صفحه اصلی / استراتژی / مبانی مدیریت استراتژیک و نکاتی طلایی برای سازمان‌ها
مبانی مدیریت استراتژیک

مبانی مدیریت استراتژیک و نکاتی طلایی برای سازمان‌ها

مبانی مدیریت استراتژیک برای اشخاص ناآشنا با این فرایند می‌تواند از سویی هیجان‌انگیز و از سوی دیگر دلهره‌آور باشد. مفهوم «استراتژی»، ایده‌ای عجیب و ناشناخته به نظر می‌رسد، بااین‌وجود بیش از آنکه عجیب باشد مهم است. داشتن درک صحیح از استراتژی به شما کمک می‌کند تا بتوانید درزمینه ارزیابی و بهینه‌سازی اهداف حیاتی شرکتتان با دیگران تعامل داشته باشید لذا برای درک مفهوم استراتژی پیشنهاد می‌شود که مقاله «تعریف استراتژی یا راهبرد چیست؟» را مطالعه کنید.

فهم استراتژی در مبانی مدیریت استراتژیک

اصل اجرای استراتژی بر پایه انتخاب محلی برای سرمایه‌گذاری، به‌کارگیری افراد کاربلد و دانستن چگونگی رقابت و پیروزی استوار است. در تعریف کلاسیک جورج دی: «استراتژی مجموعه اقداماتی یکپارچه در جهت رقابت با دیگران است». جک ولش تعریف بسیار ساده‌تری دارد: «مسیری را انتخاب کن و آن را تا انتها برو».

استراتژی به معنای آن است که منابع شرکت خود را کجا صرف کنید که به شکلی موفقیت‌آمیز، به نفع مخاطبین کلیدی شما باشد، هم‌چنین زمانی که پای رقیبان در میان است برخی معتقدند که اجرای استراتژی به معنای استفاده از قدرت در برابر ضعف است.

به دلیل تعدد پارادایم های مدیریت استراتژیک احتمالا مفهوم استراتژی می‌تواند موجب سردرگمی شود و اغلب اوقات نیز به‌صورت اشتباه مورداستفاده قرار می‌گیرد. برای مثال هیچ‌یک از موارد پیش‌بینی‌شده درباره رشد شرکت یا برنامه‌ریزی بودجه شرکت، استراتژیک نیستند.

 استراتژی تنها در فهرستی از اهداف مالی خلاصه نمی‌شود

برآیند مالی یک شرکت تنها نتیجه اقدامات انجام‌شده جهت اجرای یک استراتژی است و نمی‌تواند به عنوان خودِ استراتژی درنظر گرفته شود.

 رشد و ترقی، استراتژی محسوب نمی‌شود

مدیران شرکت‌ها برخی اوقات هنگام اظهارات عمومی استفاده نادرستی از «استراتژی» می‌کنند. به‌عنوان نمونه عبارت «بر طبق استراتژی ما انتظار می‌رود که سالیانه رشدی معادل ده درصد داشته باشیم»، رشد، ارتباطی به استراتژی یک شرکت ندارد.

اجرای استراتژی حول محور بودجه نمی‌چرخد

بودجه جهت تشریح و اولویت‌بندی سرمایه‌گذاری موردنیاز هنگام اجرای برنامه‌ها به کار می‌رود و متشکل از فهرست زمان‌بندی و مقدار کل درآمدها و پرداخت است.

استراتژی در مبانی مدیریت استراتژیک یک رویداد تلقی نمی‌شود

استراتژی فرایندی پویاست که نیازمند ارزیابی دائمی و بهسازی منظم بر اساس تجربیات بازار است. بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی، اجرای استراتژی را با کار خارج از محدوده یا جلسات غیر برنامه‌ریزی‌شده مرتبط می‌دانند.

 استراتژی فهرست عملیات تاکتیکی و «کارهایی که باید انجام شوند» نیست

درحالی‌که نتیجه فرایند برنامه‌ریزی استراتژیک در مبانی مدیریت استراتژیک مجموعه‌ای از اقدامات هماهنگ است، بایستی به‌جای فهرستی از پیشرفت‌های عملیاتی، تمرکز خود را بر روی مواردی چون خدمت‌رسانی به مشتریان، افتتاح بازار‌های تازه و توسعه توانایی رقابتی قرار داد.

فرایند استراتژی در مبانی مدیریت استراتژیک

مبانی مدیریت استراتژیک و فرایند آن

تعداد بسیار زیادی از بنگاه‌ها برای توسعه استراتژی معمولاً به دام به کار بستن رویکردهای کلیشه‌ای می‌افتند. یکی از این الگوهای رایج و ناکارآمد پیشنهاد می‌دهد که شرکت مأموریت خود را موردبررسی قرار دهد، چشم‌اندازی نسبت به آینده تعریف کند و سپس اقدامات خود را جهت تحقق آن چشم‌انداز توصیف نماید. درحالی‌که تمامی موارد ذکرشده در زمان درست، مناسب به نظر می‌رسند و به‌کارگیری این فرایند کلیشه‌ای استراتژی کمّی را در بردارد.

برنامه‌ریزی مناسب در  مدیریت استراتژیک شامل تحقیق و پژوهش بر روی موارد زیر است. این موارد از پایه‌ای‌ترین مبانی مدیریت استراتژیک است:

  •  ارزیابی وضعیت فعلی شرکت با مدنظر قرار دادن تمامی ذینفعان کلیدی که مشتریان، تأمین‌کنندگان، رقبا و شرکای اصلی را شامل می‌شوند. در این زمینه می‌توان از مدل پنج نیروی پورتر استفاده کرد؛
  •  ارزیابی نقاط قوت، کاستی‌ها و نقاط ضعف شرکت؛
  • شناسایی و ارزیابی تحولات تازه در بازار یا فناوری‌های نوینی که فراهم‌کننده فرصت‌های جدید یا تهدیدات احتمالی برای شرکت شما هستند؛
  •  ارزیابی امور تجاری و نیاز‌های متغیر مشتریان و جستجو در حوزه‌هایی که شرکت توانایی و هم‌چنین قابلیت سرمایه‌گذاری یا عدم سرمایه‌گذاری در آن را دارد؛
  •  چکیده‌سازی موارد فوق به شکل تحلیل منسجم و مرتبط.

بر اساس موارد ذکرشده، گروه تصمیم‌گیرنده می‌بایست ارزیابی نماید که چه سرمایه‌گذاری‌هایی را باید انجام دهند و چه اقداماتی برای تحقق استراتژی مثمر ثمر خواهد بود. این مسئله مواردی چون ارزیابی گزینه‌های سرمایه‌گذاری، آغاز پروژه‌های تازه، شناسایی احتیاجات کلیدی، سامانه‌ها و منابع پشتیبانی را شامل می‌شود. این اقدامات سپس به طرح‌ریزی پروژه‌ای منجر می‌شود که تشریح کننده برنامه و فرایند اجرایی مبانی مدیریت استراتژیک در شرکت است.

مبانی مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک

کار دشوار جاری‌سازی استراتژی در مبانی مدیریت استراتژیک

درحالی‌که تشریح و تعریف یک استراتژی مؤثر تقریباً ساده به نظر می‌رسد اما شناسایی فرصت‌های قابل‌دسترسی و هدفمند، تشخیص چگونگی درک آن فرصت‌ها در فضای رقابتی یا مورد تقاضای بازار، کار دشواری محسوب می‌شود. برنامه‌ریزی استراتژیک نیازمند ارزیابی واقع‌بینانه از قابلیت‌های شرکت و گفتمان کافی درباره بهترین روش برای دستیابی به فرصت‌هاست؛ مانند اکثر فعالیت‌های زندگی.

در مبانی مدیریت استراتژیک هرچه برنامه‌ریزی بیشتری انجام شود نتایج بهتری نیز حاصل می‌شوند. در مورد اجرای استراتژی نیز، برنامه‌ریزی باید بر اساس ایده‌ها و نظرات درهم‌ریخته و آشفته صورت گیرد تا طرحی متقاعد‌کننده و موردتوافق همگان به وجود آید تا سروریس‌رسانی به مشتریان و پیشی گرفتن از رقبا به نحو احسن انجام شود.

اجرای استراتژی در مبانی مدیریت استراتژیک

تا اینجا با مفاهیم و چرایی لزوم استراتژی آشنا شدیم و دانستیم با برنامه‌ریزی استراتژیک بسیار آسان‌تر می توان به اهداف سازمان دست‌یافت. انجام اقداماتی که پیش‌تر ذکر شد مثل داشتن ملاک و معیار جهت پیشرفت و اهداف مالی، در فرایند اجرا اهمیتی حیاتی دارد. یک برنامه اجرایی مناسب در مبانی مدیریت استراتژیک، ارتباطات گسترده و هماهنگی‌های صحیح را شناسایی می‌کند و هم‌چنین از طریق ابزارهای مدیریت پروژه از اجرای فرایند استراتژی پشتیبانی می‌کند. علاوه بر این، یک فرایند اجرای استراتژی مؤثر با دخیل کردن بازخوردها، تجربیات اخذشده در فضای بازار را منعکس و تنظیم می‌کند.

چالش‌های استراتژی در مبانی مدیریت استراتژیک

مبانی مدیریت استراتژیک و چالش های استراتژی

برنامه‌ریزی استراتژیک می‌تواند فرایندی آشفته و مخاطره‌آمیز باشد. حوزه‌هایی که سازمان‌ها در آن با استراتژی مشکل‌ دارند موارد زیر است:

  • عمیق نشدن در ارزیابی قابلیت‌ها و فرصت‌ها؛
  • اشتباه گرفتن برنامه‌ریزی عملیاتی با برنامه‌ریزی استراتژیک؛
  • عدم تعریف یک روند اجرای دقیق با اهداف روشن و اقدامات تکامل یافته؛
  • کاهش برنامه‌ریزی استرانژیک بخاطر نفس گرایی و سیاست ورزی زیرا قلمرو قدرت و بودجه بندی را تحت الشعاع قرار می دهد؛
  • عدم توجه به سرمایه گذاری برای پیش‌بینی حوادث احتمالی و مخرب در سایر بازارهایی که ممکن است مشتری قابل ملاحظه‌ای نداشته باشد؛
  • عدم ایجاد حلقه‌های بازخورد درونی در منعکس کردن تجربیات اخذ شده از فضای بازار؛
  • ناتوانی در برخورد با استراتژی، به عنوان فرایندی که نیازمند ارزیابی و تازه‌سازی دائمی است؛

سخن آخر

دعوت از شما برای مشارکت در تعیین استراتژی آینده شرکت از سوی مدیرتان، به معنای تائید توانایی شما در فرایند اجرای استراتژی است. باتجربه کافی شما می‌توانید به متفکری نکته‌سنج و استراتژیستی بزرگ تبدیل شوید. آیا شما با برنامه‌های استراتژیک آشنا هستید؟ تا چه حد این برنامه‌ها را کارآمد می‌دانید؟ لظفا تجربیات را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

منبع:
Thebalancecareers

درباره‌ی ایران مدیر

همچنین ببینید

بحران در سازمان

بحران در سازمان و چگونگی مدیریت آن توسط مدیران کسب و کار

بحران در سازمان قابل‌کنترل نیست و فقط توسط افرادی که برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند مدیریت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *