صفحه اصلی / توسعه فردی / ذهن ناخودآگاه و سه روش برای برنامه ریزی مجدد آن به منظور دستیابی به اهداف
ذهن ناخودآگاه

ذهن ناخودآگاه و سه روش برای برنامه ریزی مجدد آن به منظور دستیابی به اهداف

ذهن ناخودآگاه و برنامه‌ریزی مجدد آن آنقدرها که به نظر می‌رسد دشوار نیست. نمی‌توان یک‌شبه این کار را انجام داد؛ اما اگر در انجام یک‌سری از تمرینات معروف جدی باشید، می‌توانید به آن دست یابید.

برخی گمان می‌کنند که نداشتن تفکر مثبت، روی احتمال رسیدن به اهداف تأثیر منفی می‌گذارد. رشته افکار منفی به‌طور قطع می‌تواند بر نحوه دستیابی شما به اهدافتان تأثیر بگذارد.

کارمندان گرایش زیادی به برنامه‌ریزی مجدد ضمیر ناخودآگاه خود برای بهبود توسعه فردی خود و رسیدن به اهدافشان دارند؛ زیرا از این طریق احتمال اینکه همکارانشان آن‌ها را تحسین کنند یا اینکه در شرکت ترفیع بگیرند، افزایش می‌یابد.

من دکتر لوئیس سی. آمیلدا هستم و در این مقاله ایران مدیر سه روش برای برنامه‌ریزی مجدد ذهن ناخودآگاه را به زبان ساده با شما به اشتراک می‌گذارم تا بتوانید به اهداف خود دست یابید.

چرا باید ضمیر ناخودآگاه را دوباره برنامه‌ریزی کرد؟

پاسخ این است که مردم از شکست می‌ترسند. ترس از شکست ممکن است در برخی افراد باعث شکل‌گیری این باور شود که شکست در زندگی، تسلطشان را بر مسیر پیشرفت کم می‌کند.

باید اعتراف کنم من هم وقتی در سال ۱۹۹۸ به‌عنوان یک فراگیر زبان انگلیسی به ایالات‌متحده آمدم، از همین موضوع رنج می‌بردم. وقتی در اواخر دهۀ ۹۰، در ۲۴سالگی به ایالات‌متحده آمدم، تصور یادگیری زبان انگلیسی در شش ماه و بلافاصله تحصیل در دانشگاه انگلیسی‌زبان و فارغ‌التحصیل‌شدن ظرف چهار سال، من را به وحشت ‌انداخت.

قطعاً من باید ذهن ‌هشیارم را مجدداً برنامه‌ریزی کرده و خودم را به باور این اصل متقاعد می‌کردم که این تلاش طاقت‌فرسا امکان‌پذیر، ارزشمند و در توانم است.

می‌گویند ذهن آگاهی فقط در ۳درصد مغز ما نمود پیدا می‌کند. حدود ۹۷ درصد مغز در اختیار ذهن نناخودآگاهمان است. به عقیدۀ دکتر کلات، ذهن ناخودآگاه ما یک میلیون مرتبه قدرتمندتر از ذهن هشیار ماست. این ایده باعث شد باور داشته باشم که کار روی ذهن ناخودآگاه ، بسیار ارزشمند است.

قصد ندارم به کسی پیشنهاد انجام هیپنوتیزم، مدیتیشن یا دیگر کارهای امروزی را بدهم؛ بلکه می‌خواهم در این مقاله از نوعی دیدگاه علمی به مردم نشان دهم که قادرند در هماهنگی با نفس درونی خود کار کنند.

سه روش برای برنامه‌ریزی مجدد ذهن ناخودآگاه

برای برنامه‌ریزی مجدد ذهن ناخودآگاه به‌منظور دستیابی به اهدافتان، این تمرینات را برای مدت‌زمان مشخصی در سال انجام دهید و به احساستان توجه کنید.

این تمرینات دقیقاً کارهایی بودند که در زمان تحصیل برای غلبه بر ترسم انجام دادم که باعث شد در سال ۲۰۰۸ تحصیلاتم را در مقطع دکترا، در نظام آموزشی یکی از دانشگاه‌های بیگ‌تن به اتمام برسانم.

۱. فروتنی به خرج دهید

فکر نکنید که همه‌چیز را می‌دانید.

به مخالفت ضمیر ناخودآگاهتان گوش کنید.

در جوانی خیلی متواضع نبودم. فکر می‌کردم همه‌چیز را می‌دانم. اصلاً به ضمیر ناخودآگاهم گوش نمی‌دادم. همین مسئله باعث شد کشورم را ترک کنم و به دنبال جایی باشم که به آن تعلق دارم.

من با بازی گلف بزرگ شدم؛ آن هم در کشوری که هیچ زمینۀ تاریخی‌ای در این رشته ورزشی نداشت. در این ورزش فوق‌العاده بودم و همین توانایی، متواضع‌بودن را برایم دشوار کرده بود. فکر می‌کردم چون پیچیدگی‌های گلف را می‌دانم، از تمام مسائل زندگی هم آگاهم؛ اما در اوایل ۱۶سالگی ضمیر ناخودآگاهم به من می‌گفت: «درست است، تو گلف‌باز خیلی خوبی هستی؛ ولی برزیل لیگ حرفه‌ای مناسبی ندارد. بهتر نیست به‌جای گلف‌بازی به فکر درس‌خواندن باشی؟»

خلاصه حق با ضمیر ناخودآگاهم بود. من تمام وقتم را صرف خیال‌پردازی دربارۀ یک اتفاق دست‌نیافتنی می‌کردم؛ چون «می‌دانستم» چه کاری برای من بهتر است؛ برخلاف اینکه ذات درونی من دربارۀ تبدیل‌شدن من به یک گلف‌باز‌ حرفه‌ای‌ در برزیل مردد بود. ضمناً بیشتر دوستان نزدیکم هم با ذهن ناخودآگاه من هم‌عقیده بودند؛ اما من پافشاری کردم و بهایش را هم پرداختم.
وقتی در سال ۱۹۹۸ به می‌سی‌سی‌پی آمدم، تصمیم گرفتم کار متفاوتی انجام دهم. در طول روز یک ساعت یا بیشتر تنها می‌نشستم و به ضمیر ناخودآگاهم گوش می‌دادم. همین باعث شد متواضع باشم و فروتنی بیشتری به خرج دهم. مخالفت ضمیر ناخودآگاهم را با آغوش باز پذیرفتم و همه‌چیز را عوض کردم.

درسم را گرفتم. من از آن زمان تاکنون به ضمیر ناخودآگاهم گوش داده‌ام.

۲. به ترس‌هایتان گوش دهید و آن‌ها را تشریح کنید

ذهن ناخودآگاه و ترس

خوب است که به ترس‌هایتان گوش دهید و آن‌ها را تشریح کنید.

وقتی دانشجوی رشته مدیریت ورزشی در دانشگاه اسلیپری راک بودم، می‌خواستم مدیر‌ برنامه ورزشی شوم؛ اما مهارت در این شغل نیازمند تحصیل در دانشکده حقوق بود. من هم می‌خواستم در دانشکده حقوق تحصیل کنم؛ اما تصور کسب نمره بالا در آزمون ورودی دانشگاه و خواندن حقوق باعث شد که به‌طور جدی درباره آینده تحصیلی خود تجدید نظر کنم.

در واقع من از شکست می‌ترسیدم. به خاطر دارم که سالی یک‌بار با یک دفتر به محوطه دانشگاه دوکین، واقع در پیتزبورگ می‌رفتم تا با ترس‌هایم مواجه شوم و آن‌ها را شرح دهم.

چه تمرین فوق‌العاده‌ای! رویارویی با ناشناخته‌ها تمرین مهمی است که می‌تواند شما را در برنامه‌ریزی مجدد ضمیر ناخودآگاهتان یاری دهد.

من استفاده از ترس را آموختم و آن‌ها را تشریح کردم تا در زندگی عملکرد بهتری داشته باشم. به‌خاطر ترس از زبان انگلیسی و همین‌طور هزینه‌های زیاد، از تحصیل در دانشکده حقوق دوکین صرف‌نظر کردم.

بیشتر که فکر کردم به این نتیجه رسیدم که تحصیل در یک دانشکده کوچک‌تر برای اخذ مدرک کارشناسی‌ارشد در رشته ارتباطات ایده بهتری است. در واقع حتی می‌توان گفت ایده فوق‌العاده‌ای بود. شش سال بعد تحصیلاتم را در مقطع دکترا با بهترین نمرات به پایان رساندم. من موفق شدم ضمیرناخودآگاه خودم را دوباره برنامه‌ریزی کنم تا بتوانم عاقلانه‌ترین راه را دنبال کنم.

۳. باورتان را در ذهن ناخودآگاه خودتان تکرار کنید

بله، درست شنیدید. باید چیزی را تأکید یا تصدیق کنید: «تو می‌توانی!»

ذهن ناخودآگاه و باور

تجربه‌ای که در طول تحصیل در مقطع کارشناسی کسب کردم باعث شد خودم را متقاعد کنم که استاد دانشگاه شوم. در دانشگاه دولتی پنسیلوانیا، جایی که دوره دکترا را گذراندم، با بهترین دانشجوهای دنیا درس می‌خواندم؛ کسانی‌که علاقه‌مند به استفاده از تکنولوژی درزمینه آموزش بودند.

دائماً به خودم می‌گفتم: «من یکی از بهترین دانشجوهای نظام آموزشی ایالات‌متحده هستم» و خودم را در شغل استاد دانشگاه رشته «تدریس و آموزش» تجسم می‌کردم.

خانم‌ها و آقایان، تأثیر تکرار باورهایم به‌درستی به من ثابت شد و من در حال حاضر به‌عنوان استاد تازه‌کار دانشگاه در رشته «تدریس و آموزش» مشغول به کار هستم و در تلاشم به جایگاه بالاتری در این شغل دست یابم.

حیرت‌انگیز است که تنها با چندین مرتبه قانع‌کردن خودتان به انجام کاری در طول روز، بتوانید به چیزی که می‌خواهید برسید. تأکید جواب می‌دهد. برای من که اثربخش بود، مطمئناً برای شما هم همین‌طور خواهد بود.

سخن آخر

افکار منفی شما را به جایی نمی‌رساند. دستیابی به اهدافتان علاوه‌بر یاری خداوند، مستقیماً به این وابسته است که چقدر خودتان را باور دارید.

ممکن است بتوانید با برنامه‌ریزی مجدد ذهنتان با سربلندی به اهدافتان دست یابید؛ گرچه این کار بیش از چندین ساعت زمان می‌برد.

صبور باشید و دلسرد نشوید. ممکن است پرورش ضمیر ناخودآگاه، مرز بین رسیدن به اهدافتان و شکست در یافتن مسیر زندگی‌تان باشد.

متواضع باشید، به ترس‌هایتان گوش دهید و پیوسته به خودتان بگویید که می‌توانید هر کاری را انجام دهید. از تأکیدها بهره ببرید. قدرت ذهن شگفت‌آور است. پشیمان نخواهید شد.

آیا شما هم برای برنامه‌ریزی مجدد ذهن ناخودآگاه خودتان این کاراها را انجام داده‌اید؟ آیا روش‌های دیگری برای بهبود ذهن ناخودآگاه سراغ دارید؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

منبع:

lifehack

درباره‌ی تیم ایران مدیر

همچنین ببینید

موفقیت

9 گام کاربردی برای یافتن رمز موفقیت در زندگی

چگونه می‌توان موفقیت را تعریف کرد؟ روش‌های متعدد بسیاری وجود دارد که به وسیله آن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *