسی نیست، در دهه‌های قبل نیز از آن صحبت شده است.

2- روانشناسی مثبت نگر مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و موقعیتی را نادیده می‌گیرد. وضعیت اقلیت‌ها و گروه‌های محروم، فقر، نابرابری، بی‌عدالتی، سرکوب و سایر مشکلات اجتماعی در این رویکرد نادیده گرفته می‌شوند.

3- ارزش‌های روانشناسی مثبت نگر به افزایش آزادی بشر منجر نمی‌شود، بلکه به انطباق بیشتر افراد با زندگی‌شان منجر می‌شود.

روانشناسی مثبت نگر نشان می‌دهد که بقیه روانشناسی منفی گراست و باعث جدا شدن قسمت‌های روانشناسی از هم شده است.

به تجربیات گذشته و اکنونتان فکر کنید. ببینید چند بار با گفتن جملات زیر یا جملاتی ناامیدکننده مشابه جملات زیر تسلیم اتفاقات تلخ و ناگوار زندگی شده‌اید؟

من نمی‌توانم شرایط را تغییر دهم.
زندگی همیشه با سختی و درد همراه بوده است.
تلاش‌هایم هیچ فایده‌ای ندارد و به هیچ جایی نمی‌رسد.
اصلاً چرا تلاش کنم؟ آخرش  می‌خواهد چی بشود؟
سرنوشت من همینه.

چقدر ناله و شکایت کرده‌اید؟ چقدر صبوری کرده‌اید؟
شرایط سخت را چقدر تحمل کرده‌اید؟ چند بار زمین خورده‌اید و دوباره بلند شده‌اید؟
یا اگر هم تلاشی کرده‌اید، خیلی زود با این استدلال‌ها رهایش کرده‌اید؟

روانشناسی مثبت‌ گرا در این لحظه‌ها قدم به میدان می‌گذارد. اینجاست که به ما یادآور می‌شود:

«ویژگی‌ها، تفاوت‌ها را می‌سازند»

اینجاست که این رویکرد به ما کمک می‌کند تا نگرشمان را تغییر دهیم.

با خودمان صادق باشیم. اگر بتوانیم صادقانه خودمان و کارهایمان را ارزیابی کنیم در زندگی روبه‌جلو حرکت خواهیم کرد.

کتاب روانشناسی

سخن آخر

روانشناسی مثبت‌ گرا رویکردی نسبتاً جدید در حوزه روان‌شناسی است که بر توانمندی‌ها و ویژگی‌های مثبت انسان تأکید می‌کند و از افراد می‌پرسد که چه توانایی‌هایی دارند؟

روانشناسی مثبت‌ نگر معتقد است که با پرورش نقاط مثبت می‌توان زندگی را ارزشمند ساخت.

روانشناسی تا قبل از این رویکرد به دنبال آن بود که چگونه ناراحتی و مشکلات را از بین ببرد. روانشناسی مثبت‌ نگر به دنبال آن است که زندگی روزمره را رضایت‌بخش‌تر کند و برای رسیدن به این هدف راهکارهایی را پیشنهاد می‌کند. روانشناسی مثبت‌ نگر مفهومی آرمانی نیست که فقط بر رؤیاها و آرزوها تکیه کند، بلکه رویکردی علمی است که از عالی‌ترین روش‌ها برای کمک به انسان بهره می‌گیرد.

در این مقاله به تعریف روانشناسی مثبت‌ گرا ، هدفش، مؤلفه‌هایش، موضوعات، نظریه‌پردازانش و مفاهیم مهم آن همراه با مثال پرداختیم.

روانشناسی مثبت‌ گرا و ویژگی مثبت انسان

به نظر شما این مطالب چقدر می‌توانند کمک‌کننده باشند؟ شما تابه‌حال احساس شکست را تجربه کرده‌اید؟ از چه راهکارهایی برای حل مشکلات و گذشتن از دوره‌های سخت زندگی استفاده کرده‌اید؟ اگر تمرینات داخل مقاله را انجام دادید، تجربیاتتان را با ما به اشتراک بگذارید.

منابع:

Positive Psychology

Positive Psychology: The Science of Happiness and Flourishing

Authentic Happiness: Using the New Positive Psychology to Realize Your Potential for Lasting Fulfillment

Book- Snyder n Lopez 2007 Positive Psychology

درباره‌ی نویسنده: گروه سردبیری ایران‌مدیر

گروه سردبیری ایران‌مدیر متشکل از همکاری مشترک جمعی از صاحب‌نظران، فارع‌التحصیلان و دانشجویان دکترای گرایش‌های مختلف مدیریت است که با تبادل نظر و همفکری استراتژی محتوایی ایران‌مدیر را راهبری می‌کنند. شما نیز درصورت علاقه‌مندی به نشر آثار ارزشمند تالیفی، پژوهشی و ترجمه‌ای خود در حوزه‌ کاربرد مدیریت در کسب‌و‌کار از طریق ایمیل info @ iranmodir.com می‌توانید با گروه سردبیری در ارتباط باشید.

همچنین ببینید

موفقیت

9 گام کاربردی برای یافتن رمز موفقیت در زندگی

چگونه می‌توان موفقیت را تعریف کرد؟ روش‌های متعدد بسیاری وجود دارد که به وسیله آن …

یک نظر

  1. با سلام مقاله خوبی بود
    برای مطالعه بیشتر در خصوص روانشناسی مثبت گرا در کار میتوانید به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:

    1- سرمایه روانشناختی سازمان: لوتانز و همکاران. ترجمه جمشیدیان و فروهر. تهران. انتشارات آییژ
    2- رهبری مثبت گرا. استراتژیهایی برای عملکرد فوق العاده. کیم کامرون. ترجمه هویدا، فروهر و جمشیدیان. اصفهان. انتشارات پیام علوی
    3- روانشناسی مثبت گرا در کار. سارا لوئیس. ترجمه فروهر، جمشیدیان و قانع نیا. تهران. انتشارات پتروشیمی
    4- انرژی و اشتیاق شغلی مثبت در کار. نوشته فروهر، قانع نیا و روزگار. تهران. انتشارات ساوالان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *