مدیران موفق چه ویژگیهایی دارند؟ رهبری یک سازمان هم مانند تمام جنبههای زندگی نیازمند رعایت تعادل است. از طرفی شما نیاز است تا بر نیروی کار خود تمرکز داشته باشید تا به موفقیت دستیابید و از طرف دیگر نیروی کار هم برای موفقیت نیازمند آن است که شما روی نتایج تمرکز کرده باشید.
مردم غالباً بهسادگی در خصوص عواملی که هر مدیر را به یکی از مدیران موفق تبدیل میکند با یکدیگر بحث و گفتگو میکنند. مدلهای مختلفی برای رهبری وجود دارد مثلاً مدل غیرمنطقیای که تنها روی نتایج تمرکز دارد یا مدلی که روی نیروی کار تمرکز دارد و سعی دارد تا در کارمندان انگیزه ایجاد کند.
بر اساس آخرین تحقیقات انجامشده در حوزه مدیریت پاسخ مناسب هیچکدام از روشهای ذکرشده در بالا نیست. درواقع اینها روشهای مناسبی برای رهبری سازمانها نیستند.
جیمز زنگار (James Zenger) در یک نظرسنجی نظرات بیش از 6000 کارمند را جمعآوری کرد تا مشخص کند که چه ویژگیهای اخلاقی منجر به این میشود که مدیری در چشمان کارمندان خود تبدیل به یکی از مدیران موفق شود.
در این نظرسنجیها، جیمز دو ویژگی نتیجهمحوری و فردمحوری را بررسی کرد و درنهایت به این باور رسیده است که هیچکدام از این خصوصیات بهتنهایی یک مدیر را در شمار مدیران موفق قرار نمیدهد.
مدیرانی که تمرکز خود را در وهله اول بر نتایج تجارت معطوف میکنند، چهارده درصد مواقع از مدیران موفق به شمار میآیند و دیگر مدیرانی که تمرکز خود را در درجه نخست بر افراد و نیروی کار خود معطوف میکنند، کارمندانشان تنها در دوازده درصد مواقع آنها را مدیران موفق میدانند.
اما مدیرانی که تمرکز خود را به نسبت مساوی روی نیروی کار و نتایج تجارت معطوف کرده بودند، در 72 درصد مواقع از نگاه کارمندان مدیرانی بهمراتب شایستهتر بودند. گفتنی است که این مدیران تنها 1 درصد از کل مدیران را تشکیل میدهند.
بهبیاندیگر این موضوع که مدیری تنها روی نتایج یا افراد متمرکز باشد، نشاندهنده ضعف رهبری است. در حقیقت تنها مدیری میتواند به جایگاه ویژهای دست پیدا کند که از ترکیب این دو ویژگی در کنار یکدیگر بهره ببرد. در این مقاله ایران مدیر موضوع مدیران وفق را بررسی می کنیم.
پنج ویژگی مدیران موفق
جان کینکی آدامز (John Quincy Adams) میگوید: «اگر اقدامات شما موجب میشود تا دیگران بیش از گذشته رؤیاپردازی کنند، بیش از گذشته بیاموزند، بیش از گذشته فعالیت داشته باشند و نقشهای بزرگتری را بپذیرند، شما بهواقع یک مدیر خوب هستید.»
درواقع مدیرانی که به یکمیزان روی نتایج و نیروی کار تمرکز دارند، بیش از سایرین موجب افزایش انگیزه در کارمندان میشوند. آنها درعینحال هرگز هدف نهایی کسبوکار را نیز فراموش نمیکنند.
این مدیران با حفظ چنین تعادلی به نتایج خارقالعادهای دست پیدا میکنند، زیرا آنها قادر به انجام کارهایی هستند که کمتر مدیری قادر به انجام آن است. ویژگیهای این مدیران موفق ازاینقرار است:
۱ برقراری تعادل میان کار و تفریح
مدیران موفق بسیاری وجود دارند که میدانند چگونه اوقات خوشی را در محل کار تدارک ببینند اما در اکثر مواقع این سرخوشی به قیمت کاهش کیفیت نتایج تجارت تمام میشود.
از سوی دیگر به ازای هر مدیری که بهخوبی میداند چطور فضای کار را مفرح کند، مدیرانی هم هستند که اصلاً میانهای با تفریح در محل کار ندارند.
تنها مدیری که قادر به ایجاد تعادل میان نیروی کار و نتایج تجارت باشد، میتواند انگیزه لازم برای انجام کار را در نیروی کار ایجاد کند و درعینحال اعضای گروه را در مواقع مناسب برای تفریح و سرگرمی دور خود جمع کند.
چنین تعادلی از فرسودگی شغلی کارکنان جلوگیری میکند؛ فرهنگ بسیار خوبی را ایجاد میکند؛ و در آخر نتایج پرباری را هم برای تجارت به ارمغان میآورد.
2. انتقال بازخوردهای بیعیب و نقص به کارکنان
تنها مدیر با درایت میتواند بازخوردهایی صادقانه و هدفمند را به کارکنان خود انتقال دهد. اینگونه مدیران درعینحال که نظرات خود را باملاحظه انتقال میدهند، در کارمندان نیز انگیزه ایجاد میکنند.
مدیران متعادل میدانند که چگونه احساسات و نظرات کارکنان خود را در نظر بگیرند و همزمان نظرات خود را بهگونهای انتقال دهند که هم در جان کارمند بنشیند و هم کیفیت کار او را ارتقاء دهد.
3. انتخاب تیم مناسب برای اجرای هر برنامه
برخورداری از یک برنامه عالی برای رشد شرکت، نیازمند آن است که شدیداً بر نتایج تمرکز کنید. یک مدیر باید محدودیتهای پیش رو را در نظر بگیرد و با توجه به آنها بهترین رویکرد را اتخاذ کند، سپس مطمئن شود که تیم درستی را برای اجرای برنامه تشکیل داده است و این –انتخاب تیم درست موضوع مهمی است.
مدیران موفق بسیاری وجود دارند که قادر هستند برنامههای تجاری بسیار خوبی فراهم کنند، اما تنها یک مدیر موفق قدرتمند میتواند گروهی از افراد مشتاق اجرای برنامه و توانا را همزمان در قالب یک تیم دورهم جمع کنند.
مدیران موفق میتوانند میان نتیجهمحوری و نیرومحوری تعادل برقرار کنند. آنها با در نظر گرفتن نقاط ضعف و قوت نیروی کار، آنها را برای اجرای برنامه در کنار یکدیگر تشویق میکنند
4. حل گروهی و تیمی مشکلات
تحقیقات نشان میدهند جلسات و گروههایی که بهخوبی ساماندهی نمیشوند، بهجای دستیابی به نتایج مطلوب، خلاقیت افراد را سرکوب میکنند درنتیجه باعث میشوند که تیم نتواند به مقصود نهایی خود برسد.
در بیشتر این جلسات افراد تنها به نظرات عضوی از تیم گوش میدهند که توانایی ابراز نظرات خود را دارد. سایرین از ابراز نظرات واهمه دارند. در برخی موارد آنها حتی بهدرستی نحوه انتقاد از نظرات دیگران نمیدانند.
اما مدیران توانمند که همزمان نتیجهمحور و فردمحور هستند، فضایی را ایجاد میکنند که افراد ایدههای خود را بهراحتی بیان کنند. این مدیران درحالیکه محتاطانه تیم را به سمت یافتن راهحل قابلاجرا هدایت میکنند، با حمایت روانی از اعضا تیم، موجب میشوند آنها بهترین ایدههای ممکن را در اختیار او بگذارند.
5. استخدام بهترین نیروهای کار
سیستم قدرتمند استخدامی اساس و بنیاد هر شرکت توانمندی است. استخدام درست و بجا موجب افزایش بازده نیروها میشود. با استخدام نیروهای درست، هم فرهنگ و رفتار سازمانی مناسب در فضای کار ایجاد میشود و هم نرخ فروش یا میزان ارائه خدمات در شرکت افزایش مییابد.
همه ما در طول سالهای کار و فعالیت خود افرادی را دیدهایم که نیروهای کار فوقالعادهای هستند اما نمیتوانند با سایر اعضا تیم ارتباط خوبی برقرار کنند.
از طرف دیگر افرادی هم وجود دارند که بهخوبی با اعضای تیم رابطه دوستانه برقرار میکنند اما وظایفشان را باکیفیت لازم انجام نمیدهند.
مدیران برتر بهخوبی میدانند چگونه نیروهایی را به استخدام شرکت درآورد که هم توانایی لازم را برای انجام وظایف خود داشته باشند و هم بتوانند بهخوبی با اعضا تیم همکاری کنند. با چنین سازوکاری در استخدام، جایگاه شایسته فرهنگسازمانی در شرکت شما بهخوبی مشخصشده، درنتیجه کیفیت خروجی شرکت ارتقا مییابد.
سخن آخر
در این مقاله با ویژگیهای مدیران توانمند آشنا شدیم. شما دراینباره چه نظری دارید؟ لطفاً دیدگاههای خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
منبع:
Leaderonomics