صفحه اصلی / توسعه فردی / تعریف هدف و گام های اثر بخش برای تعیین اهداف در زندگی و کار
تعریف هدف

تعریف هدف و گام های اثر بخش برای تعیین اهداف در زندگی و کار

تعریف هدف چیست؟ در آغاز هرسال، با ایمیل‌ها و پست‌های اینستاگرامی فراوانی مواجه می‌شویم که از ما می‌پرسند: اهداف شما برای سال جدید چیست؟

ما همواره تلاش می‌کنیم تا بفهمیم چگونه می‌توانیم  ضمن توسعه فردی بهترین خودمان باشیم. همان‌طور که عزم خود را برای رسیدن به اهدافمان جزم می‌کنیم، سالن‌های بدن‌سازی مملو از جمعیت شده و قفسه‌های کتابمان پر از کتاب می‌شوند و در ذهنمان مرتباً تکرار می‌کنیم که امسال متفاوت از سال‌های گذشته خواهد بود.

ماه‌ها می‌آیند و می‌روند. اهداف فراموش می‌شوند، تصمیماتمان زیر هاله‌ای از روزمرگی پنهان می‌شوند و زندگی روزمره از سر گرفته می‌شود. اهداف شما حالا فقط باعث می‌شوند که به خاطر کارهایی که برایشان وقت نگذاشته‌اید، احساس گناه کنید. شما حتی مطمئن نیستید که چرا برای تعریف هدف تلاش کردید و درواقع نمی‌دانید چرا در وهله اول چنین اهدافی را تعیین کردید.

من به عنوان یک مربی رهبری، تقاضا می‌کنم که همه اهداف با «چرا» آغاز شوند. چرا می‌خواهید وزن کم کنید؟ چرا می‌خواهید بیشتر کتاب بخوانید؟ چرا فکر می‌کنید داشتن یک شغل جدید باعث خوشبختی شما خواهد شد؟

هنگامی‌که مراجع به سؤال من پاسخ داد، دوباره و دوباره از او سؤال می‌پرسم. من این سؤال را سه الی پنج بار تکرار می‌کنم تا اینکه سرانجام به تعریف هدف اصلی و واقعی برسیم. در این مقاله ایران مدیر می‌خواهم درباره این موضوع با شما سخن بگویم.

برای تعریف هدف با چرا آغاز کنید

تعریف هدف با چرا

یکی از مراجعانم که می‌خواست وزن خود را کاهش دهد ) بیایید او را میشل بنامیم (وقتی از او پرسیدم چرا، اولین جوابش این بود که می‌خواست لباس‌هایش بهتر به نظر برسند. خب، منطقی است؛ چه کسی دوست ندارد که شلوار جین قدیمی‌اش هنوز اندازه‌اش باشد؟

در چرای دوم، میشل گفت که داشتن لباس‌هایی که اندازه‌اش هستند به او اعتماد به نفس می‌دهد. متوجه شدم که چیزی در صدای او تغییر کرد و حالا داشتیم صمیمی‌تر می‌شدیم.

در چرای سوم، او اقرار کرد که هیچ‌وقت نسبت به ‌ظاهر خود حس خوبی نداشته است. درنتیجه، در برابر رؤیای خود برای ارائه یک کنفرانس تد (TED talk) مقاومت می‌کرد؛ زیرا حتی فکر کردن به اینکه جمعیتی به مدت 18 دقیقه به بدنش خیره شوند، برایش غیرقابل‌تحمل بود.

و وقتی از میشل پرسیدم که چرا می‌خواهد کنفرانس تد ارائه دهد، اشک‌هایش جاری شد و گفت: می‌خواهم داستانم را با دیگران به اشتراک بگذارم) مبارزه‌ام با چاقی و تصویر بدن( تا بتوانم حتی شده به یك دختر جوان كمك کنم تا مجبور نباشد زجرهایی را که من کشیده‌ام، تحمل کند. هر دو مدتی سکوت کردیم.

هدف میشل چیزی بیش از کاهش وزن بود. ما به چرایی هدف میشل صدایی برای شنیده شدن داده بودیم و دیگر نسبت به آن بی‌توجه نبودیم.

وقتی شما تعریف هدف خود را نمایان می‌کنید و به آن اجازه شنیده شدن می‌دهید، هدف ساده شما به یک رسالت تبدیل می‌شود.

البته همه اهداف داستانی دل‌خراش و گریه‌آور ندارند، اما شگفت‌زده می‌شوید اگر بدانید که بسیاری از آن‌ها بر پایه ارزش‌ها و مقاصد خاصی پایه‌گذاری شده‌اند.

هنگامی‌که معنای واقعی هدف خود را نمایان کنید و صدای آن را بشنوید، هدف ساده شما به یک رسالت تبدیل می‌شود. اگر اهداف چرایی در مرکز و مقدم بر چیزهای دیگر باشند، به عقب برگشتن و پیروی نکردن از آن‌ها تقریباً غیرممکن خواهد بود.

چرا تعریف هدف اهمیت دارد؟

سیمون سینک در کتاب «با چرا آغاز کنید» خود، دلیل زیست‌شناسی اهمیت اهداف چرایی را بیان می‌کند. در درون مغز ما، دو بخش وجود دارد: مغزکناری (لیمبیک) و قشر مخ. «مغزکناری» ما بر همه احساسات، رفتارها و تصمیم‌گیری‌ها حکمرانی می‌کند.

تصمیماتی که بر پایه حس درونی خود می‌گیرید، متعلق به این بخش هستند. زمانی که کاری را فقط به این خاطر انجام می‌دهید که حس خوبی نسبت به آن دارید، بدانید که لیمبیک شما مشغول به کار است.

تعریف هدف با چرا

درعین‌حال، قشر مخ بخش مسئولیت‌پذیر مغز ماست؛ جایی که تمام افکار منطقی و عقلانی ما از آن نشات می‌گیرند و با اینکه قشر مخ می‌تواند استدلال‌های محکمی ارائه دهد، مشخص است که لیمبیک بسیار قدرتمند است، جوری که غالباً با قشر مخ متناقض بوده و بر آن چیره می‌شود.

حالا در مورد چگونگی عملکرد این بخش‌ها در ارتباط با اهدافتان فکر کنید. قشر مخ  در تعریف هدف برای شما دلایلی می‌آورد مبنی بر اینکه که چرا باید به باشگاه بروید، سالم‌تر غذا بخورید، بیشتر کارکنید، اما لیمبیک، چیزی که حس خوبی به شما می‌دهد را می‌شناسد. بنابراین، زود از خواب بیدار شدن یا صرف‌نظر کردن از یک لیوان شراب برای شما، حس دلپذیری نیست.

بنابراین، تعریف هدف باید حس خوبی به شما بدهند و این حس خوب با شنیدن صدای چراهای شما حاصل می‌شود. وقتی به ارزش‌ها و احساساتی توجه می‌کنید که شما را متوجه چرایی هدفتان می‌کنند، چراغی در لیمبیک شما خاموش شده و بدن شمارا به حرکت وا می‌دارد.

تعریف هدف را چگونه آغاز کنیم

تصور کنید که چاله‌ای را در کنار ساحل حفر می‌کنید تا جایی که به آب برسید؟ این مسئله هم همین‌طور است. «چرا؟» بیلچه و ارزش‌های شما آب است. به پرسیدن «چرا» ادامه دهید تا زمانی که به ارزش‌های خود برسید.

شما می‌توانید این کار را به تنهایی یا با یک دوست یا به کمک یک مربی انجام دهید. گاهی اوقات این «چرا؟» ممکن است باعث شود شما حس کنید مورد قضاوت قرارگرفته‌اید یا مجبور شوید بیش‌ازحد به اعماق ذهن خود رجوع کنید. اگر چنین اتفاقی افتاد، سؤال را به شکلی متفاوت بپرسید: چه چیزی در مورد تعریف هدف برای شما مهم است؟ چه چیزی باعث می‌شود آن را بخواهید؟

همان‌طور که سؤالات را می‌پرسید، مواظب احساساتتان باشید. به محض اینکه متوجه بغضی در گلوی خود شدید یا اگر این کار را به همراه شخص دیگری انجام می‌دهید و مکثی در صدایتان ایجاد شد، درباره آنچه در حال وقوع است، کنجکاو باشید. احساسات ما تمایل دارند ما را به سمت ارزش‌هایمان سوق دهند.

یک چشم‌انداز را در نظر بگیرید

وقتی ارزش پشت هدفتان را پیدا کردید و به تعریف هدف  رسیدید، متوقف نشوید. کشف کنید که چه چیزی در مورد این ارزش برای شما خیلی مهم و معنی‌دار است. سؤالاتی بپرسید مانند رسیدن به این هدف چطور خواهد بود؟ زندگی چطور خواهد بود اگر مجبور نباشید که مرتباً ظاهر خود را مورد انتقاد قرار دهید؟ چه می‌شود اگر بتوانید به یک زن جوان کمک کنید تا مشکل تصویر بدنش را حل کند؟ چه چیزی برای شما امکان‌پذیر است؟

مطمئن شوید که درک درستی از اینکه رسیدن به هدف چه حسی دارد، پیداکرده‌اید. داشتن حس آگاهی از وضعیت نهایی، یکی از انگیزشی‌ترین عوامل به هنگام دنبال کردن یک هدف است.

سپس آن را به شکلی ثبت کنید: آن را در دفتر روزانه خود بنویسید، آن را نقاشی کنید یا صدای خود را هنگام صحبت کردن در مورد آن ضبط کنید. زمانی که ادامه مسیر برای شما سخت شد، به این تصویر رجوع کنید.

برای تعریف هدف گام‌های SMART را دنبال کنید

شاید در مورد اهداف SMART شنیده باشید:

مشخص ( Specific)
قابل‌اندازه‌گیری (Measurable)
دست‌یافتنی (Achievable)
مرتبط (Relevant)
با محدودیت زمانی (Time-bound)

زمانی که شما به «چرایی» اهدافتان دست یافتید، وقت آن است که از این روش استفاده کنید. بیایید ببینیم که چگونه میشل از اهداف SMART استفاده کرد:

برای برخی، کم کردن پنج پوند مهم و معنادار است. برای میشل، کم کردن این مقدار او را حتی یک قدم نیز به سمت هدفش نزدیک نمی‌کرد. وقتی از او در مورد اینکه دقیقاً چه چیزی می‌خواهد پرسیدم، یک لحظه هم تردید نکرد و گفت: «من باید 30 پوند کم کنم و BMI(شاخص حجم بدن) خود را به 20 برسانم.»

هدف او نه‌تنها مشخص، بلکه کاملاً قابل‌اندازه‌گیری بود. او هر زمانی که می‌خواست، دقیقاً می‌توانست بفهمد که در چه مرحله‌ای از پیشرفت است.

هدف میشل ممکن است کمی بلندپروازانه به نظر برسد، اما ما با ایجاد یک برنامه منظم آن را عملی کردیم. ما رعایت یک رژیم غذایی سالم و گاهی خوردن مقداری شیرینی را، در کنار هم قرار دادیم.

میشل می‌دانست که اگر می‌خواهد به نتیجه برسد، باید کم‌کم به شرایط جدید خو بگیرد و در ذهنش زمانی برای خوردن کاپ کیک‌ها و انجام تمرینات ازدست‌رفته، در نظر بگیرد.

میشل برای اطمینان از این‌که به هدفش متعهد بماند، فرم درخواست برای مصاحبه “TED Talk” را روی یخچال خود چسباند تا هر زمان که می‌خواهد برای صرف میان وعده به سمت یخچال برود،«چرای» هدفش در مرکز توجهش باشد.

سرانجام، میشل برای کاهش وزن به خودش هشت ماه فرصت داد. این محدوده زمانی (چهار پوند در ماه) قابل‌اجرا و امیدبخش به نظر می‌آمد

برای تعریف هدف اجازه تغییر را به خودتان بدهید

تعریف هدف و تغییر

ما اغلب مواقع اهداف خود را تعیین می‌کنیم و سپس از کوتاه آمدن در مورد قوانین خودمان خودداری می‌کنیم. قوانین سفت‌وسخت ممکن است برای برخی کاربرد داشته باشد (در اکثر موارد، منجر به این می‌شود که اهداف خود را کاملاً رها کنند)، اما همچنین ممکن است شمارا به مسیری سوق دهند که دیگر به اهداف چرایی شما ارتباطی ندارد.

مانند همه موارد زندگی، ممکن است تعریف هدف افراد تغییر کند. شاید میشل در ابتدا می‌خواست 30 پوند وزن کم کند، اما همین‌که وزن خود را کاهش داد، ممکن است با کم کردن 25 پوند هم احساس خیلی خوبی داشته باشد.

آیا او باید به کاهش وزن خود ادامه دهد، یا اگر به اندازه کافی اعتمادبه‌نفس خود را برای رفتن به روی صحنه به دست آورد، می‌تواند در همان‌جا متوقف شود؟

برای اطمینان از اینکه به اهداف چرایی خود پایبند هستید، برنامه هدفمندی داشته باشید. چیزهایی مثل یادآور تقویم یا چک کردن کارها با مربیتان. سؤالاتی از قبیل:

آیا من هنوز هم تعریف هدف درستی را دنبال می‌کنم؟
آیا من همچنان به تعریف هدف تعیین‌شده خودم پایبند هستم؟
برای تغییر به چه چیزی نیاز دارم؟

جشن بگیرید

اگر می‌خواهید به اهداف چالش‌برانگیز و معنادار خود بپردازیدو تعریف هدف خود را دنبال کنید مطمئن شوید که از منظره هم لذت می‌برید  از مسیر رسیدن به هدفتان نیز لذت ببرید همان‌طور که نقشه راه را برای رسیدن به اهداف خود می‌سازید،

معیارها و پاداش‌ها را نیز به آن اضافه کنید. باید فعالیت‌ها و پاداش‌هایی هم برای شما وجود داشته باشند که به شما انگیزه بدهند و باعث شوند در مورد چیزی که می‌آموزید و کسی که قرار است بشوید، تأمل‌کنید.

صحبت درباره جشن‌ها: ماه گذشته، میشل برای سخنرانی در یک برنامه TED نام‌نویسی کرد. او بلافاصله پس از زدن دکمه ارسال، از خوردن یک کاپ کیک لذت برد.

راز برنامه‌ریزی موفقیت‌آمیز برای تعریف هدف بلندمدت

وقتی‌که ما در راه دستیابی به اهداف بزرگ و  هستیم، توصیه همگان برای پیشرفت معمولاً این است که اهداف را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنیم. دو ترم دیگر باقی‌مانده است تا از مدرسه فارغ‌التحصیل شوید؟

فعالیت‌های کلاس را به صورت بخش‌های کوچک‌تر در نظر بگیرید، کل کار را تا فعالیت‌های روزانه، خرد کنید. فصل‌به‌فصل کتاب‌ها را برای امتحان بخوانید، امتحان بدهید، کلاس را پاس کنید، کلاس‌های زیادی را پاس کنید؛ و درنهایت، بوم! شما فارغ‌التحصیل شدید!

اما نکته منفی این راهکار، افت شدید انرژی است که ما بعد از چند قدم اول، تجربه می‌کنیم. مثلاً، ماه‌ها است که درس می‌خوانید و احساس می‌کنید که هیچ‌گاه به هدف نهایی خود نخواهید رسید. انگیزه شما دیگر بالا نمی‌رود و بهره‌وری شما هم ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرد.

احساس عجله و شتاب ممکن است در شما ایجاد نشود مگر زمانی که حس کنید به خط پایان نزدیک شده‌اید و در آن لحظه شما باید برای جبران زمان‌های ازدست‌رفته، نهایت توان و انرژی خود را صرف کنید.

حقیقت: ما معمولاً ممکن است زمانی که نیمی از راه رسیدن به اهداف را طی کرده‌ایم، با افت شدید انگیزه مواجه شویم.

بنابراین، چگونه می‌توان از  افت بهره وری جلوگیری کرد؟  پاسخ در رویکردی نهفته است که ما از همان ابتدای راه انتخاب می‌کنیم. ممکن است این تعریف هدف غیرمعمول به نظر برسد، اما برای شروع کار، شاید لازم باشد که از همان ابتدا خودمان را در انتهای راه تصور کنیم.

قدرت برنامه‌ریزی معکوس و تعریف هدف

مطالعه جدیدی که توسط محققان دانشگاه آیووا، دانشکده تجارت HSBC دانشگاه پکینگ و دانشگاه تجارت کره انجام‌شده است، نشان می‌دهد که چگونه تکنیک­های مختلف تعیین هدف، بر داوطلبان دانشجو تأثیر می‌گذارد. آن‌ها بخصوص می‌خواستند بدانند كه آیا برنامه‌ریزی از آغاز تا پایان یا از پایان تا آغاز تأثیری بر سطح انگیزه افراد، دارد یا نه.

محققان چگونگی دستیابی دانشجویان به اهداف بلندمدت خود، مانند قبولی در امتحانات نهایی یا انجام مصاحبه شغلی مهم را مورد بررسی قرار دادند.

برخی از دانشجویان از فرمت برنامه‌ریزی معمول که همان لیست کردن کار به بخش‌های کوچک‌تر به ترتیب زمانی است، پیروی کردند و گروهی دیگر، کارهای خود را به ترتیب معكوس لیست كردند، یعنی ابتدا بررسی مراحلی كه درست قبل از رسیدن به هدف اتفاق می‌افتند و سپس برگشت به عقب و بررسی اینكه چه چیزی معمولاً به عنوان اولین مرحله تصور می‌شود. این مدل برنامه‌ریزی را به سبک «بنجامین باتن» در نظر بگیرید.

برنامه‌ریزی به ترتیب زمانی یا معکوس، تأثیری بر اهداف کوتاه‌مدت، مانند انجام کارهای روزانه خانه یا به موقع به سرکار رفتن، ندارد؛ اما ترتیبی که دانشجویان برنامه‌ریزی کرده بودند، بر اهداف بلندمدت و کارهای پیچیده‌تر تأثیرگذار بود. مواردی مانند مصاحبه برای موقعیت‌های شغلی مربوط به تازه‌کارها، نقل‌مکان به شهرها یا فارغ‌التحصیل شدن از مدرسه.

تعریف هدف دانشجویان، چگونگی رسیدن به اهداف بلندمدت آن‌ها را تغییر داد

طبق گفته سایت «علم روان‌شناختی» که این تحقیقات را بازبینی کرده است، دانشجویانی که برای اهداف بلندمدت برنامه‌ریزی معکوس کرده بودند، انتظار بالاتری برای رسیدن به اهداف خود داشتند و طی پیشرفت کار از لحاظ زمانی فشار کمتری را احساس می‌کردند.

دلیل این اتفاق چه بود؟ محققان معتقدند كه دلیل این امر این است كه «شاید برنامه‌ریزی معکوس به دانشجویان كمك كند تا به جای شکست، موفقیت‌ها را پیش‌بینی كنند ». وقتی از برنامه‌ریزی معکوس استفاده می‌کنیم و خودمان را قبل از شروع به کار موفق تصور می‌کنیم، اهدافمان ممکن است دست‌یافتنی‌تر به نظر برسند.

علم روان‌شناختی توضیح می‌دهد: «اگر كسی از هدف نهایی شروع کند، فرض بر این است كه تلاش‌ها برای رسیدن به آن موقعیت موفقیت‌آمیز بوده‌اند. حرکت از زمان حال به آینده لزوماً منجر به موفقیت نمی‌شود ولی فرد را مجبور می‌کند تا به موانعی فکر کند که ممکن است مانع رسیدن او به هدف شوند».

بنابراین چگونه برنامه‌ریزی معکوس را شروع کنیم؟ برای رسیدن به آنجا سه ​​مرحله وجود دارد.

حرکت رو به جلو در تعریف هدف

تعریف هدف و حرکت رو به جلو

درست مثل گروه دوم دانشجویان که قبلاً شرح داده شد، برای برنامه‌ریزی معکوس شما باید رو به عقب حرکت کنید! برای روشن شدن این موضوع، بیایید وانمود کنیم که ترفیع رتبه در محل کار، هدف بلندمدت شماست.

ابتدا خودتان را در حال چک کردن حساب بانکیتان تصور کنید که حقوق جدیدتان را به آن واریز کرده‌اند. افزایش مسئولیت شما با افزایش حقوق و نرخ ساعتی دستمزد شما مشخص شده است و شما به خاطر رسیدن به چنین موقعیتی به خود افتخار می‌کنید.

مثل این است که هنگام پیاده‌روی در باریکه راهی، به ادامه راه نگاه می‌کنید و با خود می‌اندیشید که این حالت هرگز به اندازه نگاه کردن از ته یک چاه به بالای آن هولناک نیست. البته، قبل از زمانی که با ترفیع رتبه شما موافقت شود، شما باید با رئیس خود صحبت کنید. رئیس شما باید بداند که شما تا چه اندازه برای اداره سودمند هستید.

اما برای اینکه به رئیس خود چنین چیزی را ثابت کنید، باید بهره‌وری خود را در اداره افزایش. شاید این امر با قبول کردن یک پروژه اضافی یا ارائه یک رویکرد متفکرانه برای مشکلی که تیم شما با آن مواجه است، تحقق یابد.

این رویکرد معکوس آن‌قدرها هم دلهره‌آور به نظر نمی‌رسد، درست است؟ مثل این است که هنگام پیاده‌روی در باریکه راهی، به ادامه راه نگاه می‌کنید و با خود می‌اندیشید که این حالت هرگز به اندازه نگاه کردن از ته یک چاه به بالای آن هولناک نیست. دقیقاً همین منطق را برای برنامه‌ریزی اعمال کنید. قطعاً انگیزه بیشتری پیدا خواهید کرد.

آینده‌نگری و تعریف هدف

تعریف لغوی واپس نگری: زمانی است که ما دائماً به وقایعی که درگذشته اتفاق افتاده‌اند فکر می‌کنیم و موشکافی می‌کنیم که در ازای اتفاقاتی که افتاد، چه اتفاقات بهتری می‌توانست بیفتد؛ اما محققان در این تحقیق اظهار کرده‌اند كه برنامه‌ریزی معكوس به ما می‌آموزد تا رویدادهای آینده را جوری آینده‌نگری کنیم که گویی قبلاً اتفاق افتاده است.

به عنوان مثال، در مورد ارتقاء شغل، تأكید بر لحظه‌ای كه رئیس به شما ترفیع رتبه داد یک آینده‌نگری است. وقت گذاشتن برای آینده‌نگری درباره اهدافتان به شما کمک می‌کند که متوجه شوید اعتماد به نفس چیست و اعتماد به نفس خود را بالا ببرید و این امر می‌تواند انگیزه شمارا برای طی کردن تمام گام‌های کوچکی که برای رسیدن به خط پایان لازم هستند، بالا ببرد.

علم روان‌شناختی توضیح می‌دهد: «آینده‌نگری» به لذتی که پس از رسیدن به هدف به دست می‌آید، می‌افزاید و به ایجاد رفتارهای هدفمند کمک می‌کند.

سخن آخر

تجسم کردن خودتان در تعریف هدف نهایی تقریباً همان چیزی است که باعث می‌شود برنامه‌ریزی معکوس بسیار مؤثر باشد. وقتی انگیزه شما در میانه راه پایین می‌آید، خودتان را در حالتی تصور کنید که کلاه و پیراهن مجلل پوشیده و روی استیج راه می‌روید یا یک جلسه تیمی را رهبری می‌کنید و یا هر چیز دیگری که خواسته قلبی شماست.

سپس، اجازه دهید این افکار به شما انگیزه داده و شمارا به عمل وا دارند. هر وقت احساس می‌کنید اعتمادبه‌نفس یا انگیزه خود را از دست داده‌اید، دوباره تصورات مربوط به موفقیت را به یاد بیاورید تا انرژی شما برای رسیدن به پایان راه باشد.

با برنامه‌ریزی معکوس می‌فهمید که اهداف نهایی شما آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید دور از دسترس نیستند. با شروع از انتها، شما به رسیدن به هدف نزدیک‌تر هستید نظر شما در باره مطالب گفته شده چیست؟ لطفاً ایده‌های خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

منبع:

Success

Advice.shinetext

درباره‌ی ایران مدیر

همچنین ببینید

موفقیت

9 گام کاربردی برای یافتن رمز موفقیت در زندگی

چگونه می‌توان موفقیت را تعریف کرد؟ روش‌های متعدد بسیاری وجود دارد که به وسیله آن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *